کد خبر: ۱۱۵۵۰۰
تاریخ انتشار: ۱۶:۲۷ - ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - 18 October 2017
پیش‌بینی شاخص بورس از چالش‌های بازار سرمایه است. از سرمایه‌گذاران خرد تا شرکت‌های سرمایه‌گذاری دوست دارند بدانند که رفتار بعدی بازار به چه شکل خواهد بود. آیا بازار رونق می‌گیرد؟ یا به خاطر رکود سرمایه‌ها رو به نابودی می‌رود؟ برای پیش‌بینی شاخص بورس روش‌های مختلفی وجود دارد. از نگاه‌های بنیادین به صنایع گرفته تا تحلیل‌های نموداری و به کار بستن شبکه‌های عصبی و هوش‌های مصنوعی. حتی هستند کسانی که باور دارند حرکت شاخص بورس حرکتی کاملا تصادفی و غیرقابل‌پیش‌بینی است.
به گزارش تجارت نیوز، در این مقاله نگاهی می‌اندازیم به چند عامل که با هزاران پیش‌فرض می‌توانند بر آینده بازار سرمایه تاثیر بگذارند و شاخص را جابجا کنند.

عوامل اجرایی
 
فرض کنید اتفاقی بیفتد که در عملکرد شرکت‌های بزرگ تغییری محسوس ایجاد شود. این رخداد می‌تواند بر شاخص هم تاثیر بگذارد. مثلا شاید مسائلی پیش بیاید که تولیدکنندگان فولاد به مشکل بربخورند. مشکلات فولاد مبارکه، ذوب‌آهن، فولاد خوزستان و دیگر شرکت‌های فولادی می‌تواند به خودروسازانی مثل سایپا و ایران‌خودرو هم لطمه بزند. این زنجیره شاخص کل را تغییر خواهد داد.

در مقابل اگر فکر کنیم عملکرد شرکت‌های صنعتی و خدماتی بهتر خواهد شد، یا موانع تولید به زودی برطرف می‌شود، یعنی پیش‌بینی کرده‌ایم که شاخص بورس رشد خواهد کرد. در شرایط عادی عملکرد شرکت‌ها به‌یک‌باره دست‌خوش تغییرات چشمگیر نمی‌شود. دست‌کم نه برای نوسان‌های روزانه بازار سهام.

احساسات سرمایه‌گذاران
 
فرض کنید هیچ عاملی در هیچ‌جایی تغییر نکند، اما به هر دلیلی علاقه عمومی به بازار بروس افزایش یابد. در این صورت شاخص بورس رشد خواهد کرد. همین‌طور سرخوردگی عمومی می‌تواند باعث خروج فعالان از بازار شود. شاید آن‌ها جایی بهتر برای سرمایه‌های خود پیدا کنند. مثلا ترجیح بدهند بجای سهام بر روی بازار مسکن سرمایه‌ بگذارند.

فسادهای سازمانی، تبعیض، عدم شفافیت در اطلاعات، رانت، تقلب و تبانی باعث دلسرد شدن سرمایه‌گذاران و رکود بازار بورس خواهد شد.

بازارهای جایگزین
 
جذاب‌تر شدن بازارهای جایگزین، یا از بین رفتن جذابیت‌های آن‌ها می‌تواند بر حال عمومی بازار و به دنبال آن بر شاخص اثر بگذارد. کاهش بهره بانکی باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران پول‌های خود را از بانک در بیاورند و به بازار سرمایه سرازیر کنند.

اما نرخ بهره به یک شکل دیگر هم می‌تواند بر بازار تاثیر بگذارد. بیشتر شرکت‌های پذیرفته‌شده در بورس بابت وام‌ها و بدهی‌هایی که دارند، بهره می‌پردازند. این بهره به‌طور مستقیم از جیب سهام‌داران کسر می‌شود. بهره بانکیِ کم‌تر درست مانند مالیات کم‌تر می‌تواند سود هر سهم را افزایش دهد.

به‌این‌ترتیب رفتار عمومی بازار پول و بازار سرمایه در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرد. البته در مورد سهام بانک‌ها یا هر جای دیگری که بهره بخشی از درآمدش را تشکیل می‌دهد، باید با تردید بیشتری نظر داد. اما چون سهم این شرکت‌ها در شاخص کوچک است، می‌شود گفت که کاهش بهره بانکی درنهایت باعث رونق بورس می‌شود.

چشم‌انداز و انتظارات
 
انتظار ما از آینده، حتی بیشتر از شرایط فعلی بر رفتارهای امروز ما تاثیر می‌گذارد. کسی که سال آینده می‌خواهد شهر یا کشور محل زندگی‌اش را تغییر بدهد، بعید است خانه‌ای با اقساط طولانی‌مدت بخرد.
 
 احساسات سرمایه‌گذاران بر وضعیت بازار تاثیر می‌گذارد. احساساتی که ممکن است منشا منطفی نداشته باشد.

