بانكداري ايراني - روزنامه ابتکار در گزارشی، نوشت: استعفای سوال برانگیز سعد الحریری نخست وزیر لبنان در عربستان سعودی و حمله موشکی انصارالله یمن به فرودگاه ریاض دامنه تحولات منطقه را وارد مسیر تازهای از روندهای تنشزا و معادلات مبهم کرد.
در گزیده ای از این گزارش آمده است: همزمان با تصرف شهر بوکمال به عنوان آخرین پایگاه تروریستهای داعش و به شمارش افتادن نفسهای این گروه در عراق و سوریه که دورنمای امیدبخشی برای مدیریت بحرانهای منطقه محسوب میشود. استعفای سوال برانگیز سعد الحریری نخست وزیر لبنان در عربستان سعودی و حمله موشکی انصارالله یمن به فرودگاه ریاض دامنه تحولات منطقه را وارد مسیر تازهای از روندهای تنشزا و معادلات مبهم کرد.
هفته گذشته سعد الحریری به فاصله کمتر از یک هفته پس از سفرش به ریاض، بلافاصله پس از دیدار با علی اکبر ولایتی مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل، مجدد به نزد سعودیها رفت تا با اقدامی غیر منتظره در ریاض استعفای خود را اعلام کند. الحریری در متن استعفای خود ضمن حمله تند علیه ایران و ادعای اینکه تهران در امور کشورهای منطقه دخالت کرده و در همه جا به ایجاد تنش و ناآرامی میپردازد، خطر ترورش را بهانه قرار داده و از پست خود کنارهگیری کرد.
این اقدام زمانی معادلات لبنان و سراسر منطقه را پیچیدهتر از گذشته ساخت که همچنان نخست وزیر مستعفی لبنان در عربستان بوده و از بازگشت به کشورش امتناع میکند. هر چند روزهای گذشته اعلام شد که جت شخصی الحریری به سمت بیروت رفته و گمانهزنیها از بازگشت وی به کشورش خبر میداد، اما همچنان منابع مطلع معتقدند که وی نزد سعودیها به صورت گروگان به سر میبرد.
در همین رابطه میشل عون رئیس جمهوری لبنان روز گذشته در دیدار با ولید بخاری کاردار سفارت عربستان در بیروت به وی متذکر شده است که نحوه استعفای الحریری از نظر ما غیر قابل قبول است و ما در شرایط حساس کنونی خواستار بازگشت وی به لبنان هستیم. از سوی دیگر در حالیکه ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه اعلام کرده است که به عقیده من سعد الحریری در عربستان آزاد است و هیچ گونه محدودیتی در رفت و آمد وی در این کشور اعمال نمیشود، روزنامه لوموند فرانسه در گزارشی با مطرح کردن سوالاتی از قبیل اینکه چه رابطهای میان استعفای الحریری و بازداشتها در عربستان وجود دارد و اینکه او اکنون کجاست و آیا برای بازگشت به لبنان آزاد است؟ به نقل از یک تاجر لبنانی مرتبط با خانواده الحریری آورده است: کاملاً واضح است که الحریری آزاد نیست.
**سرعت تحولات منطقه
از سوی دیگر پس از استعفای جنجالی سعد الحریری، هفته گذشته انصارالله یمن با شلیک یک موشک بالستیک فرودگاه ریاض را مورد حمله قرار داد. هر چند این موشک پیش از اصابت به فرودگاه ریاض توسط پدافند سعودیها سرنگون شد، اما ائتلاف عربی به رهبری عربستان مسئولیت این حمله را متوجه ایران دانست.
همزمان با این ادعا که ابتدا توسط دونالد ترامپ در گفت و گویی تلفنی با پادشاه عربستان به آن دامن زده شد، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان در مصاحبهای به صورت تلویحی ایران را به اقدام متقابل تهدید و عنوان کرد که این ماجرا به مثابه اعلان جنگ به عربستان تلقی میشود. ائتلاف عربی همچنین طی روزهای گذشته با پیوند دادن این مساله با ماجرای استعفای نخست وزیر لبنان، از تمام شهروندان خود در لبنان خواسته است تا هر چه زودتر خاک این کشور را ترک کنند.
