روزنامه آرمان در گفت وگویی با رسول منتجب نیا قایم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی نوشت: رییسجمهور هر چه رای بالاتری داشته باشد قدرت عملکردیاش نیز افزایش خواهد یافت. او میتواند به اتکای آرای مردم محکمتر حرف بزند و مشکلات را بهتر و زودتر حل کند.
در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم: موفقیت جریان اصلاحات در دورههای انتخاباتی اخیر فاصله آنها را با قدرت کمتر کرده است. این پیروزی اما بار این جریان سیاسی را بیشتر کرده است و توقعات و انتظارات از نمایندگان این جریان سیاسی که با لیست اصلاحات به قدرت رسیدهاند، افزایش یافته است.
اگرچه این جریان سیاسی در این نهادهای انتخابی توانسته موقعیت خود را تثبیت کند اما نمیتوان انکار کرد که عملکرد این نهادهای انتخابی آینده جریان اصلاحات را مشخص میکند. حالا جریان اصلاحات نیاز به سازوکاری نظارتی دارد. سازوکاری که بتواند بر رفتار نمایندگانش در نهادهای انتخابی نظارت دقیق داشته باشد و بعضا آنها را مورد بازخواست قرار دهد.
مدتی است که شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تبدیل به جبهه وحدتبخش اصلاحطلبان شده است و این شورا در گام اول برای پیروزی این جریان در انتخابات مجلس دهم تلاش کرد. در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا این شورا دست به ترمیم خود زد و تلاش کرد تا عیوب خود را رفع کند. امروز با وجود نقدهایی که به این شورا وارد است، فعالان اصلاحطلب میدانند که ارتقا و ترمیم این شورا است که میتواند ادامه راه اصلاحات در کشور را تضمین کند.
رسول منتجب نیا، قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی معتقد است که امروز کار اصلاحطلبان سختتر شده است و این جریان باید به فکر سازوکاری برای نظارت بر نیروهای خود در دستگاهها و نهادهای انتخابی باشد تا حرکت خود را بهبود ببخشد.
** دولت دوم روحانی چه تفاوتهایی با دولت اول به لحاظ عملکردی خواهد داشت؟ این تفاوتها برگرفته و سرچشمه گرفته از چه چیزی میتواند باشد؟
دولت اول آقای روحانی که هنوز چند ماه از آن باقی مانده است به لحاظ اینکه نخستین تجربه در اداره دولت بود، طبیعی است که اشتباهاتی داشته باشد. کما اینکه میشد وزرای بهتری را انتخاب کرد که کارایی بیشتری داشته باشند و دارای همان تجربه و تعهد و سابقه هم باشند.
در دوره دوم به دلیل اینکه آقای روحانی پشتوانه تجربه ٤ سال مدیریت قوه مجریه را دارد و افراد را تجربه کرده و آنهایی که فکر میکرده بتوانند در دولت هماهنگ باشند و کارنامه درخشانی داشته باشند، به کار گرفته و میتواند ارزیابی خوبی داشته باشد و نسبت به حضور آنها در کابینه تصمیمگیری کند.
آقای روحانی میتواند در این فاصله که تا معرفی کابینه باقی مانده، بررسیهای لازم را انجام داده و استقراء تامی نسبت نیروهایش داشته باشد و متناسب با انتظاراتش کادر خود را انتخاب کند. در مورد برنامهریزیها هم میتواند بر اساس تجربیات پیشین عمل کند. در حوزه اقتصادی، فرهنگی، سیاست داخلی و سیاست خارجی کولهباری از تجربه وجود دارد که میتواند آقای روحانی با توجه به همه ملاحظات بهترین برنامهریزیها را در این حوزهها داشته باشد.
انتظار از آقای روحانی چنین است. شخص او نیز فردی مدیر و مدبر است و میتواند با تجربه ٤ ساله گذشته بهترین افراد را انتخاب کند و بهترین سیاستگذاریها را برای مدیریت اجرایی کشور داشته باشد.
