رنجبر فلاح اقتصاددان و کارشناس بانکی معتقد است که نظام بانکی ایران برای اینکه بتواند به پیشبرد اقتصاد مقاومتی کمک کند نیازمند اصلاحات جدی است.
خبرگزاری تسنیم در راستای بررسی همهجانبه وضعیت بانکداری کشور و ایجاد فضای گفتمان مبتنی بر کارشناسی دقیق؛ برای نقد نظام بانکی، استخراج نقاط ضعف و ترسیم وضعیت مطلوب؛ سلسله گفتگوهایی را با حضور کارشناسان و مسئولان نظام بانکی در پرونده "باج باجه" منتشر میکند. در همین باره؛ قسمت نخست مصاحبه با دکتر محمدرضا رنجبر فلاح اقتصاددان و مدیرعامل سابق بانک تجارت منتشر شد. در قسمت پایانی؛ با ایشان درباره نسبت نظام بانکی کنونی با سند بالادستی اقتصاد مقاومتی صحبت شد.
اگر موافق باشید قدری به رابطه نظام بانکى با أصول اقتصاد مقاومتى بپردازیم، به نظر شما نقش نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی چیست؟
رنجبر فلاح: ما برای اینکه اهمیت نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی را متوجه بشویم باید در ابتدا نقش نظام تأمین مالی در اقتصاد مقاومتی را ببینیم. چرا که یکی از مؤلفههای اصلی در نظام تأمین مالی، نظام بانکی است. همینطور بازار سرمایه، مؤسسات مختلف پسانداز و سرمایهگذاری و مؤسسات بیمه از اجزاى دیگر نظام تأمین مالی هستند و در واقع نیازهای مالی یک نظام اقتصادی را که میخواهد رشد پایدار داشته باشد، تولید داشته باشد، ارزشافزوده و اشتغال در کشور ایجاد کند و تولید ثروت کند، مهیا مى کنند. در کشور ما سهم بخش بانکی در این نظام تأمین مالی فوقالعاده بالا است و بهعبارت دیگر اقتصاد کشور ما بانک محور است و به خاطر همین، هرگونه توجه و اصلاحاتی که ما در بخش نظام بانکی انجام بدهیم بسیار میتواند در پهنه اقتصادی کشور اثرگذار باشد. هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی داشته باشد.
بههرحال این نظام تأمین مالی لازمه موفقیت و کارایىاش این است که ما سهم بخشهای دیگر را نیز گسترش بدهیم که از این وابستگی به بخش بانکی تا حدی کاسته شود. اما بههرحال خود این بخش بانکی باید درواقع یک نقش تسهیلکننده و جهت دهنده برای گردش فعالیتهای تولیدی و سرمایهگذاری در اقتصاد با چند محوریت اصلی و پایهای داشته باشد و به نحوی این تأمین مالی را در چارچوب اقتصاد مقاومتی انجام بدهد که اولاً هم تأمینکننده و هم تضمینکننده رشد بلندمدت، باثبات و اشتغال کامل منابع تولید باشد و این نتایج را به ارمغان بیاورد. و دوما بتواند پروژهها و طرحهای دانشبنیان را در حوزههای بایو، نانو، فناورى اطلاعات، فناوریهای نوین و مواردی از این قبیل بتواند تأمین مالی کند. همچنین بتواند شرکتهایی که میخواهند VC ها را ایجاد کنند و ایدههای خودشان را تبدیل به یک محصول و یک صنعت بکنند، تأمین مالی کند و از این venture Capital ها حمایت لازم را انجام دهد. زیرا بعضی از این ایدهها واقعاً قادر است که تغییرات شگرفی در زندگی انسانها و جامعه ما ایجاد کنند. حمایت کردن از این طرح ها و تحقق یافتن و عملیاتی شدن این ایدههای نوین یکی از نقشهایی است که بانکها در اقتصاد مقاومتی میتوانند ایفا کنند.