پیوند این دو ماجرا با تحولات اخیر عراق و سوریه و همچنین گمانهزنیهایی که از ماههای گذشته از سوی اسرائیلی ها مبنی بر آغاز یک جنگ پس از پایان کار داعش در سوریه مطرح می شد، باعث میشود که سوالات مبهم زیادی در این خصوص به وجود بیاید. نخست اینکه همزمان با تضعیف داعش در منطقه، از چه روی شاهد رفتار تهاجمیتر عربستان علیه ایران هستیم و چرا این کشور اکنون لبنان را به عنوان پایگاه اصلی حملات لفظی علیه ایران انتخاب کرده است؟ آیا با مدیریت احتمالی بحران در سوریه و عراق، شاهد درگیریهای جدیدی در منطقه خواهیم بود؟ علت تهاجمیتر شدن رفتار سعودیها در قبال ایران چه ارتباطی میتواند با اصلاحات اخیر و بازداشت شاهزادههای سعودی در داخل این کشور داشته باشد؟
**تلاش برای ناآرام نگه داشتن منطقه
صحنه تحولات سوریه پس از داعش که بسیاری از کارشناسان روزهای آخر فاز فعلی این گروه در این کشور را نوید میدهند، میتواند با دو احتمال همراه باشد. نخست اینکه تضعیف داعش و تغییر فاز عملیاتی آن به سبب از دست دادن سرزمینهای تحت تصرفش، سنگ بنایی برای مذاکرات آتی میان بشار اسد و مخالفانش واقع شده و به موازات آن راهی به حل و فصل بحران هفت ساله سوریه گشوده شود.
اما بسیاری از تحلیلگران معتقدند که با تضعیف داعش و خروج آن از معادلات سوریه، این کشور صحنه درگیریهای تازهای بر اثر جدال قدرت خواهد بود، خاصه آنکه همچنان برخی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان خواهان کنار نهادن بشار اسد از راس هرم قدرت در سوریه هستند.
از سوی دیگر همانطور که رسانههای اسرائیل از ماههای گذشته مانور وسیعی از وقوع یک درگیری جدید در منطقه میدادند، اینک به نظر میرسد که با وضعیت پیش آمده در لبنان به احتمال زیاد سمت و سوی درگیریهای منطقه به طرف لبنان و برخورد احتمالی با حزبالله پیش میرود. همانطور که شاهدیم روی نقش حزبالله لبنان به عنوان بازوی مقاومت در منطقه اکنون مانورهای زیادی صورت میگیرد و برخی تحلیلها از قصد عربستان برای ایجاد یک درگیری نیابتی با این گروه برای مواجهه با ایران خبر میدهد.
با طولانی شدن بحران یمن و همچنین بیثباتیهایی که در خاندان سعودی در پی اصلاحات کم سابقه و همچنین دستگیری شاهزادگان این خانواده به بهانه مبارزه با فساد صورت گرفته است، این اقدامات نوعی تلاش برای کنار زدن رقبا و همچنین خروج از مرحله تنش داخلی و رفتن به سوی ثبات توسط محمد بن سلمان تعبیر میشود. سعودیها قصد دارند همزمان با پیش بردن چند راهبرد در عرصه داخلی و خارجی، علاوه بر عبور از این پیچ تاریخی، نقش منطقهای خود را در نظم جدید خاورمیانه که توسط آمریکاییها دنبال میشود تحکیم کنند.
**دلایل مقابله سعودیها به سمت حزبالله
احتمال چرخش سعودیها به سمت حزبالله لبنان در شرایط فوقالعاده ملتهب کنونی میتواند برای آنها پیامدهای قابل توجهی داشته باشد. به طور کلی مقابله با حزبالله نوعی مقابله نیابتی با ایران محسوب شده و دقت نظر بر اتفاقات اخیر میتواند شمهای از این درگیری احتمالی را به نمایش بگذارد. حملات تند و بیسابقه دونالد ترامپ به ایران و ادعاهای وی در خصوص نقش منطقهای ایران که هم اکنون همنواییهایی نیز در اروپا برای خود دست و پا کرده است با اتخاذ سیاست خارجی تهاجمیتر سعودیها در منطقه میتواند دارای یک ربط و پیوند مشخص باشد.
چندی قبل ترامپ بر خلاف گفتههای قبلی، برجام را نه تنها پاره نکرد، بلکه سرنوشت آن را به کنگره آمریکا سپرد. به طور کلی مانور روی برجام یک ضد تاکتیک از سوی ترامپ محسوب میشود که با برجسته ساختن آن، راهبرد اصلی یعنی مقابله با نقش منطقهای ایران را به نتیجه برساند. اولین گام مهم در این راستا تحریمهای کاتسا است. این تحریمها که سپاه پاسداران را به عنوان بازوی نظامی و امنیتی کشور مورد تحریم قرار میدهد، به صورت هوشمندانه و ویروسی میتواند در ظرف مدت کوتاهی کل اقتصاد ایران را مورد هدف قرار داده و به این ویروس آلوده سازد.
از سوی دیگر هر چند بسیاری از تحلیلگران معتقدند که سعودیها توان مقابله با حزبالله را نداشته و سابقه مبارزات این گروه به خصوص در جنگ 33 روزه نشان داد که صهیونیستها برای ضربه زدن به این گروه ناکام ماندهاند، اما در این میان یک احتمال را نمیتوان از نظر دور داشت.
