بانکداری ایرانی- رسول خرم ؛ چالش آیین نامه ۹٠ بیمه مرکزی با موضوع قوانین حاکمیت شرکتی بیش از پیش نیازمند بررسی و بازنگری مجدد است و این را دقیقا می شود از برخی اتفاقات افتاده در صنعت بیمه که بین هیات مدیره و سهامداران آنجا رخ داده است را به وضوح مشاهده کرد.
چالشی که با آیین نامه ۹٠ بیمه مرکزی در خصوص صلاحیت مدیران کلیدی و ارشد شرکت های بیمه ای و قوانین حاکمیت شرکتی لازم و ملزوم یکدیگر شدند و امروزه در عمل، خود ابر چالش درگیری های سهامداران عمده ای که بعضا دولتی و یا شبه دولتی نیز هستند و هر از گاهی به فراخور زمان و سیاست تغییر می کنند و خواهان تغییر تیم مدیریتی سازمان های خود می شوند که از قضا یکی از آن شرکت ها و سازمان ها شرکت های بیمه هستند که احتمالا با هیات مدیره های آنجا حتما و احتمالا درگیر خواهند شد.
در این بخش قصد نگارنده مطلب بجای انتقاد بیش از حد که انصافا انتقادات نیز بسیار است، اینبار در یک فضای عاری از هرگونه جریان سازی ناامید کننده، پیشنهاد سازنده برای مقامات ارشد نهاد ناظر فعلی و تیم احتمالی اجرایی آتی بیمه مرکزی برای گذر از این چالش و بحران هایی داشته باشیم که شاید بعدا دمل چرکینی شود که ناخودآگاه در آینده گریبان همین نویسندگان آیین های مزبور را بگیرد.
حال با عنایت به مباحث گفته شده فوق الذکر، به ارائه چند پیشنهاد سازنده پرداخته تا شاید این موضوع باب اتفاقی روشن و نوید بخش روزهای روشن برای انتصابات آتی مدیران کلیدی و ارشد صنعت بیمه کشور شود.
یک نکته که همگان بر آن اذعان دارند و شاید برخی به آن هم برخورده اند و این موضوع را از نزدیک لمس کرده باشند این است که در برخی موارد، تیم مصاحبه کننده که در بیمه مرکزی ( که برخی هم از خارج بیمه مرکزی هستند ) میتوانند تحت تاثیر دوستان خود (دوستان سفارش شده با هر نیت منفی و مثبت) هر فرد را بصورت قانونی! تایید صلاحیت و یا فاقد صلاحیت یا همان رد صلاحیت کنند.
شاید برای برخی که با این مسیر آشنایی نداشته باشند سوال پیش آید که چگونه ممکن است ؟!!
جواب سوال فوق هم ساده است.سوالات شفاهی در جلسه مصاحبه استاندارد خاصی ندارد و از یک فرد میتوانند سخت گیری زیادی نمایند و سخت ترین سوالات و کم کاربردی ترین و یا به اصطلاح فنی ترین قسمت سخت آیین نامه ها و یا حتی سوالات خارج از تخصص آن فرد را بپرسند، نتیجه اش میشود نامه ای به شرکت معرفی کننده فرد، و با پوزش اعلام میشود، شخص مورد نظر از نظر ما صلاحیت قانونی برای تصدی پست کلیدی مثلا هیات مدیره را ندارد. پس در این بخش باید تا جای ممکن فرایند مصاحبه ها به گونه ای طراحی شده باشد که نظر شخصی مصاحبه کنندگان حذف و یا به حداقل ترین حالت ممکن برسد.
پیشنهاد کلی تر برای مرحله تعیین صلاحیت نیز میتواند به شکل زیر ارائه گردد؛
۱-) آزمون شفاهی به آزمون کتبی و تستی تبدیل باشد و این آزمون ها میتواند از طریق پژوهشکده بیمه هر فصل از سال یکبار برگزار و از هر شخصی که خود را شایسته دریافت این آزمون میداند ثبت نام کنند و اجازه حضور افراد در این آزمون ها برای قبولی و یا عدم قبولی در امتحان تستی داده شود.
۲-) مصاحبه حذف شود و فقط معیار های ایین نامه ۹۰ ملاک گرفته شود ( مثال: برای هیات مدیره مدرک حداقل لیسانس و ۱۰ سال سابقه در صنعت بیمه ) و مصاحبه فقط و فقط برای افرادی انجام شود که از خارج صنعت بیمه آمده باشند.
در این صورت هر شخص همیشه یکبار یک گواهی معتبر (میتواند مدت زمان اعتبار هم داشته باشد ( مثلا ۳ ساله)) دارد و نیازی نیست بابت هر مجمع که با توجه به قوانین حاکمیت شرکتی الزاما جهت تاییده های هیات مدیره نیازمند دریافت تاییده آیین نامه ۹٠ بیمه مرکزی جهت حضور دارند هم نیست. از پیش افراد گواهی داشته و به سهامدار نشان خواهند داد و سهام دار در کمترین مدت زمان مورد نیاز اقدام به برگزاری مجمع خواهند نمود و شائبه کم کاری نهاد ناظر نیز از بین خواهد رفت.
نکته مهم و آخر پیشنهاد میشود متقاضی پست های کلیدی مانند هیات مدیره و مدیرعامل مدارک مورد نیازهای نهاد ناظر را خود به بیمه مرکزی بدهند یا در سامانه بیمه مرکزی بارگذاری کند، نه آنکه به شرکت بیمه بدهد و شرکت بیمه ای که سامانه سنهاب را گروگان گرفته و همکاری لازم را با متقاضی امر انجام ندهند.
علی ایحال مطالب فوق چکیده ای از پیشنهادات سازنده در خصوص نحوه برخورد با آیین نامه ۹٠ در عصر قوانین حاکمیت شرکتی با افراد حقیقی می باشد. البته با حضور مهندس بهزادپور به عنوان عالیترین مقام اجرایی صنعت بیمه کشور که این پیشنهادات و انتقادات را که شخصا رصد می کنند ، به نظر میرسد باید روزهای خوب و بهتری را برای صنعت پر حاشیه بیمه کشور ترسیم کرد.