ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی یا CBDBها، شکل دیجیتالی از پولهای دولتی هستند که بانکهای مرکزی آنها را صادر میکنند. ارز دیجیتال دولتی یا رمزپول بانک مرکزی چین، امسال رونمایی خواهد شد.
همچنین، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران وعده داده که پروژه رمزپول ملی امسال راهاندازی میشود. قبل از اینها، پروژههایی مانند دلار دیجیتال باهاماس و نایرا دیجیتال (eNaira) نیجریه تجربههای اجرایی فعلی هستند. جدا از تبوتاب این پروژهها و سروصداهایی که در دنیا به پا میکنند، باید انتظارات از این پروژهها را تنظیم کرد و آماده شکست این پروژهها و ناامید شدن علاقهمندان این حوزه و بهخصوص کاربران نهایی این ارزهای دیجیتال باشیم.
هدف اصلی ارزهای دیجیتال بانکهای مرکزی (CBDBها)، ایجاد نوعی کوینهای باثبات (Stablecoins) امنتر از کوینهای باثبات فعلی مانند تتر است. بانکهای مرکزی با قرار دادن دولت بهعنوان پشتوانه این پولها، قصد دارند امنیت و اعتماد را بهبود ببخشند. اما باید بدانیم، نهتنها این ارزها نزدیکترین شباهتی با کوینهای باثبات کاربردی در دنیا ندارند، بلکه از نظر کارایی هم بهشدت ضعیفتر هستند.
اولین مشکلی که ارزهای دیجیتال بانک مرکزی دارند، این است که آنها روی بلاکچینهای عمومی قرار ندارند. به زبان ساده، شما نمیتوانید مثلاً رمزپول بانک مرکزی ایران را بدهید و به جای آن یک کریپتوپانک بخرید (کریپتوپانکها نوع جدیدی از NFTها هستند که بهتازگی توجه زیادی به خود جلب کرده و با قیمتهای بالایی خریدوفروش میشوند). یا شما نمیتوانید این ارز را در یک قرارداد هوشمند سپردهگذاری کنید و سود سالانه دریافت کنید.
رمزپولهای بانک مرکزی با شکل فعلی، به هیچوجه قابلیت برنامهنویسی و هوشمندسازی ندارند. یعنی شما نمیتوانید از آنها در یک قرارداد هوشمند حوزه دیفای (امور مالی غیرمتمرکز) استفاده کنید. اگر یک ارز ملی که به حالت دیجیتالی تبدیل شده، در یک قرارداد هوشمند قرار بگیرد و با مشکل مواجه شود، بانک مرکزی آن کشور دچار یک ریسک فنی سیستماتیک خواهد شد. به همین دلیل، رمزپولهای بانک مرکزی نمیتوانند مانند ارزهای دیجیتال اتریومی، در یک قرارداد هوشمند کارایی داشته باشند.
کاربرانی که با حوزه ارزهای دیجیتال آشنایی ندارند نیز دچار ناامیدیهایی خواهند شد. بالانس پشتوانه پولی کاربران و اعمال قوانین ضدپولشویی و از طرفی حفظ و نگهداری محرمانگی دادههای کاربران بهصورت همزمان کار پیچیدهای است. انجام این امور در فضای بلاکچین و ارزهای دیجیتال پیچیدهتر است. به همین خاطر، بانکهای مرکزی برای حل این مسائل همچنان نیازمند روشهای سنتی خود هستند. مثلاً جهت استفاده از رمزپول ملی نیجریه، داشتن حساب بانکی الزامی است. همچنین این بانکها هستند که عملیات احراز هویت را انجام میدهند؛ بنابراین رمزپول همچنان نمیتواند کمکی به افرادی که حسابی بانکی ندارند، بکند. در طرف مقابل، ارزهای دیجیتال باثبات مانند تتر یا دای، با این مسئله مواجه نیستند.
یکی دیگر از چالشهای بزرگ روبهروی بانکهای مرکزی، خدماترسانی به مشتریان است. بانکهای مرکزی وقتی رمزپول ارائه میدهند، بهنوعی یکسری کارکردهای بانکهای تجاری را میپذیرند و بهدلیل اینکه تابهحال خدماترسانی به مشتریان نهایی نکردهاند، در این زمینه بسیار ضعیف هستند. بانکهای مرکزی نرمافزارهای قوی و ابزارهای مناسب برای کاربران نهایی را ندارند و زمانی که با کاربر نهایی روبهرو میشوند، به هیچوجه قابلیت رقابت با ابزارهای رایج حوزه کریپتو و ارزهای دیجیتال باثباتی مانند تتر را نخواهند داشت.
یک حوزه خاص وجود دارد که رمزپولهای بانک مرکزی میتوانند در آن مزیت رقابتی ایجاد کنند؛ آن هم پرداختها و نقلوانتقالات پولی بین مرزها و دولتهای مختلف است. به این شکل که با استفاده از فناوری بلاکچین و ارزهای دیجیتال، کارایی شبکههای پرداخت بینالمللی افزایش پیدا کند و رمزپولهای بانک مرکزی به جای پولهای رایج بهعنوان ابزار پرداخت مورد استفاده قرار بگیرند.
توسعه رمزپولهای بانک مرکزی در این حوزه، چالشهای مختلفی دارد. نکته اول این است که اساساً برای اینکه رمزپول یک بانک مرکزی در پرداختهای بینالمللی مورد استفاده قرار بگیرد، ابتدا لازم است پول فیات آن بانک مرکزی در سبد بینالمللی جایگاهی داشته باشد. بهعنوان مثال، یوان یا دلار، در اقتصاد جهانی بهصورت سنتی در حال رقابت هستند و طبیعتاً ارز دیجیتال آنها نیز از قدرت رقابتپذیری برخوردار خواهد بود، اما رمزپول ریال یا نیجریه، بهدلیل عدم رقابتپذیری ذاتی آنها از نظر اقتصادی، پیشنیاز اولیه برای این توسعه را دارا نیستند.
مسئله دوم، ذات متمرکز بودن و پیادهسازی آنها در بلاکچینهای خصوصی است. وقتی یک رمزپول در یک بلاکچین غیرعمومی وجود دارد، از مزایای خاص دنیای ارزهای دیجیتال محروم خواهد بود؛ بنابراین وقتی کشوری تحریم بینالمللی است، کاربران آن رمزپول نیز نمیتوانند از آن رمزپول در تبادلات روزانه خود استفاده کنند.
به نظر میرسد بانکهای مرکزی با ساخت رمزپولهای با پشتوانه دولتی، سعی دارند زمین بازی جدیدی در حوزه فناوری بلاکچین و ارزهای دیجیتال بسازند، اما نکتهای که اینجا باید مورد توجه قرار گیرد، این است که آیا ساخت زمین بازی جدید لزوماً میتواند به برتری بانکهای مرکزی در این حوزه منجر شود؟ آیا رمزپولهای بانک مرکزی میتوانند رقیب قدرتمندی برای ارزهای دیجیتال با قیمت ثابت فعلی و فناوریهای غیرمتمرکزی که در آینده به وجود خواهد آمد، باشند؟ به نظر میرسد بانکهای مرکزی زمین بازی را غلط متوجه شدهاند و با پیادهسازی رمزپولها، باید دید این بازی تا کجا ادامه پیدا میکند.