در مورد بازار بورس هم وضع به همین شکل است. اگر بیشتر مردم به آینده اقتصادی کشور خوش‌بین باشند، تمایلشان به خرید سهام افزایش پیدا می‌کند. در مقابل انتظارات منفی مثل بدبینی، نگرانی، ترس، عدم قطعیت و احتمال جنگ آن‌ها را به سمت نقد کردن دارایی سوق می‌دهد. به همین دلیل اخبار بد و دلسردکننده می‌تواند باعث سقوط شاخص بورس شود.

نرخ تورم
 
اگر تورم بالا باشد، قدرت خرید مردم کم خواهد شد. در این صورت فروش شرکت‌ها پایین می‌آید و این یعنی کم شدن سود هر سهم. وقتی سود واقعی شرکت‌ها از مقدار پیش‌بینی‌شده کم‌تر باشد، قیمت سهام هم کاهش پیدا می‌کند. کم شدن قیمت سهام و سود‌های تقسیمی باعث کاهش شاخص کل بورس می‌شود.

تورم پایین با نوسان‌ها کم باعث می‌شود که تمایل مردم برای خرید بالا برود، شرکت‌ها به فکر بالا بردن تولید بیفتند، زودتر انبارهایشان را خالی کنند و درمجموع ارزش بازارشان بیشتر شود.

در شرایط رکود هم بازار بورس از رونق می‌افتد. چون در این شرایط سرعت گردش پول پایین می‌آید و فروختن هر واحد کالا، هزینه بیشتر (دست‌کم هزینه انبارداری بیشتر) به همراه خواهد داشت.

شرایط سیاسی
 
اگر درجایی از جهان بمبی منفجر شود، عملیات تروریستی به وقوع بپیوندد، دو کشور درگیر جنگ شوند یا نظام سیاسی یک کشور سقوط کند، بازار بورس بی‌تغییر نمی‌ماند.

روابط و تصمیم‌های سیاسی ایران بیشتر از هر چیز دیگری شاخص را بالا و پایین می‌کند. اخبار مثبت و امیدبخش (مثل خبر توافق هسته‌ای) باعث بالا رفتن شاخص و اخبار منفی و نگران‌کننده (مثل خبر آزمایش موشکی کره شمالی) باعث پایین آمدن آن می‌شود.

بهترین شرایط برای بازار سرمایه، شرایطی پایدار با چشم‌انداز سیاسی روشن است.

نرخ ارز
 
بعضی از شرکت‌ها واردکننده کالا هستند و برخی دیگر صادرکننده. اگر قیمت ارز بالا برود، تامین مواد اولیه برای شرکت‌های متکی بر واردات سخت خواهد شد. در مقابل گران شدن دلار باعث می‌شود که کالاهای صادراتی برای خارجی‌ها ارزان‌تر و جذاب‌تر بشوند.

برای بررسی تاثیر قیمت ارز (ارزش ریال) باید هر صنعت را جداگانه بررسی کرد. مثلا افزایش قیمت ارز می‌تواند قیمت خودروی خارجی را بیشتر کند. همین موضوع می‌تواند باعث افزایش فروش خودروسازان داخلی شود. هرچند این شرکت‌ها صادرکننده خودرو نیستند.

درمجموع می‌توانیم بگوییم که افزایش قیمت دلار با رونق بورس همراه است.

تغییرات تصادفی و پیچیدگی
 
می‌گوییم ثبات سیاسی بر بازار سرمایه اثر می‌گذارد. اما مشکل اصلی اینجا است که به درستی نمی‌دانیم هرکدام از این عوامل به طور کمّی چقدر بر بازار اثر می‌گذارند. همچنین هیچ‌کس نمی‌داند که آیا تاثیر تورم بر بازار بیشتر است یا نرخ بهره؟

از طرف دیگر هیچ‌کدام از این عوامل مستقل از هم نیستند. شرایط سیاسی بر تورم تاثیر می‌گذارد. نرخ بهره و نرخ ارز تابع تورم هستند. مشکلات ساختاری مثل فساد می‌تواند تورم را بیشتر کند و همین مشکلات احساسات مردم را تغییر می‌دهد.

وقتی بیش از ۱۰۰ هزار انسان که هر کدام به تنهایی پیش‌بینی‌ناپذیر هستند، قرار می‌شود تصمیمی بگیرند، رخدادهای تصادفی اجتناب‌ناپذیر می‌شود. تصمیم‌هایی که بیشتر از دلایل عقلانی و منطقی تابع شرایط روان‌شناختی و احساسی است. حتی گاهی تاثیر این عوامل غیرمنطقی بیشتر از مواردی است که ما به آن‌ها اشاره کردیم. همه این موارد بازار بورس را به یک سیستم پیچیده تبدیل می‌کند. یعنی نمی‌شود گفت تغییر در چه عاملی باعث ایجاد چه تغییری، در چه راستایی و با چه بزرگی‌ای خواهد شد.

به غیر از عواملی که گفتیم، شما فکر می‌کنید چه عامل‌هایی بر شاخص بورس تاثیر می‌گذارد؟ با توجه به این عوامل، به نظر شما وضعیت کنونی کشور چطور است؟ ساده بگویم، آیا شما به آینده بازار سرمایه خوش‌بینی هستید؟
برچسب ها: بورس ، بازار سرمایه
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: