بانكداري ايراني - ادبیات سیاسی به مجموعه متون تحقیقی تبیینیگفته میشود که وسیلهای برای تنویر افکار عمومی است و به هر نوشته دارای ارزش علمی پژوهشی گفته میشود که دارای ارزش سیاسی هم باشد.
روزنامه آرمان در سرمقاله ای به قلم مهدی مطهرنیا تحلیلگر و آیندهپژوه سیاسی، آورده است: از سوی دیگر از بازیهای سیاسی و نبردهای شدید برای کسب کرسیهای قدرت دوری میکند و به عنوان یک نظارهگر به دیدهبانی محیط بازیهای سیاسی مینشیند. در ادبیات سیاسی، نوع حکومت و انواع آن، یا مردم و دولت، در سیر زمان و زمانه هدف دانایی سیاسی و ژرفانگری انتقادی هستند.
در ادبیات سیاسی از همه پدیدهها انتقاد میشود و«پردهپوشی و مدارا، خلاف اصل انتقاد است». از اینرو ادبیات سیاسی به عنوان ادبیات متکی بر عقلانیت و واقعگرایی انتقادی است. از مبارزه، رقابت و درگیریهای سیاسی دوری کرده و به تحلیل، تبیین و تدوین انتقادی شجاعانه رفتارها و دور از فعالیتهای سیاسی مرسوم به کنشهای سیاسی محیط رقابت سیاست عملی میپردازد. در این جا استفاده از واژگان کلام محور دشمن برانگیز، نفوذ محور، ارتباط گریز، همگی در ادبیات سیاسی، راه چارهای برای گریز از انتقاد و نقدپذیری درونی و در نتیجه پذیرش پیامدهای نه چندان مطلوب آن به حساب میآید.
دوری از این جهتگیری شبه پارادایمی پر معنا، همراه با گسترش سازماندهی شده و بروکراتیک گریز از ادبیات سیاسی، چارچوب وارههای حکومتی را بهسراشیب در میکشد. این در محیط انسانی که مردمانش در طول تاریخ آموختهاند که استاد پنهان کاری باشند، بیشتر معنادار میشود. در ادبیات سیاسی فرمولهای کاربردی رهیافتی آینده نگرانه دارند. یکی از این فرمولها چیزی است که از آن تحت عنوان «هم آغوشی دام حفرههایهای سهگانه»، یا «دام حفرههای خطرآفرین در سیاست»، مینامم. این سه دام حفره خطرآفرین عبارتند از: 1- دام حفره خطرآفرین کارآمدی. 2- دام حفره خطرآفرین اعتماد. 3-دام حفره خطرآفرین اعتبار.
درهم تنیدگی این سه میتواند سیر تحولات پیافکنانه را آن چنان پرشتاب کند که مدیریت و کنترل آن برای دولتها سخت شود. تدبیر خروجیهای چنین دام حفرههایی، نامآورانی از متخصصان ادبیات سیاسی و متعهد به منافع مردمی و اهداف ملی را طلب میکند که به جای عینک خدمتگزاریهای چابلوسانه، دارای شجاعت نهادینه شده ملی برای بازخوانی انتقادآمیز و تدبیرآفرینانه وضع موجود و مدیریت آن به سمت وضع مطلوب باشند. این که تحرکات و اعتراضهای اخیر را بهجناحهای سیاسی رقیب بازگردانیم طبیعی است، حزب خانه قدرت سیاسی است.
اما این که خواست مردمی را که از :1-گرم و سرد شدنهای پیدرپی تکگفتمانی،2- اپوزیسیون شدنها و مدافع شدنهای انتخابی و هدفمند معطوف بهسر کار آمدن. 3- برخوردهای دوگانه و چندگانه با فساد اداری و ارتشاء در دورانهای مختلف تجربه ساماندهی و سازماندهی قدرت و نحوه اعمال آن برحسب منافع تعریف شده. 4-برخوردهای گزینشی متکی بر اصل قرار دادن منافع اقربای مرید و راندن دلسوزان سینه سوخته دوران سخت تأسیس و تحکیم بر حسب شکل دادن به یک آریستوکراسی صناعی و ابزاری.
5- میدان دادن به خروج سهل دوستان به ظاهر دوست ولی ناآگاه، از قانون و اعمال سختترین وجه اعمال قوانین بر جامعه منتقدان و مسدود کردن تمام مسیرهای انتقال آزاد اطلاعات به مرجعهای اصلی تصمیمگیرنده. 6-زیست در سبک زندگی و خودآراییهای گلخانهای و غرورافزای دگرآفرین. 7- رهیافت کلاممحورانه برساختن و در چارچوب گفتمان سلبی یا منفی زیست نمودن. 8- اولویت بخشی به تعهد قبل از تخصص و نشاندن اولویت تعهد به جای اولویت تخصص و همخانواده بودن به جای همبخت بودن و دیگر مطالبی که بیانش در این جا دور از بهرهبرداری هدفمند و هوشیارانه برای آینده ملت و مردمی است که باید به برگزیدگان اصیل خود تکیه کنند، این همآغوشی را چنان در بستر نامیمون بهرهبرداری دشمنان و رقبا قرار میدهد، که موجب نامتوازنی میشود.
*منبع:روزنامه آرمان،1396،10،10