
بانکداری ایرانی- صنعت بیمه ایران سالهاست از کمبود نیروی متخصص، رقابتهای ناسالم، ضعف نظارتی و نبود استانداردهای حرفهای رنج میبرد. اگرچه تغییرات آییننامهای در سالهای اخیر نشان میدهد سیاستگذار به اهمیت «حرفهایسازی سرمایه انسانی بیمه» واقف شده، اما تجربه ثابت کرده است که نجات این صنعت نه با نوشتن مقررات جدید، بلکه با اجرای دقیق، پیوسته و سختگیرانه همان مقررات ممکن است.
آییننامه ۹۰ نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ این مقررات هرچقدر هم اصلاح شود، تا زمانی که بیمه مرکزی بر اجرای آن نظارتی قوی، مداوم و بیتعارف نداشته باشد، قادر نیست بحران عمیق صنعت بیمه را مهار کند.
آییننامه احراز صلاحیت حرفهای کارکنان کلیدی و عملیاتی (آییننامه ۹۰) نخستینبار در سال ۱۳۹۴ تصویب شد؛ با هدفی روشن است که عبارت از حفاظت از سلامت حرفه بیمه با جلوگیری از ورود افراد فاقد صلاحیت به مشاغل حساس است. این آییننامه تلاش داشت استانداردهای یک صنعت بالغ را در ایران برقرار کند. اهداف کلیدی آن عبارت از تعیین حداقل استانداردهای تخصصی برای مدیران، کارشناسان و نمایندگان، تقویت نظارت بیمه مرکزی بر شایستگی نیروی انسانی شرکتها، مقابله با رقابتهای ناسالم حاصل از حضور افراد غیرمتخصص و ارتقای بلوغ حرفهای و افزایش کیفیت خدمات بیمهای بود.
بهطور ساده، آییننامه ۹۰ قرار بود «دروازه ورود به صنعت بیمه» را حرفهای کند.
اصلاحیه ۱۴۰۱؛ اقدامی لازم اما نه کافی
در پاییز ۱۴۰۱، شورای عالی بیمه تغییراتی را بهعنوان مکمل آییننامه ۹۰ تصویب کرد. این تصمیم در نگاه اول یک اقدام معمولی به نظر میرسید؛ با این حال، هدف آن همسو شدن آییننامه با شرایط جدید صنعت و استانداردهای امروزی بود.
کوروش مهرزاد خانسری، مدیرکل نظارت بر صلاحیتهای حرفهای بیمه مرکزی، اخیرا گفته است که مقررات آییننامه ۹۰ در حال بازنگری است؛ او تاکید کرد که نظرات تخصصی سندیکا و تشکلهای صنفی دریافت میشود و اصلاحات پس از بررسی کارشناسی به شورای عالی بیمه ارسال خواهد شد.
این اظهارات نشان میدهد بیمه مرکزی بهدنبال تقویت چارچوب نظارت حرفهای است. اما صرف تغییر آییننامه کافی نیست؛ مسئله اصلی در اجرای واقعی، دقیق و بدون اغماض آن است.
چرا اجرای آییننامه مهمتر از اصلاح آن است؟
صنعت بیمه امروز با ریسکهایی روبهروست که بخش مهمی از آن ناشی از ضعف حرفهایگری است:
کمبود دانش فنی در بسیاری از شرکتها، تصمیمگیریهای غیرکارشناسی، انتصابات فاقد صلاحیت، رقابتهای تخریبی در شبکه فروش و نبود معیارهای یکسان برای ارزیابی نیروهای کلیدی.
اینجاست که نقش آییننامه ۹۰ برجسته میشود. اما اگر نظارت به شرکتها واگذار شود، یا ارزیابیها به ارائه چند مدرک آموزشی تقلیل یابد، و اگر سختگیری در سنجش واقعی صلاحیتها کنار گذاشته شود، نتیجه چیزی جز عقبگرد حرفهای صنعت بیمه نخواهد بود.
برونسپاری نظارت یا کاستن از سختگیریها شاید برای برخی شرکتها جذاب باشد، اما برای صنعت بیمه یک تهدید ساختاری است. حرفهایگری، با دستور نمادین رشد نمیکند؛ نیازمند ارزیابی واقعی، آزمونهای معتبر، شفافیت و پایش مستمر است.
بنابراین آییننامه ۹۰ میتواند یکی از مؤثرترین ابزارهای ارتقای حرفهایگری در صنعت بیمه باشد. اما تنها زمانی این نقش را ایفا خواهد کرد که بیمه مرکزی در اجرای آن جدیت کامل داشته باشد. و نظارت از حالت فرمالیته خارج شود. وشرکتها نتوانند با مدارک صوری از آن عبور کنندتا جایگاه ارزیابیهای تخصصی تضعیف شود.