یعنی اینکه همزمان با اثر تحریمهای کاتسا به روی اقتصاد ایران و درگیر شدن سعودیها با حزبالله در جبهه لبنان به منظور ضربه زدن به ایران، نوعی درگیری فرسایشی با منابع سعودی در منطقه ایجاد خواهد شد که همزمان با طولانی شدن آن میتواند منابع ایران را در داخل و منطقه تحلیل برده و آسیبپذیری کشورمان را افزایش دهد. آمریکاییها اکنون به دنبال ایجاد ترتیبات جدیدی در منطقه هستند که ایران به عنوان قدرت منطقهای مانع از ایجاد این ترتیبات جدید است. لذا با استفاده از متحد استراتژیک خود در خاورمیانه یعنی عربستان سعودی، قصد ایجاد یک بی نظمی جدید و بیرون کشیدن نظم مطلوب از این بینظمی دارند.
به همین واسطه ترامپ نقش بازیگر دیوانه کسینجر را ایفا کرده و عربستان نیز با دامن زدن به این تنش علاوه بر درگیر شدن در چند جبهه و محدود شدن دامنه بازی، محیط مطلوب را برای مدیریت نظم در بی نظمی فراهم میکنند. البته این مساله یکی از چندین احتمالات آینده خاورمیانه است که باید مورد توجه ایران قرار بگیرد.
جنگ ارادهها و برنامه ها، تصویری تیره و تار در همه عرصههای درگیری و عرصههایی که در معرض انفجار قرار دارند ارائه میکند. تنگنایی که بازیگران تاثیرگذار در منطقه با آن مواجه هستند در حال دشوارتر شدن است و تردیدی نیست که تلاشهای دیپلماتیک و سخنان و موضع گیریهای این بازیگران موجب دستیابی به تفاهم های جدید در دوره پس از نابودی گروه داعش به ویژه در عراق و سوریه نشده است.
حتی شاید بتوان گفت شتاب برخی از این بازیگران برای تحمیل واقعیتی جدید بر منطقه موجب خشم دیگران میشود و آنان را به سوی تغییر قواعد بازی و تغییر توازن قوا در سراسر خاورمیانه سوق میدهد. این مساله موجب افزایش سطح تنشها و تشدید خطر وقوع درگیری گستردهای می شود که شاید تنها جایگزین برای سوق دادن همه به سمت میز گفتگو روی صفحهای داغ باشد.
**پیام ظریف برای مدیریت تنشها
به همین دلیل است که محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در پیامی به کشورهای منطقه تاکید میکند: به تدریج در پایان دادن به کابوس در سوریه از طریق گفتوگویی فراگیر نزدیک می شویم؛ همین کار را برای یمن هم باید انجام دهیم. نباید بحران تازهای به وسیله بمباران، تهدید و یا استعفا تحمیل شود. هیچ بحرانی نیست که با دیپلماسی قابل حل نباشد. ما یک بار آنرا ثابت کردیم. هدف ایران دستیابی به صلح است بدون آنکه به حذف هیچ طرفی بیانجامد. در سال 2015، با فاصله کمی از شروع حملات ائتلاف سعودی علیه یمن، در نامه ای به دبیرکل ملل متحد یک طرح صلح 4 مادهای ارائه کردم: آتش بس، کمکهای انساندوستانه، گفتگوی یمنی- یمنی و دولت فراگیر؛ امروز، پس از دو سال و نیم و تعداد زیادی قربانی، هنوز هم آن طرح معتبر است. یک فرد با تجربه تر ممکن بود متوجه شود که شرط بندی بالاتر روی انتخاب های غلط با دامن زدن به بحران های بیشتر عاقلانه نیست و تنها می تواند به پشیمانی بیانجامد. به این سیر توجه کنید: صدام، طالبان، زرقاوی، داعش و اکنون، یمن، قطر و لبنان.
وی همچنین در جمع خبرنگاران در سمرقند ازبکستان تاکید کرد: منطقه ما شاهد تحولات مثبت بوده و پیروزیهای مستمری که علیه داعش شاهدیم و درباره حفظ تمامیت ارضی عراق. متاسفانه سیاستهای خطرناک، غیرمنطقی و جنگطلبانهای که برخی کشورهای منطقه دنبال میکنند در کنار این تحولات مثبت میتواند منطقه ما را به سمت بسیار خطرناکی سوق دهد. به نظر میآید برخی قدرتها از توفیقاتی که در منطقه در برابر تروریسم به دست آمده، رضایتی ندارند و دنبال این هستند که این توفیقات را خنثی کنند و حیات جدیدی به طرفداران تروریسم دهند اما این روند میتواند خطر جدی برای امنیت منطقه و قبل از همه برای کسانی که این آتش را در منطقه میافروزند داشته باشد از این رو نیاز است در این زمینه همکاری بینالمللی لازم انجام شود و پیامهایی به برخی رهبران جوان منطقه ما ارسال شود که بدون آشنایی با واقعیات منطقه دارند منطقه را به سمت بسیار بدی سوق میدهند.
*منبع: روزنامه ابتکار؛ 1396،8،20