بانكداري ايراني ـ رویکرد اقتصادی آمریکا با فرماندهی دونالد ترامپ از هراس پنهان سرزمین عقاب طلایی نسبت به گسترش قدرت اژدهای آسیا پرده برداشته است. بزرگ شدن سهم چین از کیک اقتصاد، منجر به بروز بزرگترین واکنش مقابلهای ایالاتمتحده در قرن اخیر شد. کاخ سفید با انتشار جزئیات تعرفه ۲۵ درصدی بر بیش از ۱۳۰۰ نوع کالا و خدمات وارداتی از چین، سیاست تقابلی خود با سردمدار اقتصادهای نوظهور را تثبیت کرد. هراس آمریکا از حجیم شدن اقتصاد چین با توجه به ثبت سومین سال متوالی پیشتازی اژدهای سرخ در تولید ناخالص داخلی (قدرت برابری خرید)، کسری تراز تجاری ۳۷۵ میلیارد دلاری با این کشور (در سال ۲۰۱۷) و وابستگی روزافزون (با افزایش نفوذ چین بهخصوص در بخش تکنولوژی) منطقی بهنظر میرسد؛ اما بهکارگیری از ابزاری که به جنگ تجاری منتهی میشود توان تضعیف اقتصاد چین همزمان با تقویت اقتصاد آمریکا را خواهد داشت؟
برنده جنگ تجاری به سختی قابل پیشبینی است. حتی وقوع یک بازی باخت-باخت نیز محتمل خواهد بود. نکته قابل تامل در ریزش بهاری بازار جهانی سهام، سقوط بخش تکنولوژی است. این بخش با توجه به سهم زیاد آن در تجارت میان آمریکا و چین (که نیمی از کسری تراز تجاری مربوطه در سال ۲۰۱۷ را شکل داده) برای بازارها اهمیت فراوانی دارد. به عقیده کارشناسان، چین در این حوزه از کنترل و نفوذ بیشتری نسبت به آمریکا برخوردار است. دست بالای چین در بخش فناوری بهدلیل پروسه «تبادل تکنولوژی اجباری» رخ داده است. قوانین الزامی سرمایهگذاری مشترک برای شرکتهای خارجی اساس این پروسه را تشکیل میدهد. ترامپ این ضوابط را ناعادلانه خواند و چین را به سرقت فناوریهای آمریکایی متهم کرد.ظهور ابرقدرت نوظهور: چین در سال ۲۰۱۷ بالغبر ۲۳ هزار میلیارد دلار خروجی اقتصادی داشت که از این حیث بالاتر از اتحادیه اروپا و آمریکا قرار گرفته بود. از طرفی شرکت خدمات تضامنی PWC طی گزارشی، سال ۲۰۵۰ را با صدرنشینی بلامنازع چین در عرصه اقتصاد بینالملل پیشبینی کرده است و سیاستهای اقتصادی حزب کمونیسم نیز با همین هدف چیده شدهاند.
نفوذ به مرزهای آمریکا: کسری تراز تجاری که تفاوت ارزش واردات و صادرات کالاها و خدمات میان چین و آمریکا را نشان میدهد، در سال ۲۰۱۷ به بیشترین میزان خود در طول تاریخ تجاری این دو کشور رسید. در مجموع چین نزدیک به ۳۷۵ میلیارد دلار ظرف این سال بر کسری تجاری آمریکا افزود. در ژانویه ۲۰۱۸ نیز این روند تداوم داشت و حدود ۳۶ میلیارد دلار ثبت شد. در واقع، بیشترین حجم کسری تجاری ایالاتمتحده با سایر کشورها به چین اختصاص دارد. از آنجا که کسری تراز تجاری آمریکا با سایر کشورها نیز روبه رشد است و از سال ۲۰۰۸ میلادی به بیشترین حجم خود رسیده، اقدامات حمایتگرایانه و ضدچینی در دستور کار کاخ سفید قرار گرفتهاند. بالطبع دولت مرکزی جمهوری خلق که از تراز مثبت با ایالاتمتحده شکایتی ندارد، نسبت به اعمال تعرفههای سنگین بر واردات کالا و خدمات این کشور روی خوشی نشان نداد و این بازی تجاری را «باخت-باخت» خطاب کرد. علاوه بر این، طی اقدام تلافی جویانه، ۱۲۸ کالای آمریکایی وارد لیست تعرفه چینیها شدند تا اقدام ترامپ از سوی پکن بیپاسخ نماند. حمایتگرایی کاخ سفید بهمنظور کاهش نفوذ چین به بازارهای این کشور از سوی کارشناسان اقتصادی زیادی تحلیل شده است. برخی دست بالاتر در این نبرد قدرت را ایالاتمتحده عنوان میکنند؛ اما به عقیده بعضی دیگر از اقتصاددانان، چین از مدتها قبل به ریشههای اقتصاد آمریکا رسوخ کرده است و تغییر این شرایط حتی با خواست پکن نیز پروسه زمانبری خواهد بود. به عنوان مثال، بخش تکنولوژی که بیشترین سهم را از کسری تجاری میان آمریکا و چین را به خود اختصاص داده، در حدی تحت کنترل چین قرار گرفته که ترمیم این وابستگی اجباری با یک جنگ تجاری ساده قابل انجام نخواهد بود.
سرقت تکنولوژی به سبک چینی
تجارت تکنولوژی در زیرشاخههای مختلفی مانند کامپیوتر، قطعات الکترونیکی، مخابرات، ماشینآلات و حتی در بخش خودرو بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از کسری تجاری سالانه آمریکا با اژدهای سرخ را تشکیل میدهد. در واقع، افزون بر نیمی از تجارت این دو کشور به تکنولوژی در بخشهای گوناگون تعلق دارد. چین از ۳ راه اساسی نفوذ و کنترل قابل توجهی در این زمینه کسب کرده است. کنترل اژدها در تجارت تکنولوژی را میتوان در یک اصطلاح خلاصه کرد؛ «تبادل اجباری فناوری» (Forced Tech Transfer). تبادل اجباری تکنولوژی به این معنا است که شرکتهای فعال در این نوع تجارت، در ازای بازار بزرگی که چین در اختیار آنان قرار میدهد، باید اطلاعات خود را با دولت این کشور به اشتراک بگذارند. شرکتهای آمریکایی زیادی از این قوانین گلایه دارند؛ اما چارهای جز پذیرش این ضوابط نداشتهاند؛ چراکه بازار وسیع چین با یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون مصرفکننده بالقوه، سود کلانی برای شرکتها به ارمغان میآورد. دونالد ترامپ نهتنها این ضوابط را ناعادلانه خطاب کرده؛ بلکه چینیها را به سرقت فناوریهای آمریکایی متهم کرده است. تعرفهگذاری در بخش تکنولوژی نیز به همین دلیل مورد توجه ویژه کاخ سفید قرار دارد. هزینه قوانین چینی برای ایالاتمتحده بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار در سال تخمین زده میشود. چین از ۳ طریق کنترل شدید خود بر بخش فناوری را به دست آورده است.
تله سرمایهگذاری مشترک: شرکتها و برخی از صنایعی که خواهان دسترسی به بازار مصرفکنندگان چینی هستند باید تن به سرمایهگذاری مشترک بدهند. به این ترتیب، تولیدکننده خارجی که قصد فروش محصولات خود در چین را دارد برای اجتناب از تعرفههای سنگین باید خط تولید خود را به چین منتقل کند و یک شریک چینی نیز در پروسه تولید مشارکت داشته باشد. شرکتها از یکسو نگران سرقت اطلاعات فناوریهای نوین خود هستند و از سوی دیگر برای دسترسی به بازار چین و عدم پرداخت تعرفه ناچار به رعایت این قانون ملزم میشوند.بوروکراسی چینی: شرکتهای فعال در چین، باید اطلاعات خود را بر سرورهای داخلی این کشور ذخیره کنند. آنها اجازه انتقال اطلاعات به کشور خود بدون نظارت را ندارند و دولت چین در صورت تمایل قادر خواهد بود به این اطلاعات دسترسی داشته باشد. خدمات دیجیتالی مانند اپلیکیشنها نیز ملزم به ثبت اطلاعات خود بر سرورهای داخلی چین هستند. این ضابطه ریسک سرقت فناوری انحصاری شرکتها را افزایش میدهد.تحقیق و توسعه بومی: شرکتها در پروسه R&D یا پژوهش و توسعه خود ملزم به اعمال نتایج تحقیقات خود در داخل مرزهای چین هستند. ارتقای کیفی کالاهایی که در چین به فروش میروند، باید در همین کشور به تولید انبوه یا جزئی برسد.
منبع دنیای اقتصاد