در تفکر اجتماعی، نگاهی وجود دارد که به دنبال مهندسی کردن جامعه است. به این معنا که دولت یا تصمیمگیران سیاسی میتوانند جامعه را مهندسی کنند و به شکل مطلوب درآورند. این نگاه از زمانی که پیشرفتهای مهمی در علوم طبیعی و تکنولوژی رخ داد، به عرصه علوم اجتماعی نیز نفوذ کرده است.
امید شریفی دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه بوعلی سینا همدان در ادامه این یادداشت نوشت: اگوست کنت، واضع اصطلاح جامعه شناسی، در سده نوزدهم وقتی مراحل مختلف تفکر را توضیح میدهد به این نتیجه میرسد که در مرحله علم، تفکر باید پوزیتیویستی باشد. یعنی انسان باید بر مبنای دادههای تجربی برنامهریزی کند. از نظر او فلسفه و متافیزیک و نوع تفکری که پیش از آن بوده، بیفایده و غیرعلمی است و بنابراین ما نیازمند فیزیک اجتماعی هستیم. تجربهگرایی و این نگاه به جامعه در عرصه عمل تبدیل به نگاه مهندسی میشود.
در حوزههای اقتصادی کشور ما در سالهای گذشته کسانی در مصدر امور قرار میگرفتند که پیشینه مهندسی داشتند. اقتصاددانان نیز تا حدودی پذیرفتهاند که برخی امور در این حوزه را میشود مهندسی کرد. مشکل از جایی آغاز میشود که مهندس با تغییر متغیرها انتظار نتیجه مطلوب و کاملا دلخواه را خواهد داشت، در حالی است که در مسائل اقتصادی به هیچوجه ما با دادههایی از جنس دادههای علوم طبیعی و مهندسی مواجه نیستیم.
در اقتصاد همه دادهها، تاریخی و به صورت سری زمانی هستند و ممکن است دادههای گذشته با شرایط حاضر تطابق نداشته باشند. بهعلاوه در اقتصاد با فعالان و بازیگرانی مواجه هستیم که تحت تاثیر سیاست اعمال شده واکنشی متفاوت خواهند داشت که الزاما این مساله با دیدگاه مکانیکی سازگاری ندارد.
بهعلاوه رفتار استراتژیک فعالین اقتصادی و تصورشان نسبت رفتار سایر بازیگران اقتصاد بحث انتظارات و روانشناسی در حوزه سیاستگذاری را به حیطه اقتصاد وارد میکند. باید توجه داشت که محدودیت منابع و شرایط عدم اطمینان در فضای سیاستگذاری اقتصاد بیش از فضای عملکرد مهندسی تاثیرگذار است.
در نظر داشتن بعد زمان و مکان و اثرگذاری آن بر انتخاب بازیگران اقتصادی کاملا متفاوت از متغیرهای فیزیک و مهندسی هستند. مهندسان در نگاه اول وقتی به علم اقتصاد و مسائل اقتصادی جامعه نگاه میکنند چون تصور دقیقی از آن ندارند، اقتصاد را هم علمی مانند فیزیک میدانند لذا در پی تغییر برخی متغیرها جهت تاثیر بر متغیرهای هدف و رسیدن به مقصود هستند.
در شرایطی رسیدن به هدف نهایی میسر نیست زیرا با پدیده پیچیده سر و کار داریم که تصمیمگیری را مشکل میسازد. در این فضا هر انتخاب علاوه بر هزینههای صریح هزینهیی دارد که از دست دادن انتخاب دیگر است و مفهوم آن در بحث هزینه فرصت لحاظ شده است. البته در کنار انتقادات مطرح شده به نگاه مهندسی در اقتصاد باید توجه داشت که ریاضیات ابزار مهمی برای اقتصاددانان است.
اقتصاددانان نظریهها را با استفاده از ریاضیات مدلسازی و فرمولبندی میکنند، دادههای زیادی را در مورد رفتار فردی و جمعی، گردآوری کرده و از بهترین و کاملترین تکنیکهای آماری برای رسیدن به نتایج تجربی عاری از تورش و ایدئولوژی استفاده میکنند. البته تمام این مدلها دارای شرایطی جهت تحقق فروض اولیه و جزو خطا هستند و به طور کامل نمیتوانند در تمام شرایط پیشبینی صحیحی ارائه دهند.
به طور خلاصه باید در نظر داشت که استفاده از این مدلها نیازمند بررسی شرایط تحقق و فروض اولیه آن در فضای اقتصادی جامعه است. به علاوه در بسیاری از موارد قیود و اهداف در فواصل زمانی تغییر میکنند و لذا فضای پویاست و البته استفاده از تکنیک های کنترل بهینه، معادلات تفاضلی و روش های شبکه عصبی و سایر تکنیکها در علوم اجتماعی تلاشی در جهت در نظر گرفتن این پویاییهاست. باید توجه داشت که علم اقتصاد نسبت به فیزیک و ریاضیات بسیار جوانتر بوده و در حال تکمیل و تغییر در سیر تحول خود است. لذا در استفاده از برخی نظریات با توجه به شرایط اولیه و محدودیتهای فروض تحقق باید با احتیاط عمل کرد.
*منبع: روزنامه تعادل 1395.9.03