مجله روشن - در آغاز سال نو بسیاری زا ما به این فکر می کنیم که در سال جدید باید چه کارهایی انجام دهیم، چه موفقیت هایی به دست بیاوریم و به کجا برسیم. معمولا کسب و کارهای بزرگ یک دپارتمان مستقل برنامه ریزی دارند که وظیفه اش فکر کردن درباره همین موضوعات است، اما کسب و کارهای کوچک چنین امکاناتی ندارند. مدیران کسب و کارهای کوچک چنین امکاناتی ندارند. مدیران کسب و کارهای کوچک در مقاطع حساس مانند سال نو و یا سال روز تاسیس شرکت خود به این موضوعات کر می کنند. رویاهایی می بافند و متاسفانه در بیش تر موارد هم این رویاپردازی ها به جایی نمی رسد.
«هدف» را آرزو یا فکر می دانند که برای محقق کردن آن «تعهد» وجود داشته باشد. هدف گذاری به شما برای تعیین مسیر بهتر کمک می کند، برای پیمودن این مسیر انگیزه می دهد و یاری تان می کند که بیش تر به ایده آلی که در ذهن دارید نزدیک شوید.
این یادداشت راهنمایی است برای آن که آرزوهای سال نو خود را به «اهداف» تبدیل کنید. این راهنما البته محدود به کسب و کارها نیست و می توانید از آن برای هدف گذاری در زندگی شخصی و در حرفه تان هم استفاده کنید.
منظم فکر کنید و مستند کنید
اولین توصیه این است که در این نوروز، کمی منسجم تر و رسمی تر به آرزوهای تان فکر کنید. مثلا اگر همیشه در حمام و زیر دوش آب به اهداف سال آینده فکر می کردید، در تعطیلات نوزوز وقت مشخصی بگذارید، لباس مرتب بپوشید، چند ساعت در یک اتاق بنشینید و افکارتان را نظم بدهید و نتیجه گیری کنید. نکته دیگر این است که تفکراتتان را مکتوب کنید. «امیت اسمیت» بازیکن پرافتخار فوتبال آمریکایی می گوید: «آرزوها تا وقتی آرزو هستند که آن ها را روی کاغذ ننوشته ای، وقتی نوشتی تبدیل به هدف می شوند». شما هم اهدافی که برای سال آینده در نظر می گیرید را مکتوب کنید و نگه دارید. کوتاه مدت در خدمت بلندمدت
وقتی برای سال آینده اهدافی را تعیین می کنید بهتر است اول به این موضوع فکر کنید که قرار است در یک چشم انداز بلندمدت تر (مثلا 10 یا 15 ساله) در کجا ایستاده باشید. 10 سال بعد قرار است کسب و کار شما کجا باشد؟ چه مقیاسی داشته باشد؟ در کدام زمینه، کدام بازارها فعالیت کند؟ چرا این چشم انداز مهم است؟ چون اهداف کوتاه مدت قرار است که شما را به سوی این چشم انداز هدایت کنند.
این چشم انداز را باید با توجه به گذشته تان و قابلیت ها و ضعف هایی که از خوتان سراغ دارید ترسیم کنید. بعد از این که چنین چشم اندزای را ترسیم کردید سعی کنید به این فکر کنید که برای رسیدن به آن چشم انداز باید چه مسیری طی شود. چه قابلیت هایی باید به دست بیاید، بر کدان چالش ها باید غلبه کنید. درواقع چشم انداز بلندمدت به اهداف و اقدامات کوتاه مدت شما جهت می دهد.
خصوصیات اهداف
اهداف باید روشن، قابل اندازه گیری یا قابل قضاوت باشند (معلوم شود که بالاخره محقق شد یا نشد؟) مثلا گفتن این که می خواهم امسال «فروش» خوبی داشته باشم، کافی نیست. باید مشخص کنید که خوب از نظرتان چه مقدار است. خصوصیت دیگر هدف این است که باید واقع گرایانه باشد. یعنی اگر شما در سه سال گذشته کمتر از 200 میلیون تومان فروش کرده اید و تغییر زیادی هم در کسب و کارتان رخ نداده نباید هدف پس انداز سال آینده تان را یک میلیارد تومان در نظر بگیرید. این نوع هدف گذاری فقط به ناامید شدن شما می انجامد. همین طور هدف باید کمی بلندپروازانه باشد و برای شما یک چالش به حساب بیاید. اگر شما هر سال 200 میلیون تومان فروش می کنید نباید هدف فروش سال بعد را هم 200 میلیون تومان درنظر بگیرید. چون انگیزه ای در شما برای تلاش بیش تر ایجاد نمی کند.
