روزنامه آرمان در گفت وگو با فیض الله عرب سرخی فعال سیاسی اصلاح طلب به بررسی وعده های انتخاباتی رییس جمهوری منتخب پرداخت و نوشت: عملکرد آقای روحانی و آقای جهانگیری در ایام تبلیغات که وعدههای عجیب و غریب ندادند و کارهایی که میتوانند انجام دهند را به مردم وعده دادند، باعث شد اعتماد مردم جلب شود.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم:
29 اردیبهشت 96 یک روز تاریخی در تقویم سیاسی کشور شد و مردم یکی از حماسههای تاریخ انقلاب را در این روز رقم زدند. انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری درحالی برگزار شد که مردم باید میان عقلانیت و بازگشت به وضعیت گذشته، یکی را انتخاب میکردند. یکی وعدههای عجیب، فریبنده و غیر کارشناسانه میداد و دیگری برنامههای عملی، عقلانی و دور از اقدامات پوپولیستی به مردم ارائه میکرد. پیروز این انتخاب، حسن روحانی بود که کارنامه موفقی را در دولت یازدهم از خود به جای گذاشته بود و بهرغم تخریبها موفق شد از مردم رای اعتماد کسب کند. اکنون او باید پیگیر مطالبات مردم و وعدههای خود باشد تا در پایان دولت دوازدهم، بتواند پاسخ اعتماد مردم را بدهد.
** حسن روحانی توانست در انتخابات پیروز شود. این پیروزی را از چند بعد بررسی میکنند. برخی آن را با انتخابات سوئد مقایسه میکنند که مردم به شعارهای فریبنده پولی «نه» گفتند. ارزیابی شما از پیروزی روحانی چیست؟
ببینید! این رای و این اتفاق محصول یک فهم نو و یک درک جدید است. این درک به عوامل متعددی برمیگردد. میتوانیم مجموعهای از عوامل را فهرست کنیم که باعث شد آقای روحانی نمره قبولی از مردم بگیرد. مهمترین اتفاقی که رخ داد در حقیقت این نکته بود که شعارهای جذاب، قشنگ و پر طمطراق کنار گذاشته شد و حرفهای نه چندان جذاب اما واقعی، رای آورد. این اتفاق محصول یک درک و فهم است و ناشی از یک احساس لحظهای نیست. همانطور که در سوال اشاره کردید، خیلی طبیعی بود اگر آنهایی که وضعیت اقتصادی دشواری دارند به وعده سه برابری یارانهها توجه کنند اما این اتفاق رخ نداد. اینکه چگونه به این درک دست یافتیم، عوامل بسیاری در آن دخالت داشتهاند.
عملکرد دولتهای نهم و دهم نقش مهمی داشت. مردم در آن مرحله، نخستین یارانه نقدی را دریافت کرده بودند و در مقابل، یک افزایش قیمت و گرانی افسار گسیخته را نیز تجربه کردند. در همان روزها ابعاد منفی این مساله به خوبی دیده نمیشد و به زمان نیاز داشت تا وجه منفی آن در کشور نمود پیدا کند. به نظر من این فاصله به وجود آمده بود تا مردم بتوانند نگاه دقیقی به یارانه نقدی و آثار و تبعات آن در زندگی خود داشته باشند. علاوه بر این، چهرههایی در کشور داریم که نقطه اعتماد جامعه هستند. وقتی بزرگان اصلاحات با حمایت از روحانی مردم را تشویق به مشارکت میکنند، یک عامل تعیین کننده است.
** در عین حال رقبای آقای روحانی شعارها و وعدههای بسیار زیادی میدادند.
نکته همین است که آقای روحانی و آقای جهانگیری در ایام انتخابات، سعی نکردند روی دست دیگر رقبا بلند شوند و شعارهای بالاتر بدهند. همین موضوع باعث کسب اعتماد شد. عملکرد چهار ساله دولت روحانی، عامل مهمی در رایآوری او بود. روحانی دولت را در شرایطی بدی تحویل گرفت و به نظر من کارهای بسیار مهمی در حوزه سیاستخارجی، داخلی، اقتصادی، فرهنگی و... انجام داد. امضای برجام حل مساله هستهای و رفع سایه انواع تحریمها و تحدیدها، گام بسیار مهمی بود. در حوزه اقتصادی حل مشکل تورم بالای 40 درصد و پایین آوردن تورم به زیر 10 درصد، اتفاق بسیار تعیینکنندهای بود و تبدیل رشد منفی 6 درصد به مثبت 6 درصد نکته مهم دیگری است. به هرحال مجموعهای از عوامل دست به دست هم داد که روحانی رای بسیار بالایی کسب کند. خوشبختانه این رای پوپولیستی نبود و به شعارهای «گوشکرکن» مربوط نبود و مردم عملکرد 4 ساله روحانی را دیده بودند و با شناخت، هوشیاری و آگاهی، پای صندوق رفتند.
