روزنامه آرمان در گفت و گو با حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی، وزیر اطلاعات دوران اصلاحات نوشت: در یک دهه گذشته و بعد از تحرکات گسترده درخاورمیانه، رقابتهای توام با تخاصم میان کشورهای تاثیرگذار این منطقه به وجود آمده است.
در ادامه در گزیده ای از این گفت و گو می خوانیم: هرچند در طول تاریخ سه کشور ایران، ترکیه و مصر با هم در رقابت بودند اما ورود عربستان با دلارهای نفتی خود به معادلات قدرت در خاورمیانه موجب شد که رقابتهای منطقه با خشونتهای بیسابقهای همراه شود. حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی، وزیر اطلاعات دوران اصلاحات، نظریات قابلتاملی درباره رقابتهای منطقه، ریشهها و آینده این رقابتها و ورود عوامل فرامنطقهای به معادلات خاورمیانه برای مدیریت رقابتهای بین این کشورها دارد. او بر ریشه اختلافات و علت رقابتها و عوامل تخاصمات این منطقه اشراف دارد. برای بررسی فهم بهتر از معادلات ژئوپلتیکی منطقه و موقعیت ایران در تحولات گذشته، امروز و آینده «آرمان» گفتوگویی با حجتالاسلام والمسلمین علی یونسی کرده که در ادامه میخوانید.
**ایران درمناطقی مثل سوریه، عراق یا افغانستان حضور فعال دارد. این حضور تامینکننده امنیت ما هم هست؟
در وهله نخست، جمهوری اسلامی در تاسیس و تثبیت ساختارخود، همواره بر انسجام اسلامی و وحدت جهان اسلام، همکاری و همزیستی کشورهای اسلامی و سیاست تنش زدایی و تشنج زدایی در منطقه و بهویژه در میان کشورهای جهان اسلام، تاکید داشته است. و این امری غیر قابل انکار است. اما باید توجه داشت که اساسا تفکیک میان منافع ملی و منطقهای ایران، امری غیرممکن است، زیرا مهمترین منفعت ملی ما امنیت ملی ماست و تامین امنیت ملی بدون تامین امنیت ما در افغانستان، سوریه، عراق و برخی مناطق دیگر امکان پذیر نیست و به معنای دقیقتر امنیت ما به امنیت آن مناطق گره خورده است. اخیرا نیز رئیسجمهور گفتند که اگر ایران و دخالت جمهوری اسلامی نبود الان تروریستها در بغداد و دمشق دولت تشکیل داده بودند. به عنوان نمونه اگر داعش در عراق و طالبان در افغانستان مسلط میشدند، بدون تردید امنیت ملی ومنطقهای ما هم مخدوش میشد، اما توضیح و تبیین این پاسخ نیاز به نگاه و تحلیل ژئوپلتیک و تاریخی منطقه دارد.
**ایران در منطقه حساسی قرار دارد. اثرگذاری حوادث منطقه بر معادلات داخلی ایران تا چه اندازه است؟
پرداختن به مسائل منطقه به این علت مهم است که موضوعات منطقه در مسائل داخلی ایران تاثیر دارد. مسائل داخلی ایران به مسائل منطقهای و بینالمللی گره خورده است. ایران با بسیاری ازکشورهای منطقه پیوند مذهبی، تاریخی و فرهنگی دارد. تاثیرمتقابل همه کشورها از هم در منطقه از نظر ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک قابل کتمان نیست. بدون توجه به این موارد فهم دقیق از مسائل داخلی مشکل وغیرممکن است. علت اینکه این روزها مساله اصلی در دنیا روی کار آمدن ترامپ شده، این است که انتخابات آمریکا در معادلات جهانی موثر است و هر اتفاقی در آمریکا، در همه کشورهای جهان اثرگذار است. با اینکه آمریکا درآن سردنیا است اما نمیتوان ادعا کرد که تصمیمگیری درآمریکا در مسائل داخلی ایران وکشورهای منطقه بیاثر است. البته اهمیت هرکشوری را باید در اثرگذاری آن کشور مشاهده کرد.
**کدام کشورها به لحاظ ژئوپلتیکی در منطقه خاورمیانه اثرگذاری بیشتری دارند؟
در منطقه خاورمیانه وشمال آفریقا سه کشور مهم از اثرگذاری درمعادلات منطقهای و درجهان اسلام برخوردارند: ایران، ترکیه ومصر. این سه کشورجهان اسلام، بیشترین تاثیر درمنطقه خاورمیانه را در طول تاریخ داشتهاند. البته در چند دهه گذشته یک کشور نوظهور به برکت دلارهای نفتی و تسلط بر اماکن مقدس اسلامی سعی دارد، در معادلات منطقه خاورمیانه اثرگذار باشد. عربستان که از مولفههای اصلی قدرت برخوردار نیست، اخیرا تلاش دارد در معادلات ژئوپلتیکی منطقه اثرگذار باشد. اما سه کشور نام برده شده به دلایل مختلف اثرگذارترین کشورهای منطقه هستند. البته کشورهای مسلمان مهم دیگری وجود دارند از جمله پاکستان. این کشور درگیر مساله کشمیر است. پاکستان از روز تولد وشکلگیری درگیر مسائل داخلی بوده است. مالزی و اندونزی به دلیل دور بودن از منطقه از قدرت اثرگذاری در خاورمیانه برخوردار نیستند.
کشورهای دیگر در شمال آفریقا در حد جایگاهشان در منطقه تاثیرگذارند، اما مصر، ایران و ترکیه بیشترین تاثیرگذاری در منطقه را دارند. این سه کشور در تاریخ بشر و منطقه صاحب موقعیت و تاثیر هستند و از زمانی که این سه کشور اسلام را پذیرفتند، مدتها هر کدام رهبری همه یا بخشی از جهان اسلام را برعهده داشتند. درحال حاضر هم تاثیر این سه کشور در معادلات جهان اسلام زیاد است. اطلاق خاورمیانه به این منطقه با مسامحه همراه است و در حقیقت این منطقه خاورمیانه نیست بلکه جنوب غربی آسیا است.
**مصر در دهههای اخیر دچار تحولات زیادی شده. آیا با توجه به مشکلات داخلی هنوز هم از اثرگذاری لازم در منطقه برخوردار است؟
مصر اخیرا مشغول مسائل داخلی خود شده، اما نباید از اثرگذاری مصر در منطقه غفلت کرد. نباید با این عینک به مصر نگاه کرد که درحال حاضر مشغول درگیریهای داخلی است یا اینکه چون در منطقه آفریقا قرار دارد پس در منطقه خاورمیانه اثر گذار نیست. مصر از نظر سیاسی جزو کشورهای منطقه است. این سه کشور به نوعی داعیه رهبری جهان اسلام را دارند.
**مصر دارای قدرت منطقهای است، اما تمایل زیادی به اجرایی کردن قدرت خود ندارد؟
مواضع مصر در خاورمیانه بستگی به این دارد که چه شرایطی در مصر وجود داشته باشد. مصر درگیر انقلاب و کودتای پسا انقلاب است. درگذشته این کشور در تحولات منطقه از جمله بیداری جهان اسلام و مقابله با استعمار و ورود علما به عرصه اسلام با ادبیات جدید یا اسلام نو پیشتاز بود. این علمای مصر بودند که از اثرگذاری برخوردار بودند. درست است که سیدجمال الدین اسد آبادی از ایران به مصر میرود و دراین کشور تاثیر میگذارد، اما بعد از مدتی مصر بیشترین تاثیر را بر جهان اسلام گذاشت.
**سهکشور مصر، ترکیه و ایران برای برتری و فرماندهی چقدر با هم رقابت کردند؟
این سه کشور با اینکه پیوندهای زیادی از نظر مذهبی، تاریخی و فرهنگی دارند در عین حال در طول تاریخ با یکدیگر رقابت داشتند. این رقابتها گاهی به خصومت میانجامید. در مقاطعی ایران، درمقطع دیگر ترکیه جدید و در برخی از مواقع مصر توانسته پیروز رقابت در منطقه شود، اما ترکیه همواره خود را رهبر جهان اسلام میدید.
**ترکیه از قدرت بیشتری در منطقه در طول تاریخ نسبت مصر برخوردار بوده است؟
ترکیه به مدت 500 سال تحت عنوان خلافت عثمانی داعیه رهبری را داشت و بهجز ایران، در مقطعی از تاریخ، سایر کشورها جزو امپراتوری عثمانی به حساب میآمدند. صفویان توانستند ایران را از تاثیرگذاری عثمانیها جدا کنند. البته در مقاطعی مصر رهبری جهان اسلام را برعهده داشت. وجه غالب رقابت این سه کشور برای تسلط و اثرگذاری برکشورهای اسلامی و مذهبی بود.
**ایران در رقابتهای منطقهای در طول تاریخ چه ویژگیهایی داشته است؟
ایران درطول تاریخ از دو ویژگی برخوردار بود. نخستین ویژگی، ایران این بود که اسلام اهل بیت را وجهه کار خود قرار داده و دومین ویژگی، فرهنگ ایرانی است. ایرانیها هیچگاه هویت ایرانی بودن خود را از دست ندادند و اصرار داشتند فرهنگ و زبان خود را حفظ کنند و این دو مورد را با اسلام قابل جمع میدانستند، حتی بعدها ایرانیها مروج اسلام شدند و بیشترین سهم را در ترویج و تقویت جهان اسلام بر عهده داشتند، اما مصر و ترکیه اینطور نبودند. درآسیای صغیر، ترکیه و در مصر، این دو کشور فرهنگ، تاریخ و زبان خود را با ورود اسلام به این کشورها کنار گذاشتند وهویت جدید به خود گرفتند. مصر در مقاطعی به لحاظ مذهبی شباهتی به ایران داشت. درآن مقطع امپراطوری مصر در محاصره بین ایران و عثمانی قرار داشت و شیعیان اسماعیلی در مصر حکومت میکردند. همین دانشگاه الازهر مصر جزو میراث حکومت فاطمیون اسماعیلی است.
مصر تا همین اواخر مرجع دینی جهان اسلام بود و جز ایران، تمام جهان اسلام مرجعیت مصر را پذیرفته بود. دانشگاه الازهر مصر مظهر فتوای دینی بود، حتی عربستان و سایر کشورها سعی داشتند از این مرجعیت تبعیت کنند. در گذشته دو مرجعیت دینی وجود داشت یکی مرجعیت دینی در نجف و قم، و دیگری مرجعیت دینی در مصر. ضمن اینکه ایران خود را در طول تاریخ وارث امامت اسلامی و ترکیه نیز خود را وارث خلافت اسلامی میدانستند و هر دو نگاه حاکی از نگاهی ویژه به اسلام است. این دو قرائت از اسلام در مقاطعی به هم نزدیک و در مقاطعی وارد رقابت شدید میشدند و گاهی نیز وارد نگاه تخاصمی به هم شدهاند. امروز متاسفانه در جهان اسلام شاهد رقابتهای توام با عداوت هستیم، برخلاف ضرورت حمایت از جنبشهای تقریب، که نیاز اولیه و ضروری جهان اسلام است.
**در شرایط فعلی ترکیه به دنبال عثمانیگرایی و ایران برخاسته از تفکر خاص خودش، در چه موقعیتی قرار دارند؟
ترکیه خود را وارث یک تاریخ ممتد و افتخار آمیز میداند. زبان ترکی با لهجههای مختلف و اسلام سنی از جمله ویژگیها و وجه مشترک بین کشورهایی است که به زبان ترکی حرف میزنند. از شمال چین تا مغولستان و حتی برخی از کشورهای اروپایی تحت تاثیر زبان ترکی و اسلام سنی هستند. در مقابل فرهنگ ایرانی و اسلام اهل بیت با قرائت جدیدی قرار دارد که از شرق ترکیه تا مرزهای چین را در بر میگیرد. افغانستان، ازبکستان و تاجیکستان و بخش زیادی از پاکستان و شبه قاره هند تحت تاثیر فرهنگ ایرانی هستند. در شمال هند، پاکستان، کشمیر، بنگلادش، آذربایجان، عراق و شمال خلیج فارس، فرهنگ ایرانی و شیعی حضور و نفوذ دارد. در این مناطق اقلیت قابل توجهی شیعه مذهب بوده و اکثریتی متاثر از تاریخ و فرهنگ ایران در این منطقه زیست میکنند. افغانستان و تاجیکستان و بخش مهمی از ازبکستان، به زبان فارسی حرف میزنند و تاریخ فرهنگی این دو کشور تاریخ ایران است. حدود 40 درصد از کشور ازبکستان نیز از این شرایط پیروی میکنند.
سمرقند و بخارا که کاملا تحت تاثیر فرهنگ ایرانی است. این دو منطقه اسلامی یعنی ایران و ترکیه از دیرباز با هم در رقابت بودهاند. البته این دو کشور درجنگ جهانی از نظر ژئوپلتیکی دچار تحول شدند. در جنگ جهانی دوم هم ایران بهشدت آسیب دید. ترکیه بیش از ایران در آن زمان، آسیب دید و بخش اروپایی و آسیایی خود را از دست داد. در نتیجه کشورهای جدید و مرزهای جدیدی به وجود آمد. هرچند از نظر فرهنگی و زبانی مرزی وجود ندارد و ترکیه و ایران از نظر فرهنگی و زبانی مرزهای وسیعی دارند. نفوذ فرهنگی ایران در کشورهای حوزه خلیج فارس بهویژه در بحرین، کویت، پاکستان، افغانستان، تاجیکستان، هند و شمال چین انکارناپذیر است. این بخش از نفوذ ایران، واقعیتهای تاریخی است. در این کشورها تنها مرزهای سیاسی وجود دارد و همه درون این مرزهای سیاسی زندگی میکنند و به آن پایبند هستند و همه مرزهای قانونی و به رسمیت شناخته شده است، اما در عالم واقع رقابت بین این کشورها وجود دارد.
**این که سه کشور نام برده شده در صدد گسترش نفوذ فرهنگی خود در منطقه هستند، آیا وارد مرحله تخاصم نمیشوند؟
من به این تعبیر علاقه ندارم. باید تلاش کرد که این کشورها با هم رقابت داشته باشند، حتی تلاش کنیم رقابت آنها رقابتی مثبت باشد تا از این طریق از تبدیل دشمنیها به رقابت و عداوت جلوگیری شود. البته ایران و ترکیه در آسیای میانه صرفا به رقابت اقتصادی و سیاسی با یکدیگر مشغولند. در عراق هم این دو کشور با هم رقابت دارند و هر یک سعی دارد بازار بیشتری را در عراق به دست آورد. این رقابت همواره وجود داشته است ضمن اینکه رقابت دو برادر هم همیشه شیرین نیست و در بسیاری از مواقع رقابت به تندی میگراید. به عنوان نمونه رقابت دو تیم فوتبال ممکن است بسیار جدی باشد و گاهی به خشونت تبدیل شود، اما این دو تیم در نهایت برای رقابت با هم وارد میدان شدهاند. البته رقابت موجود بین ایران وترکیه در برخی از مواقع به عداوت تبدیل میشود و عوامل متعددی در این زمینه نقش دارد. از سویی دشمنان مشترک جهان اسلام، مانند رژیم اسرائیل همواره تلاش دارند این رقابت را به دشمنی تبدیل کنند. متاسفانه جنگ افروزیهای گذشته و امروز و ظهور گروههای افراطی ناشی از نفوذ اسرائیل و آمریکاست.
**شما تاکید زیادی بر رقابت در بین این کشورها دارید. چرا این رقابت را مفید میدانید؟
رقابت فرهنگی موجب رشد طرفین میشود. رقابت فرهنگی در گذشته و در جهان اسلام، عامل تولد تمدن اسلامی بود. در واقع دو موضوع عامل زایش و تولد تمدن اسلامی شد؛ یکی آزادگی فکریای بود که در جهان اسلام وجود داشت. درجهان اسلام و در بخشهایی از آن دانشمندان با آرای مختلف تحمل میشدند. همین حالت در قرنهای دوم تا ششم وجود داشت و اگر در یک منطقه حاکم متعصبی حاکم بود، رقیب آن حاکم متعصب در نقطهای دیگر در جهان اسلام پناهگاهی برای دانشمندان میشد. بوعلی سینا به که افتخار ایرانیان است به معنی امروزی ایرانی نبود. اما در ایران امروز به شکوفایی رسید و در همینجا درگذشت. این تعداد از دانشمندان، به دلیل تسلط تنگ نظری و تعصب سلجوقیها در آسیای میانه و اختناق مذهبی، که نمیتوانست امثال مولویها، و ابوعلیسیناها را تحمل کند به غرب ایران مهاجرت کردند.
بوعلی سینا از اختناق در محل زندگی قبلی خود گریزان میشود، اما در آن سوی جهان اسلام یعنی ایران، صدر اعظم میشود. در حالی که تمام منطقه در آن روز جزئی از حکومت و خلافت عباسی بود. در مناطقی هم حکومتهای محلی و حکومتهای آزاده ایرانی مثل صفاریان و سامانیان و آل بویه ظهور کردند و خلافت اسلامی تمام اینها را تحت پوشش داشت. مذاهب در جهان اسلام به آزادی توجه داشتند. خیام در بالاترین سطح، دارای احترام بود.
