دوباره فصل انتخابات شد و دوباره فصل خودنمایی. از مرد کفنپوش گرفته تا یاران بهاری. از مستر کراواتی تا خانم عروس. انگار هنگامه ثبتنام نامزدهای انتخاباتی فستیوال دوربینیهاست. گویا در ایران انتخابات هم مثل بسیاری موارد دیگر، محلی برای عقدهگشایی است.
از پلههای سالن ثبتنام ستاد انتخابات وزارت کشور که پایین میروی با انبوهی از عکاس، تصویربردار و خبرنگار مواجه میشوی. برای این جمعیت نزدیک به 200 نفره فرقی نمیکند که یک شخصیت برجسته سیاسی از پلهها پایین میآید یا یک پسربچهای که هنوز تحصیلات متوسطه را تمام نکرده است. از کسی که از پلهها پایین میآید درخواست میشود ژست بگیرد، شناسنامهاش را نشان دهد و پس از آن سوالات مختلف شروع میشود. از سن و سال و تحصیلات گرفته تا برنامهها برای اداره کشور.
این روزها ستاد انتخابات وزارت کشور به مکانی شاد و مفرح برای برخی افراد تبدیل شده است. با پخش گسترده عکس و فیلم ثبتنامکنندگان آن هم در روزگار اوجگیری فضای مجازی مشخص است که بسیاری برای دیده شدن تحریک میشوند تا خود را به ساختمان خیابان فاطمی برسانند. وقتی عکس، فیلم و خبر شخصی که حتی شناختی از فضای سیاسی کشور ندارد در سطح وسیعی پخش میشود و عکاسان از او ژستهای مختلف برای گرفتن تصویر درخواست میکنند و خبرنگاران دورهاش میکنند تا برنامههایش را برای اداره کشور بپرسند، مشخص است که این اتفاق به مذاق آن شخص خوش میآید و باعث تحریک سایر افرادی میشود که در عصر شبکههای اجتماعی عطش دیده شدن دارند.
متاسفانه خبرنگاران، عکاسان و تصویربرداران یکی از عوامل اصلی حضور مردمی هستند که بدون داشتن هیچ سابقه سیاسی و حتی بدون داشتن تحصیلات ابتدایی، به ستاد انتخابات میآیند تا برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم ثبتنام کنند. درست است که طبق قانون، هر ایرانی میتواند برای انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کند اما اگر اصحاب رسانه به جای شلوغ کردن فضا تنها به پوشش حضور افراد شناختهشده بپردازند شاید این حجم از ثبتنام در انتخابات که بیشتر باعث وهن مقام ریاستجمهوری است صورت نگیرد.
از طرفی میتوان این انتقاد را به قانون انتخابات ریاستجمهوری هم وارد کرد. شرایط کلی ثبتنام برای نامزدی ریاستجمهوری طبق فصل سوم قانون انتخابات به شرح زیر است:
ماده ۳۵_ انتخاب شوندگان هنگام ثبت نام باید دارای شرایط زیر باشند:
۱_ از رجال مذهبی، سیاسی.
۲_ ایرانیالاصل.
۳_ تابعیت کشور جمهوری اسلامی ایران.
۴_ مدیر و مدبر.
۵_ دارای حسن سابقه و امانت و تقوی.
۶_ مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
مشخص است که طبق این شش بند، آن هم در کشوری که تقریبا همه ادعای سیاستمداری میکنند و از داخل تاکسی گرفته تا صف نانوایی تحلیلهای مختلف سیاسی در هر زمانی شنیده می شود، بسیاری از مردم این حق را به خود بدهند که خود را کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری کنند و البته ایرادی هم نمیتوان گرفت.
اما آیا بهتر نیست شرایط ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوری کمی سختتر شود تا هر کسی با در دست داشتن شناسنامه، کارت ملی و یک قطعه عکس نتواند برای کاندیداتوری ثبتنام کند؟ حتی در قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی شرط داشتن تحصیلات کارشناسی ارشد قید شده اما برای ریاستجمهوری حتی چنین شرطی هم وجو ندارد.
نگاهی به آمار ثبتنامکنندگان در ادوار گذشته نشان میدهد که تعداد داوطلبان در هر دوره نسبت به دوره قبل به طرز شگفتانگیزی افزایش پیدا میکند. در دوره اول از ۱۲۴ نفر ۹۶ کاندیدا، دوره دوم از ۷۱ نفر ۴ کاندیدا، دوره سوم از ۴۶ نفر ۴ کاندیدا، دوره چهارم از ۵۰ نفر ۳ کاندیدا، دوره پنجم از ۷۹ نفر ۲ کاندیدا، دوره ششم از ۱۲۸ نفر ۴ کاندیدا، دوره هفتم از ۲۳۸ نفر ۴ کاندیدا، دوره هشتم از ۸۱۷ نفر ۱۰ کاندیدا، دوره نهم از ۱۰۱۴ نفر ۷ کاندیدا، دوره دهم از ۴۷۵ نفر ۴ کاندیدا و در دوره یازدهم از ۶۸۶ نفر ۶ کاندیدا از فیلتر شورای نگهبان گذشتند و توانستند خود را به رای مردم بگذارند.
این تعداد ثبتنامکننده و به دنبال آن ردصلاحیتشده از طرفی باعث بهانه دشمنان هم میشود که نشان دهند در جمهوری اسلامی، شورای نگهبان به تعداد زیادی از داوطلبان اجازه حضور در انتخابات را نمیدهد. از سوی دیگر نشان دادن بسیاری از افرادی که حتی آنچنان سوادی ندارند که بتوانند به سوالات بدیهی پاسخ دهند در رسانههای بینالمللی، خود آبرویی دیگر از مردم ایران که اتفاقا اکثرا باسواد هستند، میبرد.
با وجود همین چند دلیل کوتاه و ساده باز هم این سوال مطرح میشود که چرا قانون انتخابات ریاستجمهوری در ایران مورد بازنگری قرار نمیگیرد تا فقط افرادی که صلاحیت دارند بتوانند کاندیدای انتخابات شوند؟
ایسنا: آرین افخمی