روزنامه جام جم در صفحه جامعه گفت و گویی را با عباسعلی اللهیاری درباره اهمیت استفاده از خدمات مشاوره و روان شناسی و نقش مسئولان در حل چالش های پیش روی ارائه این خدمات منتشر کرد.
در این گفت و گو که در شماره یکشنبه 25 بهمن 1394 خورشیدی با رئیس سازمان نظام روان شناسی و مشاوره ایران انجام شده، آمده است: دوران همه چیز دانی و عالم دهر بودن، خیلی وقت است به سرآمده. این روزها هر کسی با هر سطح تحصیل و دانشی، بالاخره نیاز دارد برای رتق و فتق برخی امور زندگی شخصی و کاری اش، مشاوره بگیرد. در گذشته، این مشاوره ها از سوی ریش سفیدهای فامیل انجام می شد، اما حالا با پیچیده تر شدن زندگی شهرنشینی و ظهور مشکلات تازه، مشاوره های سنتی هم رفته رفته کارکردش را از دست داده و نیاز به مشاوره های علمی و تخصصی نمود بیشتری یافته است.
اما برای خیلی از خانواده ها، پرداخت هزینه های خدمات مشاوره و روان شناسی، خارج از توان مالی آنهاست و بیمه نبودن این خدمات، رغبت خانواده ها را برای مراجعه به مشاور و روان شناس کاهش داده است. دکتر عباسعلی اللهیاری، رئیس سازمان نظام روان شناسی و مشاوره ایران در گفت وگو با جام جم، بسیاری از این مشکلات را قبول دارد، اما در عین حال تاکید می کند بسیاری از چالش های پیش رو، با حمایت های بیشتر مسئولان قابل حل است. مشروح گفت وگو با این استاد روان شناسی دانشگاه تربیت مدرس در پی می آید.
**اخیرا آماری منتشر شد که براساس آن از هر چهار ایرانی، یک نفر مبتلا به اختلال روانی است. شما این آمار را قبول دارید؟
به نظر من باید پژوهش های بیشتری در این زمینه صورت بگیرد تا به آمار قابل اعتمادی برسیم. بنابراین آماری را که گفتید تایید قطعی نمی کنم، اما هشدار می دهم موارد ابتلا به اختلالات روانی بالاست.
**شایع ترین اختلالاتی که بیشتر در جامعه ما مشاهده می شود، کدامند؟
تحلیل پیمایشی دقیقی صورت نگرفته است، اما شواهد نشان می دهد اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و خشونت شایع ترین اختلالات مردم ما محسوب می شود.
**به نظرتان چرا این اختلالات بیشتر دیده می شود؟
علت، اضطراب و احساس ناایمنی درونی افراد است. مردم در شهرها دغدغه های زیادی دارند؛ برای مثال هجوم کالاهای لوکس خارجی به کشور و افزایش نفوذ اینترنت و بیشتر شدن استفاده از شبکه های اجتماعی بدون آن که فرهنگ لازمش را همراه خود بیاورد و..، احساس ناایمنی می آورد. افسردگی هم به علت ناکامی در زندگی اجتماعی است. وقتی فرد به خواسته هایش نمی رسد افسردگی به وجود می آید. علت خشونت هم ناتوانی در مهار خشم است. ما به شهروندان یاد نمی دهیم چگونه خویشتندار باشند و با بحران های زندگی مقابله کنند.
مردم ما بسیاری از مهارت های روان شناسی را برای پیشگیری از اختلالات روانی آموزش نمی بینند. برای نمونه خیلی از مردم درباره مهارت های «نه گفتن» و «حل مساله» چیزی نمی دانند در حالی که آموزش این مهارت ها، احتمال ابتلا به اختلال های روانی را کاهش می دهد. آموزش دادن مردم در این زمینه ها وظیفه متولیان سلامت جامعه است.
**معمولا در کشور ما توجه بیشتر به سلامت جسم است. شما هم موافقید؟
با شما موافقم و آماری دارم که تامل برانگیز است. سلامت شهروندان را از چهار بعد می توان بررسی کرد؛ سلامت روان، اجتماعی، معنوی و جسمانی. نکته اینجاست که براساس تحقیقات 15 درصد از سلامت انسان ها به سلامت جسمی آنها بستگی دارد. در واقع حدود 85 درصد باقیمانده به سلامت روانی، اجتماعی و معنوی شهروندان مربوط می شود.
بر این اساس در کشورهای توسعه یافته، فقط 15 تا 20 درصد بودجه های سلامت صرف سلامت جسم می شود و حداقل 80 درصد بودجه ها صرف سلامت روانی، اجتماعی و معنوی بیمار، اما در کشور ما فقط کمتر از 3 درصد بودجه ها به سلامت روان اختصاص پیدا کرده است. به این آمارها که توجه کنیم متوجه می شویم سلامت روان فعلا در اولویت برخی مسئولان نیست.
شاید به همین علت است که در ایران هنوز خدمات روان شناسی و مشاوره تحت پوشش بیمه نیست و مردم این هزینه ها را از جیب می پردازند.
یکی از دلایل مسلما همین است. البته اگرچه هنوز اقدام جدی برای تحت پوشش بیمه رفتن این خدمات انجام نشده، اما در شورای عالی بیمه و در فرآیند تدوین برنامه ششم توسعه، پیگیر این موضوع هستیم که حداقل خدمات مشاوره ازدواج تحت پوشش بیمه قرار بگیرد.