یعنی نقش بانکها محدود به همین محورهاست و نقش دیگری ندارند؟
رنجبر فلاح: نقش مهم دیگری که برعهده بانکهاست، این است که بتواند تأمین مالی زنجیرهای کلیه حلقههای تولید محصولات در کشور را انجام دهد و این تأمین مالی زنجیرهای میتواند در پیوند با اقتصاد بینالملل هم باشد. وقتی این زنجیرههای تولید و ایجاد ارزشافزوده در کشور تکمیل میشود، بهنوعی درواقع از وابستگی کشور کاسته میشود و آسیبپذیری و لطمه پذیری اقتصاد کاهش مییابد و توان کشور در مقابله با شوکها افزایش مییابد. همچنین نقش مهم دیگری که بانکهادر اقتصاد مقاومتی میتوانند ایفا کنند سرمایهگذارى در پروژهها و طرحهای در راستای حفظ و سلامت محیط زیستاست که به آسایش، آرامش و سلامت جسمی و روحی احاد جامعه کمک میکند. همین سلامت و آرامش تولیدکننده آرامش درونى و قلبى به عنوان یکى از مؤلفههای معنویت خواهد بود. اگر در این راستا بانکها سرمایهگذاری کنند در واقع به تحقق آرمانهای نظام و ایمن کردن اقتصادی که در خدمت نظام ارزشى و فرهنگى خواهد بود کمک میکنند.
تجهیز منابع و خدمات در نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی باید چگونه باشد؟
رنجبر فلاح: من فکر میکنم در اقتصاد مقاومتی، منابعی که برای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی شکل میگیرد نمونه اى از مثال قطرهقطره جمع گردد وانگهی دریا شود است . بهعبارت دیگرما باید سازوکارهایی را تعریف کنیم که کوچکترین پساندازها تبدیل به ماندگارترین پساندازها در اقتصاد کشور بشوند. هم باید از روشهای سنتی و کلاسیک از قبیل سپردهها،صکوک، اوراق، مشارکتها، وقف و مواردی از این قبیل استفاده کنیم و هم از شیوههای نوینی که چه در دنیا پیدا شده است و چه خودمان میتوانیم آنها را تعریف کنیم، استفاده کنیم تا Crowd Funding و تجمیع و انباشت منابع صورت گیرد و در خدمت پروژهها و طرحهای توسعه اقتصادی کشور قرار بگیرد. طبیعتاً این روشهای نوین باید متناسب با فضای جدیدی باشد که در حال شکلگیری است یعنی فضای مجازی. ما درواقع باید تجربه جدیدی را در فضای مجازی، بانکداری مجازی، پرداختهای مجازی، خدمات مجازی، خریدوفروشهای مجازی و تأمین مالی در این نظامی که در فضای مجازی میتواند شکل بگیرد، پیدا کنیم و چه بسا هزینههایش بسیار کمتر از روشهای سنتی تأمین مالی باشد. این روشها باید پیدا شود تا در واقع تأمین منابع ارزان و ماندگار در اقتصاد کشور شکل بگیرد.
در مورد خدمات چطور؟
رنجبر فلاح: در مورد خدمات هم بانکها یکسری خدمات سنتی در حال حاضر انجام میدهند. خدمات در زمینهٔ چک، حوالهها، صدور ضمانتنامه، ال سی، بیمه کردن یکسری محصولات بانکی و...اینها خدماتی هستند که الآن به صورت سنتی در حال انجام است، هرچند بعضی از این خدمات، خدمات جدیدی است که متناسب با فضای الکترونیکی حاضر است مثل SMS، موبایل بانک، درگاههای پرداخت و مواردی از این قبیل که بههرحال بانکها در این زمینه پیشرو بودهاند و تحولات خوبی هم در داخل و هم فضای جهانی ایجاد کردهاند، چون دسترسیشان به منابع مالی بیشتر بوده است.
اما اگر ما مقداری افق دیدمان را وسیعتر کنیم و بخواهیم به بانکداری در آینده فکر کنیم و تحولاتی که در فضای کسبوکار در جهان در حال اتفاق است نگاه کنیم آنموقع دیگر جنس این خدمات متفاوت خواهد بود. به هرحال بشر با توجه به فضای مجازی در حال کسب یک تجربه جدیدی است و لایه جدیدی از زندگی که ما میتوانیم آن را Second life بنامیم, دارد تجربه میکند و یا در حال شکلگیری جنینى است. این لایه جدید اقتضائات خود را دارد، بانکداری خودش را میخواهد، نظام پرداخت خودش را میخواهد و نظام تولید خدمت خودش را میخواهد. این نظام تولید، تولید کننده خدماتی مجازی است که تقاضا برای انها چه در دنیاى واقعى و چه در فضای مجازی کشور وجود دارد و نیاز به تأمین مالی و نظام پرداخت متناسب به خود دارد. هم پرداخت و دادوستد مالی و هم دادوستد خدماتش هر دو باید در این فضا تعریف شوند. به خاطر همین بانکداری آینده حتماً باید به سمت خدمات جدیدی برود که متناسب با فضای کسبوکار آینده باشد آنهم با شیرازهی دنیاى مجازی.
تخصیص منابع نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی چگونه باید باشد؟
رنجبر فلاح: در حوزه تخصیص منابع من فکر میکنم که نظام بانکی هم باید به فکر تحول خودش باشد و هم به فکر فعالیتهایی که بتواندتحولاتی در پیکرهی نظام اقتصادی کشور و نظام تولیدایجاد کند. درواقع باید در آن حوزها از فعالیتهای زیربنایی و پایهای سرمایهگذاری کند و منابع خودش را تخصیص بدهد که باعث تثبیت نظام اقتصادی و تولیدی کشور شود و قادر باشد اقتصاد کشور را از کلیه ضربهها و شوکهایی که به ان وارد میشود، مصون نماید. این مقاوم کردن اقتصاد کشور از طریق تخصیصهای درست در شبکه بانکی محقق خواهد شد. بهعنوان مثال اگر منابع بانکی کشور الآن صرف پروژههای زیربنایی و پایهای در حوزه آب بشود، این واقعاً آسیبپذیری اقتصاد را بسیار کاهش خواهد داد. روند مهاجرت، وضعیت محیطزیست، ساختار اجتماعی و فرهنگی کشور، ساختار شهری و روستایی کشور و... را میتواند سامان دهد. بههرحال پروژههایی که در زمینه آب و صرفهجویی آب، انتقال آب، پروژههای کشاورزی که به سمت محصولات با ارزشافزوده بالا مثل گیاهان دارویی برود، بانکها با سرمایهگذاری در این حوزهها میتوانند نقش کلیدی در تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی داشته باشند.
یا به عنوان مثالى دیگر سرمایهگذاری در حوزه انرژی، اینهم یکی از فعالیتها وسرمایهگذاریهایی زیربنایی است. اگر ما روند حرکت و تحولدانش فنی دنیا را ببینیم که جهت حرکت به کدام سو است، اگر به این سمت است که در آینده هیچ اتومبیل بنزینی در دنیا تردد نکند و تمام خودروها با مصرف برق حرکت کنند خوب اینجا یک سرمایهگذاریهای هنگفتی میطلبد و غفلت از آن تهدید و آسیب جدیدى است که بر اهمیت استراتژیک کشور ما و نیز تنگه هرمز و کل منطقه به لحاظ وابستگى به نفت اثر می گذارد. یا اگر شرکتهای دانشبنیان درست جهتگیرى و سرمایهگذاری کنند میتوانند جایگاه اقتصاد کشور ما را در فضای کسبوکار آینده جهان تضمین کنند.
در بحث مثلاً دارو، ما یکی از آسیبپذیریهایمان در کشورصنعت دارویی است. صنعت دارویی ما ضعفهای بسیار زیادی به لحاظ چرخه ارزش افزوده و حلقه های تولید و دانش دارد، ما یکی از واردکنندههای بزرگ دارویی در دنیا هستیم درحالیکه این محصولات ارزشافزودهی بسیار بالایی دارند و در یک آزمایشگاه کوچک ارزشافزودهای میتواند به وجود بیاید که در کارخانههای عظیم تولیدی ممکن است محقق نشود. بنابراین این صنعت میتواند در خدمت اقتصاد مقاومتی قرار بگیرد که سرمایه و منابع زیادی هم میخواهد که نظام بانکی کشور باید با تأمین و تخصیص این منابع به اقتصاد کشور برای بیمه شدن در این صنعت کمک کند.
نهایتاً در حوزه اقتصاد مجازی تحولات وسیع و شگرفی در حال وقوع است و به دنبال این تحولات در حوزه اقتصاد، تحولات وسیع فرهنگی و اجتماعی در حال شکلگیری است که هرکدام از آن تحولات میتواند تلاطمهایی را به وجود بیاورد. آیندهپژوهی ما، تصمیم گیری درست ما در جهتی که حرکت میکنیم، طراحی الگوی بومی توسعه اقتصادی کشور و... اینها همه برای اجرایی شدن به سرمایهگذاری نیاز دارند. حوزه اقتصاد مجازی روز به روز در حال گسترش است و منابع زیادی را به خود جذب میکند و طبیعتاً با تخصیص درست، بانکها در این حوزه میتوانند کمک کنند و تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی را میسر سازند.
تعاملات بینالمللی و ارزی نظام بانکی در اقتصاد مقاومتی چگونه باید باشد؟
رنجبر فلاح: در حوزه بینالملل هم من احساس میکنم یکسری ضعفهای ساختارى کشور و همچنین بانکها دارند که ما نتوانستیم آن پیوند و تعامل دوجانبه و یا چندجانبه قوی را با اقتصاد جهانی برقرار کنیم. از یکسو نگاه ما هیچوقت جهانی نبوده است، یعنی صنعت ما هیچوقت نگاه نکرده است این محصولی که در حال تولید هست برای بازارى به اندازه کل کره زمینتولید کند ان هم براى ماندگارى بلند مدت در بازار. چگونه یک تولیدکننده آمریکایی وقتی میخواهد یک مرغ برشته را به عنوان یک غذاى عادى تولید کند و اسمش را کنتاکی میگذارد، بازار هدفش را کل جهان در نظر میگیرد و شما هر کشوری در هر کجای دنیا میروید سهلالوصولترین مغازهها یا رستورانها با قیمت و کیفیت یکسان در این محصول وجود دارد. مشتریاش را کل دنیا میبیند. یا مثلاً اگر نوشیدنی را میخواسته تولید کند بازار هدفش را کل دنیا در نظر گرفته است و یک برندسازی با عنوان کوکاکولا یا پپسی کولا را در نظر میگیرد. یا اگر مثلاً لباسی را خواسته است تولید کند بازارش را کل دنیا در نظر گرفته است و یک شلوار جین تولید کرده است که هرجای کره زمین بروید میبینید همه آن را میپوشند. یا مثلاً اگر گوشى تلفنی میخواهد وارد بازار کند کل بازار دنیا وارد یک هیجان تبلیغاتى میشود.
اینها درواقع بینالمللی نگاه کردن و جهانی فکر کردن است و این اصلاً تجربهاش در کشور ما وجود ندارد، نه صنعت ما و نه بانک ما این تجربه را ندارد. چگونه ما میتوانیم افق بلندمدت اینگونه اى را تصور کنیم و فضای مجازى را به خدمت بگیریم و خود را محدود به سپردهها و پس اندازهاى داخلى نکنیم و فقط سرمایه گذارهاى داخلى را نبینیم، این تغییر نگاه در واقع یک درامدهای ارزی باثبات و بلندمدت را برای کشور ایجاد میکند. چه جوری ما میتوانیم بهجای اینکه صنایع ما به صنایع دنیا وابسته باشد این وابستگی را دوطرفه کنیم؟ چگونه میتوانیم درهم تنیدگی چندسویه با اقتصاد جهانی ایجاد کنیم؟ اگر ما وابسته هستیم آنها هم باید متقابلاً به ما وابسته باشند. اگر وابستگی دوجانبه و یا چندجانبه شد این خودش ثبات میآورد. این درهم تنیدگی چند سویه هم میتواند در نظام بانکی ما و هم در نظام تولید ما وجود داشته باشد.
این وابستگی فقط مختص کالاست یا ارز را هم شامل میشود؟
رنجبر فلاح: ما الآن یکی از وابستگیهایمان وابستگی به ارزهای جهانی است. وابستگی به نوسانات نرخ ارز میتواند در اقتصاد ما خیلی اثر بگذارد. نوسانات دلار در مقابل یورو که قاعدتاً نباید ربطی به اقتصاد ما داشته باشد میبینیم که اثرات بدی بر اقتصاد ما میگذارد. رابطه دلار و ین ژاپن در اقتصاد ما نباید اثر بگذارد و یا کمترین اثر را بگذارد که میبینیم اثرات شدیدی میگذارد. چگونه ما میتوانیم از این وابستگیهای خودمان به اقتصادهای دنیا بکاهیم؟ چگونه میتوانیم با قراردادهای دوجانبه با کشورهاى مختلف در نظام پرداختها، ارز یک کشور ثالث را حذف کنیم؟ اگر مثلاً ایران با کره جنوبی معامله میکند بیاییم با قراردادهای دوجانبه پولهای دو کشور را مبنا بگذاریم. خوب اگر ما نوسانات شدید در ارزش ریال نداشته باشیم به راحتی میتوانیم این کارها را محقق کنیم. اگر بتوانیم درآمدهای صادراتی خودمان را بالا ببریم و یا صادرات باثباتی داشته باشیم که پشتوانه نرخ ارز ما باشد. بهراحتی میتوانیم این نظامهای پرداختهای دوجانبه و یا چندجانبه بینالمللی را وضع کنیم.
حالا بانکهای ما هم همین کار را میتوانند انجام بدهند و میتوانند در این مسئله تسهیلکننده باشند. بانکهای ما وقتیکه در کشورهای دنیا شعبه داشته باشند و متقابلا بانکهای دنیا در کشور ما شعبه داشته باشند و این تعاملات در بینشان برقرار باشد، پروژههای متعدد مشترک را تعریف کنند، سرمایهگذاریهای مشترک را تعریف کنند، این در هم تنیدگی و وابستگی متقابل اتفاق میافتد. چگونه الآن که قیمت نفت ارزان شده است کشورهای دیگراز این مزیت ایجاد شده است به نحو احسن استفاده میکنند، یعنی با تزریق مزیت نفت ارزان به اقتصادشان الآن جلوی رکودشان را گرفتهاند و قیمت تمام شده محصولاتشان را پایین آوردهاند و مزیت نسبی خودشان را در فضای بینالمللی بالا بردهاند. چرا الآن که در دنیا نرخ سود تسهیلات و نرخ بهره به حداقل رسیده و نزدیک به صفر شده است، اقتصاد ایران قادر نیست که از این مزیت منابع ارزان براى برون رفت از رکود استفاده کند؟! چرا نظام بانکی ما الآن نمیتواند این منابع ارزانقیمت را از خارج بیاورد و در اقتصاد کشور تزریق کند؟! و زنجیرههای تولید را با استفاده از این منابع ارزی ارزان و فروش در بازار های جهانى شکل بدهد. اینها درواقع نقشی است که یک بانک و یا نظام بانکی در تعاملات بینالمللی خودش میتواند ایفا کند. با جذب این منابع ارزان و تزریق آنها و ماندگار کردن این منابع در قالب سرمایهگذاریهای مشترک ما میتوانیم باعث شکوفایی و رشد اقتصاد، رشد اشتغال و توسعه صادرات غیرنفتی و درامدهاى ارزى با ثبات و مانا در کشور بشویم. به هرحال تدارک این سازوکارهای نقلوانتقالات بینالمللی از طریق همین بانکها و تعریف بانکهای جدیدی بهعنوان بانکهای مجازی امکانپذیراست.
بانک مجازی؟
رنجبر فلاح: بله، بانکهای مجازیاى که جهانى است و جهانى فکر مى کند و ماهیت فیزیکی و حتى پول فیزیکى ندارد. تا این بانک مجازی بتواند نقل و انتقالات را انجام بدهد و از طریق یکسری عاملها، و کارگزاریها، ال سیها، ضمانتنامهها و حتی بیمههای بینالمللی را سامان دهد. آیا ما نمیتوانیم یک شرکت بیمه مجازی داشته باشم که بیمهنامهاش را در کشورهای دیگر بفروشد؟! میتوانیم این کار را بکنیم و حتى میتوانیم مشترکا یک شرکت بیمه مجازی را تعریف کنیم. باید یک نکته را توجه داشته باشیم که الآن در فضای مجازی تولیدکنندگان خدماتی دارند ظاهر میشوند که خدمت خودشان را تولید و عرضه میکنند در حالیکه در فروش خدماتشان مرز نمیشناسند و هر کسی در هر محلى پشت سیستم رایانه نشسته میتواند از آن خدمت استفاده کند و پولش را هم بپردازد. خب این یعنی چی؟ یعنی کسی درآمدی به دست آورده و عرضه و تقاضا و فروشی را انجام داده که حالا باید مالیات از او گرفته شود؟ حال این مالیات را کدام کشور میگیرد؟ و چگون باید بین کشورها تقسیم شود؟ فرار مالیاتى در این سیستم چگونه است؟ پس ما میبینیم که حتی برای نحوه گرفتن و تقسیم مالیاتهای آینده که در حال جمعآوری است کشورها به تعامل با همدیگر نیاز دارند. تا هر کشورى بتواند در این ابر رایانهای و فضای مجازی که در حال شکلگیری است سهم خودش را نه در جذب منابع و بازار محصول که حتی در مالیاتهاى جهانى بتواند بگیرد.
الان ما میبینیم که فضای کسبوکار مجازی کشور ما به بازاری برای تولیدکنندگان هوشمند در فضای مجازی دنیا و قاعدتاً فروش خدمات و محصولات آنها تبدیل شده، درنتیجه کسبوکارهاى سنتی ما که الآن مالیاتشان را به دولت میپردازند کساد خواهد شد. بهعنوانمثال خدمات حمل و نقل با عنوان اسنپ در فضای اقتصادی کشور در حال شکل گیرى و گسترش است، که هر کسی از طریق نت روى موبایلش در هر جای تهران میتواند سریعا یک تاکسیتلفنی احضار کند. در این فضای اسنپ شما میبینید که کل هزینه بالاسری که آژانسها دریافت میکردند و قاعدتاً مالیات کسبوکار را به دولت میپرداختند حذف مى شود و این کاسبى در حال کسادى است. حال دولت که مالیات کسب و کار سنتى را از دست میدهد چگونه میتواند مالیات جایگزین را بر پایه مالیاتى جدید اخذ کند. حال اگر وسیعتر، بزرگتر و جهانی فکر کنیم و همین شرکت اسنپ خدمات به شهروندان تهرانی را از درون کشور دیگری بدهد و یک شرکتی خدماتش را سوای مرزها به هر کشوری از این کره زمین ارائه بدهد و فروش داشته باشد و بازار سنتی یک کشور را لطمه بزند، خب این درامد مالیاتى آسیب دیده را چه کسی میخواهد بگیرد و آن شرکت مالیاتش را به چه کسی میدهد. ما سهم کاهش درآمد مالیاتمان را از چه کسی باید بگیریم؟! اینها موضوعات بسیار جدی در فضای آینده کشور است که باید مطالعه شوند.