** آیا اردیبهشت 96 را مانند خرداد 76 میدانید؟
به نظر من نباید این دو را باهم قیاس کرد. امروز ما بیست سال از 76 جلوتریم. مردم 8 سال دولت اصلاحات را درک کردند، آموزش دیدند، ارتقا یافتند و 8سال سختی های دوره قبل را با پوست و گوشت خود لمس کردند. پس از آن هم یک دوره چهار ساله نسبتا آرام و در مسیر رشد را پشت سر گذاشتند. به نظر من این دو حماسه در دو وضعیت متفاوت رخ داده و در یک شرایط یکسان نیست که آن را مشابه بدانیم. در دولت اصلاحات، رویکردهای توسعه سیاسی تغییر کرد و دولت اصلاحات، تاحدود زیادی، شرایط اقتصادی به جای مانده از دولت آقای هاشمی را قبول داشت اما روحانی هم وضعیت اقتصادی و هم وضعیت سیاسی را از دولت قبل تحویل گرفت که هر دو با مشکلات فراوانی همراه بودند. روحانی همه چیز را تغییر داد. بنابراین اردیبهشت 96 مانند خرداد 76 نقطه عطفی بزرگ و مهم برای کشور است، اما مثل هم نیستند.
** انتقاداتی نیز به کابینه آقای روحانی مطرح است. به نظر شما چه راهکاری برای چینش بهتر در تشکیل دولت دوازدهم، پیشروی آقای روحانی است؟
آقای روحانی دولت خود را با مجلس نهم آغاز کرد. مجلسی که به شدت ناهمسو با دولت بود. شاید در طول سالهای پس از انقلاب، هیچ مجلسی رفتاری که آن مجلس با دولت کرد را نداشته باشد. حجم استیضاح، سوالات، تحقیق و تفحصها و مجموع چالشهای مجلس و دولت بسیار شدید بود. دولت با چنین مجلسی آغاز به کار کرد اما امروز مجلس دهم با دولت همسو است. شاید مجلس دهم اصلاحطلب نباشد اما معتدل و معقول است و کار کردن دولت برای نمایندگان آن اهمیت دارد. به همین دلیل میتواند در برنامههایی که دولت تصمیم به کار جدی دارد، همسو باشد و مانعتراشی نکند. اکنون روحانی میتواند دولتی همگنتر، چابک، متوازن به لحاظ عنصر تجربه و جوانی تشکیل دهد. کابینهای که در آن انسجام، همنوایی و سرعت حرکت، بالا باشد.
آقای روحانی در تشکیل کابینه میداند که دولت دوم است و دولت سومی در کار نیست، به همین دلیل همه اقداماتی که فکر میکند درست است و برای کشور سودمند است را مطابق مطالبات مردم، اجرا میکند. البته هیچگاه نمیتوان همه وعدهها را محقق کرد، اما باید اکثریت وعدهها محقق شود که مردم به این مدل نگاه و مرام سیاسی باور بیشتری داشته باشند و همین نگرش را ادامه دهند. این را نیز باید در نظر داشت که در کشور دو جریان عمده وجود دارد و قرار به حذف نیست. رفتارها باید به گونهای باشد که از ظرفیتهای ممکن و موجود، برای اصلاح امور کشور استفاده شود. حرفهای منتقدان نیز باید مورد توجه قرار بگیرد و هرگاه که انتقادات وارد و منطقی بود، اصلاح شود. آقای روحانی در چینش کابینه جدید، حتما از آرای حامیان خود استفاده و به نظر منتقدان نیز توجه خواهد کرد.
** انتخابات سال 92، مجلس دهم، شورای شهر پنجم و ریاست جمهوری دوازدهم را اصلاح طلبان پیروز شدند. این مساله به نوعی در جبهه اصلاح طلبان غرور به وجود نمیآورد؟ برخی بیم این را دارند که اتفاقات دهه 80 بار دیگر تکرار شود و جریان اصلاحات، وحدت خود را از دست بدهد.
همواره غرور، جزو نگرانی های پس از پیروزی است. به هرحال آرایی که به صندوق ریخته شده حکایت از دو نکته دارد. جریان دلواپس که مقدرات کشور را برای بیش از یک دهه در پارلمان، شوراهای شهر و نزدیک به یک دهه در قوه مجریه در اختیار داشته، عملکرد مورد رضایت مردم را نداشته است. وارد جزئیات آن نمیشوم اما این رای چنین معنایی دارد. نکته دوم اینکه اقبال به جریان اصلاح و اعتدال، اقبال مهم و قابل توجهی است. برای مثال آقای چمران در دوره پنجم انتخابات شورای شهر تهران تقریبا نزدیک به دوره قبلی رای کسب کرده اما نفر بیست ودوم شده است.
این بدان معناست که مردم در سطح وسیعی به صحنه آمدند، به گونهای که جریان رقیب بهرغم اینکه رای خود را دارد اما بازنده مطلق انتخابات است. بنابراین، مسئولیت نیروهای اعتدالی و اصلاحطلب را بسیار سنگین میکند که به خواستهها و مطالبات مردم توجه دقیقی داشته باشند. آنجا که تامین مطالبات در اختیار آنها نیست را به جامعه توضیح کافی دهند، موضع صحیح در قبال مسائل داشته باشند و در جایی که توان و اختیار حل مشکلات را دارند با تمام توان و انرژی به تحقق خواسته مردم اقدام کنند. چه منشأ رای برای دورههای بعد بشود یا خیر، باید مطالبات رایدهندگان فعلی را پیگیری کنند.
** پس از انتخابات، جناح مقابل با کسب 16میلیون رای، خود را نماینده این مردم نامید و گفت که از این پس صدای این 16 میلیون در نقد دولت خواهد بود.
ببینید! همواره در انتخاباتها، اقلیت و اکثریت وجود دارد. طبیعتا جریان اکثریت راهکارهای خود را برای حل مشکلات کشور اعمال میکند اما این به معنای نادیده گرفتن حقوق اقلیت نیست. این دوستان به نظر من به این دلیل نگران هستند که در دورههایی که قدرت را در اختیار داشتند، اقلیت را نادیده گرفتند. در دوران احمدینژاد، بسیاری از احزاب و روزنامه های منتقد تعطیل شدند و محدودیت های بسیاری بهوجود آمد. همه اقدامات ممکن، علیه منتقدان انجام گرفت و امروز با چنین دغدغه و واهمهای این مسائل را دنبال میکنند، در حالی که نگرانی آنها بیدلیل است.
** از مسائل انتخاباتی که بگذریم در دولت آینده نیاز است که در اقتصاد کشور اصلاحات جدی صورت بگیرد. یکی از راه حلهای وضعیت اقتصادی که جزو وعدههای انتخاباتی آقای روحانی هم هست، مساله جذب سرمایههای خارجی است. اهمیت این موضوع تاچه اندازه است و از چه طریقی ممکن میشود؟
یکی از مهمترین مشکلات امروز کشور مساله اشتغال است. حل مشکل اشتغال نیز در گرو جذب سرمایه است. برخی سرمایه گذاری ها، زودبازده و برخی دیگر بازده میانمدت و بلندمدت دارند. مثلا سرمایهگذاری در امر گردشگری، زودبازده و سرمایهگذاری در صنعت و کشاورزی، دیربازده است. منابع سرمایه، منابع پنهان و مخفی ای نیستند. ما منابع بخش دولتی، بخش خصوصی و منابع خارجی را در اختیار داریم. منابع دولتی بسیار اندک هستند و به هیچوجه برای حل این حجم از مشکلات کافی نیستند. با مجموعه شرایطی که در کشور وجود دارد هرچند نسبت به دولت قبل بسیار بهتر شده اما کافی نیست. ما از یک طرف، لشکر بزرگ بیکاران را داریم و از سوی دیگر، نیروهایی هستند که هر ساله فارغ التحصیل میشوند و متقاضی شغل میشوند. بنابراین ایجاد فرصت سرمایهگذاری برای ایجاد اشتغال، یک مساله تعیین کننده است. اما توجه به این مساله ضروری است که سرمایهگذاری نیازمند شرایطی خاص است. دو ویژگی در آن بیش از دیگر مسائل، اهمیت دارد. نخست، شرایط شفاف و روشن و دوم امنیت خاطر برای سرمایه گذار. با شرایط مبهم و غیر شفاف کسی سرمایه گذاری نمیکند.
** سرمایهگذاری بخش خصوصی داخلی چطور؟
من معتقدم که بخش خصوصی هم تاحدی بهسرمایهگذار خارجی نگاه میکند. اگر خارجیها قانع شوند که در ایران شرایط برای سرمایهگذاری تامین شده، رغبت سرمایهگذاری برای بخش خصوصی داخلی نیز افزایش پیدا میکند. بنابراین ما باید شرایط خود را شفاف کنیم که خیال سرمایه گذاران راحت باشد. اقداماتی که گاه توسط برخی افراد صورت میگیرد و شرایط را ناامن جلوه میدهد، برهم زننده امنیت سرمایه گذاری است. کشورهایی هستند که اگر وارد سرمایهگذاری کشور ما شوند، کارایی بسیار بالایی دارند، اما بسیار سخت تصمیم میگیرند. ژاپن کشوری است که بسیار سخت برای چنین کاری تصمیمگیری میکند.
ژاپنیها در دوره اصلاحات به این اطمینان رسیدند اما در دولت های نهم و دهم از میان رفت. من به روشنی میگویم که حمله به سفارتخانه یک کشور، برهم زننده وضعیت و امنیتی است که سرمایه گذار خارجی به آن نیاز دارد. وقتی به سفارتخانه یک کشور حمله میکنیم در واقع به کشورهای خارجی پیام می دهیم که سرمایهگذاری نکن! من بعید نمیدانم که افرادی با همین نگاه، چنین رفتارها و حرکتهایی را سامان میدهند تا دولت تضعیف شده و موفق نشود. برای تخریب دولت حاضرند به منافع ملی هم آسیب بزنند. حرفها و برخوردهایی هم که گاهی در کشور صورت میگیرد از همین جنس است. اساسا این افراد که چنین اقداماتی انجام میدهند هم افراد ناشناختهای نیستند. ما همانطور که قادریم سازمان های مخوف تروریستی را ردیابی و دستگیر کنیم، با این افراد و این جمع های کوچک هم میتوانیم مقابله کنیم. من معتقدم اگر کسانی که از فقر و گرفتاری مردم صحبت میکنند، صادق باشند، باید اجازه دهند که امنیت و شفافیت لازم برای سرمایهگذاری در کشور ایجاد شود.
** امروز میتوان با دید بهتری عملکرد دولت یازدهم را بررسی کرد. به نظر شما مهمترین دستاورد و اقدامی که دولت یازدهم انجام داده چیست؟
مهمترین کاری که دولت روحانی انجام داد، بازگرداندن دولت به مسیر صحیح بود. مسیر حرکت دولت با انحلال دستگاه برنامهریزی و نظارتی، شوراهای سیاستگذاری و... از مدار خود خارج شده بود. آقای روحانی با احیای نظام های تصمیمگیری و نظارتی، قطار دولت را روی ریل قرار داد. این اطمینان را میتوان داشت که حرکت دولت در این مسیر در جهت صحیحی است؛ هرچند اگر سرعت بالایی نداشته باشد. همه میتوانند کمک کنند که حرکت دولت، سرعت بیشتری بگیرد. مخالف با نقد سالم و سازنده، موافق با حمایت و پشتیبانی و عالم و دانشمند با ارائه راهکارهای راهگشا و مثبت به روحانی کمک کنند که با حمایت همه مردم، نخبگان، جناحهای سیاسی و ارگانهای مختلف در پایان دولت دوازدهم به نقطهای برسیم که هر دولتی که قصد آغاز کار دارد در وضعیت خوبی برای یک پرش بزرگ قرار داشته باشد.
*منبع: روزنامه آرمان، 1396.3.3