** پشتوانه رای ٢٣ میلیونی روحانی چه تاثیراتی در عملکرد او در ٤ سال دوم دارد؟ آیا این پشتوانه رای از فشار حملات و تخریبها نسبت به دولت از سوی اصولگرایان تندرو خواهد کاست؟
رییسجمهور هر چه رای بالاتری داشته باشد قدرت عملکردیاش نیز افزایش خواهد یافت. او میتواند به اتکای آرای مردم محکمتر حرف بزند و مشکلات را بهتر و زودتر حل کند. آقای روحانی در سال ٩٢ حدود ١٨ میلیون رای آورد ولی در این دوره قریب به ٢٣ میلیون رای داشت و این فاصله حدود ٥ میلیون رای هم پشتوانه خوبی است و بار او را سنگینتر میکند. این میزان رای نشان میدهد که مردم بیشتر به آقای روحانی اعتماد کردهاند و نسبت به برنامههای دولت اطمینان بیشتری پیدا کردهاند. همچنین انتظارات را بالا میبرد. مردم انتظار دارند که رییسجمهور با قدرت بیشتری وارد صحنه شود و مشکلات را با سرانگشتان تدبیر خود حل کند.
اگرچه متاسفانه منتقدان و مخالفان کمتر به این مساله توجه میکنند. آنها به خواست و آرای مردم اهمیت نمیدهند. دیدیم که چه برخوردی با آقای روحانی و آرای متعهدانه و آگاهانه مردم شد. در خطبه نماز جمعه دیدیم چگونه رفتار شد. آنها رای آقای رییسی را حلال دانستند و این سخن تعریضی میزند به اینکه رای آقای روحانی حلال نبوده است. این نوعی بدعت در فرهنگ سیاسی و انتخابات است. رقیب دنبال این است که ایجاد شبهه و اختلاف کند. آنها به جای اینکه تلاش کنند مردم را متحد کنند، چنین رفتاری از خود نشان میدهند.
بعد از انتخابات رقیب به جای اینکه در برابر خواست مردم سر فرود بیاورد، حالا مردم را متهم کرده و توهین میکند. رایی که مردم با چند ساعت در صف ایستادن به صندوقهای رای ریخته بودند. نمیدانم چگونه میخواهند به مردم پاسخگو باشند و در برابر ملت سر بلند کنند. حرف از رای حلال زدن و شبهه ایجاد کردن کار درستی نیست و به وحدت ملی ضربه میزند. مشخص است که برخی به رای مردم عمیقا اعتقاد ندارند، مگر اینکه مردم به آنها رای دهند که در این صورت به رای مردم احترام میگذارند و آن را قبول دارند. این برداشت امروز بنده هم نیست. من از دوره اول و دوم مجلس شورای اسلامی به این نتیجه رسیدهام که یک جناح متاسفانه به مردم اعتماد ندارد و آرا و نظر مردم را مورد توجه قرار نمیدهد.
** اصلاحطلبان در نهادهای انتخابی از سال ٩٢ به بعد موفقتر از رقبای خود عمل کردهاند. قوه مجریه، شوراهای اسلامی شهر و روستا و مجلس امروز اصلاحطلبانه است. در چنین شرایطی چه رفتاری از سوی اصلاحطلبان میتواند سبب سرخوردگی بدنه اجتماعی اصلاحطلب شود؟ پاشنه آشیل اصلاحطلبان در شرایط کنونی چیست؟
از قدیم گفتهاند که «دیکته نانوشته غلط ندارد». کسانی که مسوولیتی به عهده ندارند از انتقاد هم مصون هستند. هر چه مسوولیت فرد بیشتر و بزرگتر شود، بیشتر در معرض انتقاد و اعتراض قرار میگیرد. در دورانی اصلاحطلبان خارج از حاکمیت بودند. نه در مجلس شورای اسلامی و نه در دولت جایگاهی نداشتند. میتوانستند سلب مسوولیت کنند و نقدی متوجه آنها نبود. لیکن وقتی که اصلاحطلبان وارد گود شدند، در مجلس نمایندگانی دارند و فراکسیونی را تشکیل دادهاند؛ در شوراهای اسلامی شهر و روستا و دولت حضور دارند، انتظارات و توقعات مردم به سمت آنها جلب میشود. قطعا مورد نقد و انتقاد قرار میگیرند.
مسوولیت بسیار سنگین و حساس خواهد بود. مردم با هیچ فرد و جناحی عقد اخوت نبستهاند که همیشه طرفدار آنها باشند. مردم به دقت عملکرد جناحها را نظاره میکنند و قضاوت خواهند کرد. قضاوت آنها نیز نوعا پای صندوقهای رای خواهد بود. دیدیم که در گذشته چگونه قضاوت کردند. از این رو مسوولیت اصلاحطلبان بسیار سنگین است. مسوولیت دولت نیز از جهت اینکه اصلاحطلبان او را حمایت کردهاند، سنگینتر شده است.
