پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: به باور برخی تحلیلگران سیاسی و امور امنیتی نگرانی از تداوم بحران در خاورمیانه عربی و خلیج فارس و نیز موضوع ثبات استراتژیک و توازن قوا در منطقه، به ویژه در شرایط بهم ریختگی اوضاع در واشنگتن، بیش از پیش به 3 چالشی معنا دار برای لندن تبدیل شده اند که الزاما ربط مستقیمی به ایران ندارند.
این نوشتار به قلم متین مسلم در ادامه می افزاید: بنیامین ناتانیاهو از یک سیاستمدار سرشکسته وبی اعتبار نزد افکار عمومی چیزی کم ندارد. از نشان دادن کاریکاتوری مضحک از برنامه هسته یی ایران در سازمان ملل گرفته تا اعلام هفتگی 12 سال اخیر که 'ایران تا 3 ماه آینده بمب اتم خواهد ساخت!!'؛ از فساد روز افزون و اخذ رشوه گرفته تا اخیرا که همچون یک کولی سرخورده و معطل مانده پشت درب دفتر نخست وزیر بریتانیا که خواهش می کرد 'خانم می لطفا درب را بازکنید!'؛ همگی از او چهره یک شکسته خورده تمام عیار سیاسی و اخلاقی را به نمایش گذاشت.
تحقیری به تمام معنا که حقش بود!. اقدام دفتر خانم 'می'تعمدی بوده یا نه!؟ این را هنوز نمی دانیم.اماتا آنجا که به ناتانیاهو و اهداف ضد ایرانی اش مربوط می شود این برخورد باید اورا متوجه می کرد، هوا در لندن مساعد نیست. سخنگوی دفتر نخست وزیری بریتانیا هنگام حضور ناتانیاهو در لندن به صراحت برحمایت از توافق هسته یی با ایران تاکید کرد'.اما این سوال به طور جدی مطرح است آیا ناتانیاهو واقعا از موضع خانم 'می' در رابطه با ایران و توافق هسته یی این کشور بی خبر بود؟. مسلما پاسخ منفی نیست.
او از مواضع خانم نخست وزیر دردیدار اواخر ماه ژانویه با آقای ترامپ و اندکی قبل تر در دسامبر سال گذشته در دیدار با سران کشور های عضو شورای همکاری خلیج فارس آگاه بود. اما ناتانیاهو به حسب عادت، از درون موج آفرینی و جنجال علیه ایران بیشتر به دنبال تحقق اهداف ضد فلسطینی خود به ویژه در مورد شهرک سازی ها در اراضی اشغالی؛ موضوع بیت المقدس شرقی و صلح با فلسطینان بود.اما به صورت مستقل و از زاویه بریتانیایی موضوع ایران، اگر حمایت نخست وزیری می از برجام درست باشد که احتمالا اینگونه است، باید متوجه این نکته هم باشیم که پرونده هسته یی ایران در درون خود حاوی مفادی ست که محدود به برنامه هسته یی ایران نیست و فهرستی جامع از همکاری های فنی - اقتصادی - تجاری و مالی را شامل می شود.
فهرستی مورد توجه و اهمیت برای لندن و بسیاری پایتخت های اروپایی و ناراحتی و خشم برای تل آویو.از زاویه یی فراتر،اما حمایت مشترک بریتانیا و پایتخت های اروپایی از توافق هسته یی که بالقوه می تواند زمینه متزلزل شدن این توافق توسط ایالات متحده را با مشکل روبرو کند، ممکن است علل دیگری هم داشته باشد.
به باور برخی تحلیلگران سیاسی و امور امنیتی نگرانی از تداوم بحران در خاورمیانه عربی و خلیج فارس و نیز موضوع ثبات استراتژیک و توازن قوا در منطقه، به ویژه در شرایط بهم ریختگی اوضاع در واشنگتن، بیش از پیش به 3 چالشی معنا دار برای لندن تبدیل شده اندکه الزاما ربط مستقیمی به ایران ندارند.
با چنین نگاهی، هرچند تعیین حدود ابعاد سیاست خارجی خانم'می' در قبال منطقه قدری مشکل به نظر می رسد و چشم انداز آن برای ما روشن نیست،اما در یک برش مفهومی، آنچه مشاهده و یا شنیده می شود، الزاما نمی تواند منعکس کننده حد نهایی سیاست و همه آن چیزی باشد که لندن درظاهر بروز می دهد.حتی سخنان بیشتر تبلیغاتی وعرب پسندخانم نخست وزیردر باره منطقه بیشتر نوعی هژمونی تراشی روانی و همراهی دلجویانه با اعراب محافظه کار است تا توصیف یک استراتژی معنا دار.سنت سیاست خارجی بریتانیایی به وضوح نشان می دهد نگاه این کشور به منطقه عمومی خاورمیانه عربی و خلیج فارس بر خلاف آمریکایی ها، فراتر از برداشت و تحلیل شان ازیک تحول ویا موضوع خاص است.
به همین دلیل موضوع ایران برای بریتانیا در یک فراز متفاوت تر از تحولات جاری مطرح است. فرازی که شاید به تعدیل سیاست منطقه یی دولت جدید ایالات متحده منجر شود. اما روی نتیجه بخش بودن چنین سیاست فعلا نمی توان قسم خورد.گرچه این برداشت از تحولات دیپلماتیکی و امنیتی،لزوما از بریتانیا چهره یک متعادل کننده مثبت در منطقه ترسیم نمی کند. اما این احتمال فرض غیر محتملی هم نیست که خانم 'می' با دست رد زدن به سینه ناتانیاهو این پیام را به واشنگتن ارسال کرده (فعلا که آقای ترامپ فقط از خانم 'می' خوشش آمده) در قبال عواقب تخریب برجام و در بستری وسیع تر روابط با تهران، بهتر است فعلا روی بریتانیا حساب باز نکند.
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/24بهمن 95