**پس ایران مامن دانشمندان اسلامی بود؟
بله. البته ایران در آن زمان معنی دیگری داشت. در آن زمان ایران، ایران فرهنگی بود و ایران سیاسی وجود نداشت. بوعلی سینا زمانی به ایران هجرت میکند که یک سلسله ایرانی شیعی به نام آل بویه در ایران در راس قدرت قرار داشت. آل بویه از شمال ایران ظهور و تمام مرزهای ایران و عراق را تسخیر کردند و حدود 100 سال در قدرت حضور داشتند. آل بویه از مشی تسامح دینی استفاده میکردند و همواره سعی داشتند گرایشها و مذاهب مختلف را تحمل کنند. مرکز حکومت آل بویه ری بود و شیخ الاسلام خود را شیخ صدوق قرار دادند. آل بویه دارای مذهب زیدی بودند، اما برای رهبر دینی خود یک عالم شیعه دوازه امامی را برگزیدند. هرچند آل بویه عزاداری را در ایران باب کردند، اما اهل سنت را هم به خوبی تحمل میکردند، حتی خلافت اسلامی را با اینکه بغداد را تصرف کردند تحمل میکردند. آل بویه میتوانستند همان کاری را که هلاکوخان کرد انجام دهند. اما به علت اینکه اکثریت جمعیت را اهل سنت تشکیل میدادند هیچگاه مشکلی برای خلافت اسلامی به وجود نیاوردند. این نگرش در آل بویه نشان میدهد که استراتژی مثبتی برای اداره کشور داشتند. رقابت درآن زمان کاملا مثبت بود و شهرهای مختلف با هم رقابت میکردند تا کالای بهتری را تولید کنند و سرباز بیشتری به حکومت بدهند و بیش از قبل تولید علم کنند.
حتی شهرهای مختلف در آن زمان در جهان اسلام تلاش میکردند که دانشمندان بیشتری را جذب کنند. البته در این رقابتها گاهی تندروی میشد و دانشمندان احساس میکردند با وجود این خلیفه نمیتوانند زندگی کنند لذا به نقطه دیگری از جهان اسلام هجرت میکردند. آزادی آن زمان در جهان اسلام در اندازهای بود که از کشورهای اروپایی که در قرون وسطا قرار داشتند و در بدترین شرایط بهسر میبردند به سمت تمدن اسلامی هجرت میکردند و مهاجرت مغزها به عکس امروز بود و از اروپا راهی جهان اسلام میشدند. و برای نخستین بار همه آثار علمی اروپا درجهان اسلام ترجمه شد. البته بعدها همین آثار به آنها باز گردانده شد. در قرون وسطا هر اثری که از افلاطون و ارسطو دیده میشد توسط کلیسا نابود میشد و آثار تمدن یونان باستان از نظر کلیسا کفر محسوب میشد. داشمندان اروپایی در جهان اسلام به دین خود، آزادانه و در میان مسلمانان و در ملوک اسلامی زندگی میکردند و بعضا در بالاترین سطح به حاکمان نزدیک بودند و در سایه اقتدار اسلامی احساس امنیت میکردند و نبوغ خود را در اختیار حکومت و خلافت اسلامی قرار میدادند. این دو رقابت مثبت در آن زمان توام با آزادگی موتور محرکه تمدن اسلامی بود. و این دو مولفه در آن دو سه قرن جهان اسلام را وارد مرحله درخشش کرد و هنوز مسلمانان به آن دوران افتخار میکنند.