چشم پوشی کنید
زندگی به شکل غم انگیزی کوتاه است و شما هرچه قدرهم که باهوش باشید بعید است بتوانید هر دو نوبل فیزیک و ادبیات را بیگرید. در کوتاه مدت هم نمی توانید همه چیز را با هم داشته باشید. نمی توانید هم پیشرفت خوبی در گیتار زدن داشته باشید. هم وقت زیادی را با دوستانتان بگذارنید، هم در رشته مهندسی نمرات عالی بگیرید و هم روزی چند ساعت را در فیسبوک بگذرانید. در کسب و کار هم همین طور است و معمولا نمی توان همه چیزهای خوب را یک دیگر به دست آورد.
اهدافتان را اولویت بندی کنید، از برخی به کل چشم پوشی کنید، از برخی در میان مدت و از برخی در کوتاه مدت بگذرید. استراتژی یعنی «تشخیص این مساله که از چه چیزی، در چه زمانی باید صرف نظر کرد».
از دیگران کمک بگیرید
از بزرگمهر دانا نقل شده است که «همه چیز را همگان دانند». شما هم اگرچه خیلی دانا باشید، هم چنان به هم فکری دیگران نیازمندید. به سراغ دیگران بروید و از آن ها نظر بپرسید. از مشتریان تان بپرسید که چه طور می توانید خدمات بهتری ارائه دهید. از اهل خانواده تان بپرسید که آیا به نظر آن ها کسب و کار شما خوب پیش می رود و آیا پیشنهادی برای بهتر شدن آن دارند یا نه، از دوستانتان هم فکری بگیرید. این افراد گاهی چیزهایی از شما می دانند که خودتان توجهی به آن نکات ندارید. گاهی تجاربی دارند که می تواند به شما کمک کند. این که از آن ها بخواهید چندساعتی وقت بگذارند و به شما درباره ساختن آینده کسب و کارتان مشاوره بدهند برای شما بسیار راه گشا خواهدبود و برای آن ها هم احتمالا دلپذیر است.
بازنگری کنید
نقل قول مشهور و جالبی از مایک تایسون، بوکسور افسانه ای آمریکا هست که می گوید: «همه برای خودشان برنامه دارند، تا زمانی که اولین مشت به صورتشان می خورد.» اغلب اوقات اهداف و برنامه های ما برای رسیدن به اهداف به بن بست می رسند. در این گونه مواقع همان کاری را باید بکنیم که در مواقع رسیدن به بن بست باید انجام داد: برگردیم و از کوچه دیگری به سمت مقصد حرکت کنیم. واقعیت مجبور نیست که خود را با نقشه های ما هماهنگ کند، این ما هستیم که ناچاریم نقشه های واقع گرایانه تنظیم کنیم. همه چیز در این جهان در حال تغییر است و اهداف و برنامه های شما هم ناچار است که پویا باشد و متناسب با شرایط جدید بازنگری شود.
پیشنهاد من این است که در پایان هر ماه، یا هر فصل یک روز تعطیل بنشینید. عملکرد گذشته را بررسی کنید و اهداف و برنامه های تان را بازبینی کنید. میزان دست یابی به اهداف را اندازه بگیرید و در خلال این بررسی ها اهدافتان را بازبینی کنید. فکر می کردید بتوانید شش ماهه اول امسال 10 میلیون تومان پس انداز کنید اما به خاطر کسادی کسب و کارتان اصلا نتوانسته اید پس انداز کنید و فکر می کنید این وضعیت در شش ماهه بعد هم ادامه دارد، پس هدف شش ماهه دوم سال را بازبینی و اصلاح کنید (مثلا آن را به پنج میلیون تومان کاهش دهید). یا مثلا شاید قبلا برنامه داشتید که شریکی برای کسب و کارتان پیدا کنید و حالا که وضع مالی تان بهتر شده به این نتیجه رسیده اید که نیازی به شریک ندارید و باید یک مدیر داخلی خوب استخدام کنید.
همراه کنید و قدردانی کنید
سعی کنید دیگران را با خودتان و در راه رسیدن به اهدافتان همراه کنید. اگر چند نفر پرسنل دارید، اهداف سال جاری را برای آن ها توضیح دهید. مثلا برای آن ها توضیح دهید که در سال دید باید روابط بهتری با مشتریان داشته باشید و مشتریان قدیمی را راضی نگه دارید تا آن ها شما را به آشنایان شان هم معرفی کنند و فروش ما افزایش یابد. از نظرات کارکنان استفاده کنید، به آن ها درباره اهداف آگاهی رسانی کنید، اگر ممکن است حتی اهدافی را برای هر یک از آن ها تعیین کنید. همراهی آن ها برای تحقق اهداف را ارزیابی کنید، به آن ها انگیزه بدهید و در نهایت وقتی در دستیابی به اهداف به موفقیت می رسید از دیگران و از خودتان قدردانی کنید.