**هــرچند بیمه شدن خدمــات روان شناسی نقش مهمی در ترغیب مردم به استفاده از خدمات روان شناسی و مشاوره دارد، اما احتمال می دهم حتی اگر این خدمات تحت پوشش بیمه برود باز هم شماری از مردم با وجود مشکل داشتن از مراجعه به مراکز مشاوره پرهیز کنند. نظر شما چیست؟
بله، احتمالش بالاست. به نظر می آید ما به فرهنگسازی در جامعه برای کمک به بیماران روانی نیاز داریم. گروهی از مردم متاسفانه به غلط تصور می کنند، می توانند خدمات مشاوره ای را از هر فردی بگیرند و لزومی ندارد حتما به مشاور یا روان شناس مراجعه کنند پس به مراکز تخصصی نمی روند.
گروهی دیگر هم از انگ اجتماعی می ترسند که مراجعه نمی کنند. آنها خیال می کنند اگر به روان شناس مراجعه کنند برچسب می خورند. در نقد این دیدگاه باید از خودمان بپرسیم چرا اکثریت به اشتباه تصور می کنند بیمار روانی نمی تواند یک زندگی طبیعی و سالم داشته باشد؟ به نظر من، اگر سطح آگاهی اجتماعی بالا برود و مردم متوجه شوند بیشتر بیماران روانی هم به شرط رعایت برخی اصول می توانند زندگی آرام و طبیعی داشته باشند، ترس ها از برچسب خوردن هم از بین می رود.
در میان آنها که با وجود نیاز به مشاوره روان شناسی به مراکز مراجعه نمی کنند کسانی هم وجود دارند که صرفا مشکلات جسمی را مشکل می دانند و تصورشان این است که مشکل روانی خود به خود برطرف می شود و نیازی به درمان ندارد که کاملا اشتباه است.
متاسفانه در کشور ما بیشتر بر روان شناسی مبتنی بر درمان بیماری های روانی تاکید شده است، در حالی که در دنیا روان شناسی بالینی سهمی صرفا 10 تا 15 درصد در ارائه خدمات روان شناسی به جامعه دارد و سهم باقیمانده به خدمات پیشگیرانه مربوط است.
علت دیگر مراجعه نکردن خیلی از مردم به متخصص ها این است که آنها به مهارت و تخصص برخی روان شناس ها و مشاورها اعتماد ندارند.
**در برخی کشورها هر چند سال یکبار از متخصص های روان شناسی هم تست های سلامت روان گرفته می شود تا از یک سو مطمئن شوند خودشان سلامت لازم را برای درمان دارند و از سوی دیگر، شرایط سخت کاری بر سلامت روانشان اثر سوء نداشته است. آیا در ایران هم چنین تست هایی وجود دارد؟
ما یک قاعده علمی مهم داریم که بر اساس آن متخصص های روان شناسی و مشاوره باید ابتدا خودشان هم روانکاوی و روان درمانی شوند. این افراد ارزیابی می شوند تا اگر مشکلی در آنها تشخیص داده شد، بلافاصله درمان شوند تا صلاحیت درمان مردم را پیدا کنند.
بعد از فارغ التحصیلی هم از آنجا که این شغل بسیار پراضطراب است ما از کمک درمانگر درمانگران استفاده می کنیم؛ یعنی افرادی که خودشان روان شناس هستند و می توانند مشکلات پیش آمده برای درمانگران را حل کنند. البته متاسفانه در کشور ما در هر دو مرحله هنوز مشکلاتی داریم.
در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، این یک الزام آموزشی در دانشگاه است که دانشجو پیش از فارغ التحصیلی باید مورد سنجش روانی قرار بگیرد و این الزام در واحدهای درسی گنجانده شده است، اما در کشور ما این الزام وجود ندارد. با این حال در مرحله صدور مجوز تلاش می کنیم سنجش و پالایش روانی را هم داشته باشیم.
**بیشترین شکایت های مردمی در سازمان نظام روان شناسی و مشاوره درباره چه مسائلی است؟
تعداد متخلفان در حوزه کاری ما بسیار محدود است. رعایت نکردن تعرفه و عدول از اخلاق حرفه ای، عمده شکایت های مردمی است که به همه آنها رسیدگی می شود. گاهی روان شناس یا مشاور، تعرفه ای بیشتر از مبلغ مصوب دریافت می کند یا وارد حیطه های غیردرمانی زندگی بیمار می شود که اگرچه این موارد بسیار محدود است، اما با همه این تخلفات برخورد می شود.
البته باید توجه داشت متاسفانه احکام سازمان نظام روان شناسی و مشاوره نیز خیلی اوقات ضمانت اجرایی ندارد و حکم های نظارتی این سازمان بر زمین می ماند. همچنین امکانات، نیروی انسانی و توانمندی اداری، مالی و ساختاری این سازمان محدود است. به دلیل همین کمبود امکانات نمی توانیم مثلا هر سه یا شش ماه یکبار، دفاتر روان شناسی و مشاوره را بازرسی کنیم. بنابراین می پذیریم به دلیل کمبود این امکانات، نظارت های ما در وضعیت ایده آل نیست و در این زمینه نیاز داریم از حمایت های بیشتر دولت بهره ببریم تا توان نظارتی خود را افزایش دهیم.
*منبع: روزنامه جام جم