از آن جهت که اصلاحطلبان با وحدت کلمه و قاطعیت از دولت حمایت کردهاند، امروز باید پاسخگوی رفتار دولت در جامعه باشند. همچنین مجلس دهم باید تغییر و تحولی ایجاد کند و کارهای بزرگی انجام دهد که مشخص شود با مجلس نهم چه تفاوتهایی دارد. صرف اینکه بگوییم یک فراکسیون بزرگ از اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در مجلس وجود دارد کافی نیست.
برآیند و نتیجه این حضور است که اهمیت دارد. کارهای بزرگی باید انجام شود که در پایان مجلس به عنوان کارنامه درخشان مجلس دهم ارایه شود. شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز از این امر مستثنا نیست. در پایان شورای شهر چهارم کارنامه قابل قبولی از سوی همین ١٤ نفر اصلاحطلب در شورا باید به مردم ارایه شود. مسوولیت شورای شهر پنجم بسیار حساستر است چرا که همه از یک جناح و از یک لیست هستند.
شرایط نظیر شورای شهر اول میشود که همه توجهات به این شورا معطوف بود. اصلاحطلبان باید با وحدت پیش بروند. نباید اختلافی بین اصلاحطلبان پیش بیاید. باید اختلاف نظرها را به وحدت و اتحاد برسانند. همچنین نمایندگان باید ظرفیت شورای شهر را بشناسند. از بیشترین ظرفیت شورا و امکانات قانونی آن استفاده کنند. در انتخاب شهردار باید با وحدت کلمه به واقعیتها دقت کنند.
وقتی مجلس، دولت و شوراها بتوانند کارنامه خوبی از خود ارایه کنند، مردم نظرشان برنمیگردد و اعتمادشان بیشتر نیز میشود. اینکه آرای آقای روحانی در دوره دوم افزایش یافت نیز نشان از اعتماد دوباره مردم داشت ولو که همچنان نقدهایی به دولت وارد است.
** به نظر شما جریان اصلاحات با چه سازوکاری میتواند از بیرون بر نیروهای خود در نهادهای انتخابی نظارت داشته باشد؟
یک نظارت قانونی داریم که هر کدام از دستگاهها، دستگاه ناظری بالای سر خود دارند. دولت نظارت مجلس شورای اسلامی را دارد. مجلس نیز سیستم نظارتیای دارد که هیات رییسه آن است و دستگاههای دیگر نیز هستند که نظارت میکنند. در مجموع رهبری ناظر بر همه دستگاهها است. هرچه این نظارتها قویتر باشد، میزان خطا و اشتباه افراد کمتر میشود و سلامت حرکت در دستگاههای نظام بیشتر تضمین میشود. نظارت دیگری وجود دارد که نظارت مردمی است. احزاب و تشکلهایی هستند که برای رایآوری رییسجمهور، نمایندگان مجلس و نمایندگان شوراها تلاش کردهاند.
این احزاب و گروهها اعتماد مردم را جلب کرده؛ مردم را پای صندوقهای رای کشانده و کاندیداهای خود را به مردم معرفی کردهاند. وقتی لیستی رای میآورد و مردم به همه لیست با وجود اینکه افراد لیست را دقیق نمیشناسند رای میدهند، نشان از اعتماد و اطمینان آنها دارد. اطمینان باید دو جانبه باشد.
باید شخصیتها و احزاب و تشکلها بر کار نمایندگان نظارت کنند. نباید سلب مسوولیت شود. نباید اینطور باشد که افرادی به مردم معرفی شود و بعد آنها را رها کنند. شخصیتها و تشکلهای اصلاحطلب باید بر کار نمایندگان نظارت کنند و امانتداری کنند. اینجا جای خالی نظام حزبی را به خوبی میتوانیم احساس کنیم. یک نظام حزبی چنین کارکردی دارد.
حزب به مردم برنامهها و افراد را معرفی میکند و بعد پاسخگوی مردم هم خواهد بود و از این جهت وظیفه نظارت نیز دارد. یک نظام حزبی نمیتواند از خود سلب مسوولیت کند. نظام حزبی باید در کشور ما به وجود آید و همه تلاش فعالان سیاسی باید بر این باشد که نظام حزبی را جایگزین کنیم تا نظارت بر دستگاهها به صورت مستمر محقق شود. در شرایط کنونی خوب است که جریان اصلاحات سازوکاری نظارتی برای نمایندگان اصلاحطلب در شوراهای شهر و مجلس شورای اسلامی تبیین کند تا اهداف جریان اصلاحات هرچه بیشتر محقق شود.
*منبع: روزنامه شرق، 1396.3.9