بانكداري ايراني -روزنامه آسمان آبی در یادداشتی به قلم رامین نوری کارشناس گردشگری نوشت: گردشگری در ایران در دورهای در مسیر رونق قرار گرفت. با تبلیغات مناسب و فراهم شدن زیرساختها کمکم شاهد شکلگیری گردشگری ساختارمند در کشور بودیم. با وقوع انقلاب و بلافاصله بعد از آن جنگ تحمیلی، وقفهای بزرگ در مسیر توسعه گردشگری ما رخ داد. اطلاعاتمان در حوزه گردشگری را ازدست دادیم.
برخی جاذبههایمان از بین رفت و عملا از بازار گردشگری عقب ماندیم. اصولا ساختن هر چیزی از نو راحتتر از بازسازی آن بوده و این اتفاق برای گردشگری کشور ما افتاده است. به لحاظ گردشگری کشور ما دارای جاذبههای مختلف و برخوردار از جغرافیای مساعد است و یکی از معدود نقاط دنیاست که با یک برنامهریزی عملیاتی در یک روز میشود چهار اقلیم را تجربه کرد.
براساس آمار یونسکو در ثبت جهانی موقعیت خوبی داریم. میهماننوازی، غذای ایرانی، فرهنگ و... هم چاشنیهای خوبی برای گردشگری ایران هستند، اما ایران آنطور که باید و شاید نمیتواند از گردشگری بهره برده و کسب درآمد کند تا بتواند از درآمد متکی به نفت فاصله بگیرد و اشتغالزایی پایدار ایجاد کند. عمده دلایل نداشتن توفیق در توسعه گردشگری در ایران وجود نگاههای منفی به ایران، گرانی سفر به ایران برای برخی کشورها، تنوع نداشتن محصولات سفر، ضعف زیرساختهای خدماتی و نبود برنامهریزی هماهنگ بین بخش خصوصی و دولتی برای رسیدن به اهداف عالی گردشگری است. گردشگری کشور ما از این عوامل رنج میبرد.
از طرفی در خارج از کشور با جستوجو در مقاصد گردشگری و نوشتن عبارت سفر به ایران در کادر جستوجوی گوگل، همهچیز پیدا میکنید جز اطلاعات درمورد نحوه خرید بلیت، نحوه رزرو هتل و آشنایی با جاذبههای ایران. از طرفی بسیاری از افراد ایران و ایراک را به خاطر تلفظ مشابهشان با هم اشتباه میگیرند. متاسفانه در فضای مجازی اشاعه فرهنگ مثبت ایرانی خیلی کمتر از منفی است و از آنجاییکه تبلیغات منفی زودتر رشد و بسط پیدا میکند نتیجه آن آگاهی نداشتن و تمایل گردشگر خارجی برای حضور در ایران است حال اگر گردشگران با وجود همه تبلیغات منفی بخواهند وارد ایران شوند آیا آمادگی لازم برای حضور آنها را داریم؟
با وجود نبود نیروی انسانی متبحر، جاده و حمل و نقل بسیار مناسب، تسهیلات اقامتی، عدم امکان رزرو و پرداخت توسط خارجیها و سایر زیرساختهای لازم برای حضور گردشگران نمیتوان انتظار داشت که بتوانیم از همه ظرفیتهای گردشگری استفاده کنیم. نتیجه این میشود که بازار ما به دست رقبا افتاده و سهم ایران از گردشگری نصیب کشورهای دیگری میشود که در قبال ایران به واقع حرفی برای گفتن ندارند.
در مبحث سرمایهگذاری باید گفت سرمایهگذار در هر بخشی و نه فقط گردشگری در صورتی سرمایهگذاری میکند که امنیت سرمایهاش تضمین شود. در کشوری که همهچیز به بخش دولتی ختم میشود سرمایهگذار رغبت چندانی به حضور ندارد. حضور سرمایهگذار منوط به برنامهریزی و طرحهای توجیهی و حمایتی است. تسهیل حضور سرمایهگذار، تسریع بوروکراسی، حذف قوانین دست و پاگیر ابتدایی لازم است تا رویه سرمایهگذاری موفقیتآمیز شود. تجربههای موفق در کشورهایی چون ترکیه و مالزی نشان میدهد باید برای توسعه گردشگری یک برنامه مدون پیریزی کرد. باید آزمون و خطاها را کنار گذاشت. تعلل در شروع یک حرکت منسجم در عرصه گردشگری به معنای خاک خوردن طرحها در بایگانی، از دست رفتن فرصتها و سبقت رقیبان است.
ما نیروی انسانی متخصص و کاربلد در حوزه گردشگری داریم. به نظر میرسد اگر دولت از حضور این افراد در عرصه برنامهریزی گردشگری حمایت کند و برای راهکار پیشنهادی از سوی آنها بودجه تخصیص دهد و از طریق سفارتخانهها و رایزنهای فرهنگی و وزارت امور خارجه تبلیغات هدفمند انجام دهد، نگاهها به سمت ایران بر خواهد گشت. بعد از آن ما فرصت خواهیم داشت با اصلاح قوانین از طریق سرمایهگذار داخلی و خارجی زیرساختهای حمل و نقل و اقامتی و... را فراهم کنیم.
همزمان با این گام بلند باید فرهنگسازی هم بشود و مردم ما با نظاممند کردن میهماننوازیشان میتوانند با مشارکت در پروژههای گردشگری به انتفاع مالی دست پیدا کنند. این انتفاع مالی به همه جای این سرزمین رسوخ میکند، شغل ایجاد میشود، امنیت اجتماعی و خانوادگی افزایش مییابد و..... این همان چیزی است که از آن بهعنوان توسعه پایدار یاد میکنیم.
*منبع: روزنامه آسمان آبی،1396،11،19