**بر سر این تمدن باشکوه که در آن آزادگی و رقابت ارجمند بودند، چه آمد؟
مغول تمدن اسلامی را از بین برد، اما بعد ازچند سده تمدن اسلامی از چند نقطه سر بر آورد. در ایران صفوی، در ترکیه عثمانی و شبه قاره و مصر در حال نوزایی بود که با تمدن جدید اروپا مواجه شدند. مغولهای مسلمان در شبه قاره هند حکومت اسلامی تشکیل دادند و منشا آثار بزرگ تمدن اسلامی شدند و اکبر شاه معروفترین آنهاست. در آن زمان هند به عنوان یک قدرت مورد توجه بود. البته اینبار که تمدن اسلامی بر پایههای خود ایستاد در مقابل خود، غرب سر بر آورده از رنسانس را دید و غرب مجددا تمدن اسلامی را اینبار در نوجوانی خفه کرد اما، همچنان عثمانیها سعی میکردند که تمدن خود را حفظ کنند. در حالی که استثمار توانسته بود هند را نابود کند و ایران را متوقف به مسائل داخلی نماید عثمانیها به حیات خود به عنوان نخستین و مقتدرترین رقیب در مقابل غرب ایستادگی کردند و این ایستادگی تا جنگ دوم جهانی ادامه یافت اما، این جنگ تکلیف دنیا را مشخص کرد. در این جنگ امپراطوریهای انگلستان، آلمان و ژاپن و عثمانی از بین رفت و منهدم شد. و دو ابر قدرت جدید اتحاد جماهیر شوروری و آمریکا ظاهر شدند.
**بعد از جنگ جهانی تمدن اسلامی دیگر نتوانست بر پای خود بایستد؟
بعد از جنگ جهانی، ایرانی جدید، ترکیه فعلی و مصر جدید در شکل و شمایل نو ظاهر شدند و بعد از بازیابی توان خود شروع به رقابت جدید با یکدیگر کردند وهمچنان رقابت میان این سه کشور برای مدیریت فرهنگی جهان اسلام ادامه دارد. این رقابت حدود 100 سال است که آرام و تند ادامه مییابد و تحلیل مسائل سیاسی در منطقه بدون درک این رقابتها مشکل است. آنچه مانع درک درست مسائل منطقه است حضور دو پدیده رژیم جعلی اسرائیل و وهابیها در منطقه هستند.
**این دو پدیده یعنی وهابیت و رژیم صهیونیستی از عوامل اصلی تنش در منطقه هستند.
این دو پدیده به وجود آمد تا منطقه و کشورهای منطقه با هم درگیر شوند و در نتیجه تمدن اسلامی مجددا سر بر نیاورد و قدرت تمدن اسلامی بار دیگر به حاشیه برود. صهونیسم و وهابیسم از زمان ایجاد، این سه قدرت منطقه را زمین گیر کرده و سعی در تفرقه و جنگ افروزی و نفاق میان کشورهای اسلامی دارند. اجازه ندادند این سه قدرت یعنی ایران، ترکیه و مصر در منطقه رشد کنند. هر جنگی در منطقه به وجود میآید به یکی از این دو پدیده نامیمون مرتبط است. سر منشا این دو پدیده در منطقه نیست. سر منشا تحولات مصر، ایران و ترکیه در این کشورهاست اما این دو پدیده صهیونیسم و وهابیسم، کاملا از جای دیگر مدیریت میشوند. وهابیت و صهیونیسم، مسائل این منطقه نبودهاند بلکه این دو پدیده نوظهور به منطقه تزریق و تحمیل شده است. وهابیت یک پدیده غلط و ناآشنا در منطقه است که جهان اسلام نسبت به آن بیگانه است زیرا جهان اسلام1300 سال عادت کرده است که چگونه با افکار عرفانی و صوفیانه، تشیع و تسنن قابل فهم، زندگی کند اما، وهابیت قرائت جدیدی از اسلام است که نفی تمامی این موارد است. وهابیت نه فقط نفی شیعه بلکه نفی تمامی قرائتهای عارفانه و صوفیانه جهان اهل سنت است.
**وهابیت در کدام حوزه عملیاتی به تفرقه در جهان اسلام مشغول شد؟ و در حال حاضر چه نفوذی در منطقه دارد؟
وهابیت بیش از همه درگیر مصر و ترکیه شد. و در حال حاضر به برکت دلارهای نفتی سعودی متاسفانه افکار وهابیگری در بسیاری از مناطق جهان اسلام نفوذ یافته و در مقابل آن، در مصر، ترکیه، اندونزی، ومالزی دو جریان با وهابیت مقابله میکنند یکی تفکر روشنفکرانه دینی و دیگری قرائت صوفیانه است. وهابیت با حمایت غرب و پولهای سعودی رشد کرد اما اخیرا حالتی افراطی و خشن به خود گرفته است و داعش و القاعده از این تفکر سرچشمه گرفتهاند
*منبع: روزنامه اعتماد، 1395.11.13