چالش دیگر دست و پا زدن نماینده جدید است که بدون راهبری و آموزش رها شده و برای ادامه حیات بعضا مجبور به هر کاری می باشد جوانی که با هزار امید وارد شغل نمایندگی بیمه شده و وقتی وارد بازار بدون ضابطه می شود برای گرفتن یک پرتفوی مجبور به ایجاد رابطه می شود و بعضاً هزینه این رابطه از کل درآمدش بیشتر بوده و چالش های دیگری مثل بدهی به شرکت بیمه گر یا دادن سند به رابط خود و عدم توانایی اجرای تعهدات و مشکلات دیگر که در حوصله این مقاله نیست را به جای می گذارد.
در حالیکه اکثر شرکتهای بیمه کمیت را در جذب شبکه فروش فدای کیفیت می نمایند و برای توسعه آن با یکدیگر رقابت می کنند و افرادی با کمترین فاکتور فروشنده بودن را جذب می کنند، مشکلات زیادی را هم برای صنعت و هم برای نمایندگان دیگر و از همه مهمتر برای خود نماینده جدید الورود ایجاد می کنند که در ادامه مقاله به آن می پردازیم.
یکی از چالش های بعد از جذب شبکه فروش فاقد صلاحیت، رها سازی آنها بدون آموزش مکفی در حوزه فنی و فروش و ورود به بازار پرتلاطم و نامنسجم هدف می باشد که ممکن است نمایندگان جدیدالورود را با چالش های زیادی روبرو نماید
. در اکثر مواقع این نمایندگان جوانانی هستند که اولین تجربه کاری خود را شروع نموده و جذابیت های احتمالی و دور شنیده های پررنگ آن برایشان تداعی یک شغل دلخواه را نموده است که اندک سرمایه ای را آماده و وارد این بازار پر چالش با فراز و نشیب های زیادی شده اند. بازاری که نیک می دانیم رابطه بر ضابطه حکم رانی می کند و معمولا پرتفوهای بزرگ و جذاب در آن بصورت دستوری جابجا می شوند و همین موضوع می تواند اولین چالش نمایندگان موضوع مقاله مارا ایجاد نماید و انرژی و انگیزه ایشان را که گمانی غیر این داشته است را یکجا ببلعد و اثرات منفی آن تا مدتها در چگونگی شکل گیری شخصیت کاری ایشان تاثیر نامطلوبی دارد و متاسفانه در فرهنگ ما معمولا جوانی که در راه اندازی یک شغل شکست بخورد خانواده تا مدتها به ایشان برای راه اندازی شغل دیگری اعتماد نکرده و از ایشان حمایت نمی کند.
معمولا در این موارد سرخوردگی زیادی راهم برای جوان و هم برای خانواده اش در پی دارد و در اکثر اوقات کار کردن برای دیگری تنها راه این نیروی جوان که می توانست خود یک نیروی تاثیر گذار باشد، است.
چالش دیگر دست و پا زدن نماینده جدید است که بدون راهبری و آموزش رها شده و برای ادامه حیات بعضا مجبور به هر کاری می باشد جوانی که با هزار امید وارد شغل نمایندگی بیمه شده و وقتی وارد بازار بدون ضابطه می شود برای گرفتن یک پرتفوی مجبور به ایجاد رابطه می شود و بعضاً هزینه این رابطه از کل درآمدش بیشتر بوده و چالش های دیگری مثل بدهی به شرکت بیمه گر یا دادن سند به رابط خود و عدم توانایی اجرای تعهدات و مشکلات دیگر که در حوصله این مقاله نیست را به جای می گذارد.
آسیب دیگر این نوع جذب، مراجعه نماینده جدید به هر طریق نزد بیمه گذاریست که سالهاست ریسک های خود را به شرکتهای بیمه منتقل نموده و اکنون دانش بیمه ایی اش در رشته های مورد نیاز خود کمتر از کارشناسان صنعت بیمه نیست.
مجسم کنید نماینده تازه کار و بدون آموزش قرار است به این بیمه گذار مشاوره دهد و در اولین برخورد ضعف و کارنابلدی نماینده محرز می گردد و این موضوع باعث بی اعتمادی بیمه گذارانیست که این نوع نمایندگان به ایشان مراجعه می کنند و این مشکل حتی به شرکت های بیمه همکار، نماینده و نمایندگان دیگر نیز آسیب وارد می کند و باید چندین سال بگذرد تا اعتماد دوباره این بیمه گذاران به شرکت های بیمه گر و نمایندگان آن جلب گردد، این مشکلی است که اکثر شرکتهای بیمه با آن مواجه اند و ضعف یک نماینده در سرویس دادن به بیمه گذاری باعث بی اعتباری کل شرکت بیمه گر می گردد. در این راستا آسیب های دیگر نیز وجود دارد که انشاا... در مقالات بعدی به آن میپردازیم .
بنظر شما اگر شرکتهای بیمه گر در انتخاب شبکه فروش خود حساسیت بیشتری داشته باشند و بعد از جذب نیروهای دارای صلاحیت، ابتدا برنامه های آموزش فنی و بازاریابی مکفی را برایشان ترسیم نمایند و بعد از موفقیت در آموزشهای فوق، تحت هدایت و راهبری اجازه فعالیت به ایشان داده شود بسیاری از مشکلات مطرح شده حل می گردد.
بنظرمی رسد ،شرکتهای بیمه بعداز جذب شبکه فروش حداقل باید سه سال اقدام به راهبری و هدایت و حمایت ایشان نموده تا در مسیر درست قرار گرفته و تبدیل به آسیبی برای جامعه و خود نگردند .