کد خبر: ۱۰۲۲۱۷
تاریخ انتشار: ۱۵:۴۹ - ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ - 11 May 2017
بحث اقتصاد و مادیات برای عده‌ای به یک تراژدی تبدیل شده است؛ تنها روزهای شاد زندگیشان چند روز اول ماه است.
 بانكداري ايراني - روزنامه جام جم در گزارشی، نوشت: بحث اقتصاد و مادیات برای عده‌ای به یک تراژدی تبدیل شده است؛ تنها روزهای شاد زندگیشان چند روز اول ماه است.

در ادامه این گزارش می خوانیم: از اواسط ماه غمنامه شروع می‌شود و روزهای آخر مترادف با عذاب و بیچارگی است. درعوض برای برخی دیگر اول و آخر ماه تفاوتی ندارد. آنها همیشه متعادل رفتار می‌کنند و در هر شرایطی پس‌انداز دارند. این شرایط ارتباطی به ثروتمندی یا حقوق کارمندی ندارد. 

فردی که اصول اقتصادی را یادگرفته، بدرستی می‌داند باید چگونه دارایی خود را مدیریت کند تا هرسال وضعیتی بهتر از سال قبل داشته باشد. خانواده‌هایی که بر سر مسائل مالی با هم توافق داشته باشند، بخوبی رشد می‌کنند. در اینجا به اصلی‌ترین اصول اقتصادی که باید در خانواده رعایت شود اشاره می‌کنیم:

**بودجه‌بندی
اولین مرحله برای مدیریت امورمالی خانواده بودجه‌بندی است. مدیر اقتصادی خانواده باید تمام مخارج اصلی را روی برگه‌ای یادداشت کند و آنها را با هم جمع بزند تا متوجه شود تا چه اندازه با حقوق دریافتی خانواده سازگار است. حداقل 10 درصد حقوق باید پس انداز شود؛ پس از آن اصلی‌ترین مخارج مانند مسکن، خوراک و درمان نوشته شده که صددرصد در هر ماه باید خرج شود. بعد مبلغ باقیمانده باتوجه به اولویت‌بندی به پوشاک، تفریح و سایر مواردی تعلق ‌گیرد که درعین این که مورد نیازند تا مدتی به تعویق انداختن آنها مقدور است.

**ارزان‌فروشی‌ها
در هر محله‌ای فروشگاه‌هایی هستند که اجناس را به مراتب ارزان‌تر از هم صنفان خود عرضه می‌کنند. فروشگاه‌های زنجیره‌ای تعاونی مواد خوراکی و بهداشتی اجناس را با قیمتی به مراتب ارزان‌تر و کامل‌تر ارائه می‌دهند. میوه و سبزیجات هم در تره بارها با قیمتی نازل‌تر یافت می‌شود. پیداکردن فروشگاه‌های پوشاک و سایر ملزومات زندگی هم بسیار راحت است. با کمی تحقیق می‌توان ارزان‌فروشی‌های سطح شهر را شناسایی و پوشاک و لوازم خانگی را از آن مناطق تهیه کرد. خرید از فروشگاه‌های ارزان، کمکی بزرگ به اقتصاد خانواده است.

**«نه» به تجمل‌گرایی
اگر تجملگرایی از یک در خانه داخل شود، رشد اقتصادی از در دیگر خارج خواهد شد. تجملگرایی یعنی توجه به تمام ریزه‌کاری‌های ظاهری. هرچند ممکن است به نظر بسیار ریز بیاید، اما هر یک در بردارنده مخارج بسیار سنگین است. یک فرد تجملگرا اصرار دارد حتما کابینت‌های منزلش همرنگ پرده‌ها باشد و حاضر است برای یکسان سازی شان چندمیلیون پول خرج کند. وسایل آشپزخانه ریز و درشت همگی باید از آخرین مارک و مدل باشند و اگر در بازار نوعی جدیدتر و شیک‌تر عرضه شد در این خانه بسرعت جای خود را پیدا خواهد کرد. پوشاک و لوازم آرایشی و بهداشتی همگی باید مارک و مدلی باشند که صاحبشان قدرت مباهات به آنها را پیداکند. تجملگرایی مانند یک جاروبرقی دارایی فرد را می‌مکد و به طور کامل مانع رشد اقتصادی او خواهد شد.

**یادداشت‌برداری
شاید شما هم دیده باشید، افرادی که عادت دارند هر روز یادداشت کنند چه مبلغی بابت چه چیزی پرداخت کرده‌اند. این جزو عادات مفید برای رشد اقتصادی است. فردی که هرشب یادداشت می‌کند که در آن روز چه مقدار پول خرج چه چیزهایی کرده، پس از گذشت مدتی کوتاه نسبت به چیزهایی که می‌خرد حساس می‌شود. چنین فردی دیگر هیچ چیز غیرضروری را به بهانه ارزان بودن نمی‌خرد چون می‌داند همین مبالغ اندک در انتهای ماه به مبلغی گزاف تبدیل می‌شوند که از جیبشان بیهوده پرکشیده است. یادداشت کردن هزینه‌ها فرد را نسبت به خرج و مخارج حساس خواهدکرد. 

**انجام کارها در خانه
در خانواده کمالی هرکس به چندکار مسلط است. مادر خانواده جدا از این که معلم است، خیاطی و بافتنی می‌کند و تا حدودی آرایشگری یادگرفته است. به این ترتیب در این خانه پولی برای کوتاه کردن موها یا دوختن بلوز خرج نمی‌شود و خود خانم زحمت همه را می‌کشد. پدر خانواده لوله‌کشی و برقکاری به اندازه‌ای می‌داند که از پس این قبیل کارهای خانه بربیاید. فرزندان نوجوان خانواده هم از والدین الگوگرفته‌اند و تا اندازه‌ای قابل قبول به امور کامپیوتر و موبایل مسلط شده‌اند. وقتی خانه آنها به نقاشی احتیاج دارد همه دست به دست هم می‌دهند و با خریدن چندقوطی رنگ تمام اتاق‌ها را رنگ آمیزی می‌کنند.

معمولا برای نظافت خانه کارگر نمی‌گیرند، چون کارها به‌راحتی با تقسیم‌بندی درست به انجام می‌رسد. چنین خانواده‌ای به‌راحتی می‌تواند بخش زیادی از درآمد خود را پس اندازکند چون بسیاری از هزینه‌ها را حذف کرده است.

**کالایی که سرمایه نیست
برخی کالاها پس از گذشت زمان ارزان‌تر می‌شوند و از ارزش آنها تا حد قابل توجهی کاسته می‌شود. فردی که امروز مبلغ کلانی بابت خرید یک خودروی لوکس می‌پردازد، پنج سال بعد ضرری هنگفت بر سر همین ماشین خواهدکرد، اما درعوض بعضی کالاها و دارایی‌ها روزبه‌روز گران‌تر می‌شوند. طلا، زمین، مسکن و اجناس قیمتی مثل عتیقه ازجمله همین دارایی‌ها هستند. فردی که دوراندیشی مالی دارد خودرویی ارزان تهیه می‌کند و درعوض با توجه به مبلغی که در دست دارد سراغ چیزهایی مثل طلا یا مسکن می‌رود که با گذشت زمان بر ارزش آنها افزوده می‌شود.

**کارت یا مبلغ
شاید باور این مساله سخت باشد که بدانید کارت میانبری برای فرار از عذاب وجدان پول زیاد خرج کردن است. وقتی شما برای تهیه چیزی کیفتان را می‌گشایید و چند اسکناس بابت خرید آن می‌پردازید حس می‌کنید برای تهیه آن شیء اسکناس‌های داخل کیفتان را از دست داده‌اید و همین مساله در ته‌دل برای شما ناراحت‌کننده است. این باعث می‌شود کمی بیشتر خریدتان را کنترل کنید، اما اگر به‌راحتی برای خرید هرچیز کارت بکشید، بی‌آن‌که توجهی به باقیمانده کارتتان داشته باشید، دیگر عذاب وجدانی درکار نیست و ناخودآگاه راحت‌تر و بی‌پرواتر عمل خواهید کرد. سعی کنید یا از مبلغ استفاده کنید و یا اگر کارت می‌کشید، هرشب از مانده کارتتان اطلاع حاصل کنید.

**خرید طبق برنامه
بهروز، کارمند ارشد یک شرکت معتبر است و حقوق خوبی دریافت می‌کند. مبلغ درآمدش آنقدر هست که بتواند برنامه‌ریزی درستی برای تهیه خانه و خودرو داشته باشد؛ اما داشته‌های او به‌هیچ‌وجه بدین گونه نیست. او خودرویی شیک به صورت تقسیطی تهیه کرده اما با رویه‌ای که پیش گرفته هیچ امیدی به خانه‌دار شدنش نیست. هربار که از محل کار به خانه برمی‌گردد ویترین فروشگاه‌ها به رویش چشمک می‌زنند. هر لباس زنانه یا بچگانه زیبایی را که می‌بیند در اسرع می‌خرد و تقدیم همسر و فرزندش می‌کند. همسر بهروز از این محبت‌های او خوشحال نیست. او ترجیح می‌دهد بهروز طبق برنامه‌ریزی خرید کند و نه از روی هوس تا بتواند پول پس‌انداز کند و صاحبخانه شود. برای هر خانواده‌ای واجب است خریدهایشان را فقط براساس برنامه‌ریزی از پیش تعیین‌شده انجام بدهند. ویترین مغازه ها، چراغ‌های رنگارنگ پاساژها، جملات تحریک کننده آگهی‌ها و تصاویر جذاب تیزرهای تبلیغاتی هیچکدام نباید برنامه‌ریزی بودجه‌بندی را تغییر بدهد تا بتوان به پس انداز و پیشرفت اقتصادی زندگی امید پیداکرد.

**آداب مصرف کردن
خانواده فراهانی و خانواده حکیمی با هم همسایه دیوار به دیوارند. فراهانی‌ها شش نفر و حکیمی‌ها پنج نفرند. هردو خانواده کارمندند و درآمدی تقریبا مشابه دارند با این حال فراهانی‌ها زندگی خوب و آبرومندی را تجربه می‌کنند و حکیمی‌ها برعکس همیشه از بی پولی آخر ماه می‌نالند.

علت چیست؟ این که فراهانی‌ها آداب مصرف را یاد گرفته اند و طبق فرهنگ درست استفاده پیش می‌روند. در خانه آنها تلویزیون بیهوده از صبح تا شب روشن نیست. فقط زمانی روشن می‌شود که اعضای خانواده قصد تماشا داشته باشند.

چراغ اتاقی که کسی در آن نیست حتی یک لحظه روشن نمی‌ماند. در زمستان به کمک پوشش بیشتر مصرف گاز را کاهش می‌دهند و در تابستان به طرق مختلف ازجمله بازکردن پنجره‌های روبه‌روی هم و مصرف نوشیدنی‌های خنک، استفاده از وسایل سرمایشی را به حداقل می‌رسانند.

**فروش غیرضروری‌ها
احتمالا شما هم در خانه اجناس و وسائلی دارید که سال هاست از آنها استفاده نکرده اید و مدت‌های طولانیست در گوشه‌ای از کابینت یا کمدتان خاک می‌خورند. تا دهه پیش کسی مایل به فروش لوازم خانه اش به سمساری نبود چون به این شیوه حداقل پول به دستش می‌رسید. اما خوشبختانه چندسالی است که سایت‌های فروش لوازم دست دوم فعال شده و به این ترتیب فروشنده و خریدار بدون واسطه روبه‌روی هم قرار می‌گیرند. فروشنده منصفانه می‌فروشد و خریدار عادلانه می‌خرد. اگر شما هم وسائلی دارید که دیگر از آنها استفاده نمی‌کنید در فکر فروششان باشید. فضایی خالی می‌شود و مبلغی به داشته‌های شما اضافه خواهدشد.

**گردش و تفریح ارزان
اسم گردش و تفریح و مسافرت که به میان می‌آید، عده بسیاری می‌نالند که پول کافی برای تفریح ندارند. آنها نمی‌توانند همراه خانواده به رستوران بروند، سینما بروند، تئاتر تماشا کنند، شهربازی بروند یا هوس مسافرت به سرشان بزند. درحالی که الزاماً تفریح مترادف با پول خرج کردن نیست. بسیاری از افرادی که ساعتی در روز را در پارک می‌گذرانند، هم از فضای سبز لذت می‌برند و هم تعدادی دوست و آشنا پیدا می‌کنند. برخی دیگر با وسیله نقلیه شخصی یا اتوبوس به طبیعت اطراف شهر می‌روند و ساعاتی را در آن محیط به دوراز دود و دم و صدای خودروهای شهری خوش می‌گذرانند. عده دیگر هم در کلاس‌های ارزان قیمت فرهنگسراهای محل شرکت می‌کنند و اوقات فراغت خود را به این نحو پر می‌کنند. تفریح و شادی به معنای پول خرج کردن نیست. با کمی درایت می‌توان ارزان‌ترین تفریحات را داشت.

**خرید برای تغییر روحیه
مریم عادت دارد اول ماه، بلافاصله بعد از حقوق گرفتن لباس و کیف و کفش یا شیئی تزئینی می‌خرد و بعد با شادی و خوشحالی به سمت خانه می‌رود، درحالی که بخوبی می‌داند یک سوم حقوقش بابت این خرید‌های غیرضروری هدررفته و اواخر ماه دچار مشکل خواهد شد. وقتی همسرش به او بابت خریدهای غیرضروری اعتراض می‌کند، مریم پاسخ می‌دهد خرید موجب شادی‌اش می‌شود و به همین دلیل این کار را رها نخواهد کرد.

هستند افرادی که مانند مریم خریدکردن را روشی برای تجدید روحیه می‌دانند و به همین بهانه هرماه مبلغ قابل توجهی را هدر می‌دهند. این کار درستی نیست. روش‌های دیگری برای تجدید روحیه وجود دارند که به مراتب کمتراز این آب می‌خورند. فردی که اصرار دارد با خرید خود را شاداب کند می‌تواند گاهی طبق برنامه چیزهای کوچکی مثل یک جاسوئیچی یا یک شاخه گل بخرد و نه بیشتر.

*منبع: روزنامه جام جم، 1396.2.21
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: