حسین عبده تبریزی، مشاور مدیریت و تامین مالی وزیر راه و شهرسازی در گفت وگو با پایگاه خبری عصر ایران گفت: اصولا وقتی استقلال بانک مرکزی مطرح می شود به این دلیل است که سیاست های پولی اصلا نباید تابع دستورات دولت باشد.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: اقتصاد کشورهای دنیا بر حسب این که تامین مالی شرکت ها و فعالیت های اقتصادی به چه شکلی تامین می شود به دو نوع بانک محور و بازار محور تقسیم بندی می شوند. به طور کلی گفته می شود که بانک ها وظیفه دارند وجوه کوتاه مدت مورد نیاز فعالیت های اقتصادی را تامین کنند و بازار سرمایه (بورس) تامین مالی در بلند مدت را به عهده دارد.
در کشور ما، بانک ها نقش اصلی را در تامین مالی به عهده دارند و اقتصاد ما، بانک محور است. اما این باور وجود دارد که در اقتصادهای بازار محور احتمال رشد اقتصادی پایدار، بیش تر است.
در کشور ما انتظار زیادی از بانک ها در تامین مالی و تسهیلات بانکی وجود دارد. اما بانک های ایرانی در سال های گذشته به منظور کسب سود زیاد و پوشش دادن ضررهای خود، سرمایه زیادی را در صرف خرید املاک و ساختمان کردند و با وقوع رکود در بخش مسکن و فروش نرفتن این املاک و ساختمان ها، بانک های ایرانی دچار مشکل شدند.
یکی از مشکلات جدی نظام بانکی، همین فروش نرفتن املاک خریداری شده و در نتیجه قفل شدن و انجماد دارایی بانک ها است. نتیجه آن هم کاهش قدرت وام ئهی بانک های ایرانی است.
عصر ایران در گفت و گو با دکتر حسین عبده تبریزی، بحث بانک محور یا بازار محور بودن اقتصاد را به بحث گذاشته است. او معتقد است که ضرورت ندارد اقتصاد ما، بازار محور شود و بانک محوری را کنار بگذارد یا تضعیف کند تا فعالیت های اقتصادی رونق بگیرد.
عبده تبریزی، دکترای امور مالی و بانکداری از مدرسه عالی بازرگانی منچستر کشور پادشاهی متحد(بریتانیا) دارد و در دولت آقای روحانی به عنوان مشاور مدیریت و تامین مالی وزیر راه و شهرسازی نیز فعالیت دارد.
گفت و گوی عصر ایران با او از این قرار است:
*امسال به عنوان سال اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال نامگذاری شده است. به هر حال رونق گرفتن تولید الزاماتی دارد. اقتصاد ما بانک محور است و مثل کشورهای توسعه یافته، بازار محور نیست و بورس نقش اصلی را در تامین مالی ندارد. کشورهای دیگر چگونه توانسته اند این زمینه را فراهم بیاورند که بورس نقش اصلی را در تامین مالی و در نهایت در حوزه تولید داشته باشد؟
-بازار سرمایه، مراحلی دارد. یعنی کشورها با بانک محوری شروع می کنند و به تدریج که جلو می روند بازار محور هم می شوند. الان کشورهای آفریقایی یا کشورهایی که از نظر مالی، ضعیف تر هستند، همه بانک محورند.
در ایران، نسبت به دهه 80 پیشرفت مان در بازار سرمایه، بد نبوده است. الان نزدیک 20 یا 25 درصد از تامین مالی، در بازار سرمایه صورت می گیرد. اما این که آیا بانک محوری بهتر است یا بازار سرمایه یا اینها در ثروت و رفاه مردم تفاوتی می کنند، این درست نیست. کشورهایی وجود دارد که بانک محورند مثل ژاپن و آلمان و وضع خوبی دارند. کشورهایی هم مثل آمریکا و انگلیس بازار سرمایه محورند و وضع خوبی نیز دارند.
بنابراین مساله این است که ساختارها را چقدر سالم، بنا می کنیم یا چقدر درست بنا می کنیم. ابزارها و ساختارها، امکاناتی هستند که لزوما خودشان، خلق ارزش نمی کنند بلکه نحوه اجرای آنها است که خلق ارزش می کند.
اگر ما الان بانک درست و حسابی داشتیم که مشکلی نبود. اما اگر بانک های ما گرفتاری دارند، مشکل ایجاد شده است. همچنین اگر در بازار سرمایه هم، گرفتاری وجود داشته باشد، خب مشکل، مشابه می شود و بازار سرمایه هم نمی تواند تامین مالی کند.
*در سال های اخیر این موضوع مطرح بوده است که سهم بانک های ایرانی در تامین مالی حدود 88 درصد است. این سهم 25 درصدی بورس در تامین مالی مربوط به چه زمانی است؟
-خیر. به نظرم حداقل 20 درصد توسط بورس تامین مالی می شود. در سال های اخیر این حداقل سهم 20 درصدی بازار سرمایه، اتفاق افتاده است. چون پرداخت تسهیلات جدید نیز مطرح است. اگر اوراق بدهی هم حساب کنید بیش تر است.
در حال حاضر نظام بانکی می گوید 450 هزار میلیارد تومان تسهیلات جدید داده است که 20 درصد این مقدار 90 هزار میلیارد تومان است. اگر بازار سرمایه 90 هزار تومان اوراق جدید منتشر کرده باشد و افزایش سرمایه بدهد پس 20 درصد را تامین مالی کرده است.
*این که به بانک محوری اقتصادهای ژاپن و آلمان اشاره کردید، آیا این کشورها هم به سمت بورس محوری یا بازار محوری حرکت خواهند کرد؟
-این کشورها نیز از قدیم بازار سرمایه داشته اند. می خواهم بگویم به نسبت که مقایسه می کنید هنوز بخش بانکی در این کشورها، خیلی قوی تر است از کشورهایی مثل آمریکا و انگلیس.
بنابراین بحث اصلی این نیست که درصد بانک محوری چقدر است و درصد بازار محوری چقدر است. به طور کلی وقتی که شرکت ها بزرگ می شوند و قدرت این شرکت های بزرگ از نظام بانکی، بیش تر می شود با اعتبار خودشان پول جمع می کنند. وقتی با اعتبار خودشان، ول جمع می کنند آن موقع دیگر بازار محور می شوند.
امروزه اگر شرکت مپنا(مدیریت پروژه های نیروگاهی ایران)، خودش را از بانک های کوچک ایرانی، قدرتمندتر می داند دلیل دارد. این شرکت به جای این که صبر کند بانک ها برایش پول جمع کنند، خودش می رود اوراق در بازار منتشر می کند و پول جمع می کند.
بنابراین، این تحول از بانک محوری به بازار محوری، تحول درستی است و شامل شرکت های بزرگتر می شود. اما مطلق نیست. با این حال هر دو یعنی هم بانک ها و هم بازار سرمایه باید چارچوب هایی داشته باشند که قابل اعتماد باشد، اطمینان آن بالا باشد، ریسک آن پایین باشد و ان موقع معنی دار می شود.
عبده تبریزی: تفاوت اقتصادهای بانک محور و بورس محور/نقش نظام بانکی در رونق تولید
*بعضی از کارشناسان ایرانی که صاحب نظر در حوزه بانکی هستند تاکید دارند که ایجاد توازن بین ساختار مالی بانک محور و بازار محور ضرورت دارد تا رونق فعالیت های اقتصادی اتفاق بیفتد. شما ایجاد چنین توازنی بین نظام بانکی و بورس را ضروری می دانید؟
-این بحث مطلق نیست. ممکن است کشوری هیچوقت بازار سرمایه اش، توسعه پیدا نکند. اصولا مطالعاتی که وجود دارد نشان می دهد کشورهایی که بازار سرمایه شان، قدرتمندتر است نرخ رشد آنها بالاتر است. این نوع مطالعات وجود دارد. اما چنین بحثی مطلق نیست.
*در کشور مثل ژاپن که اقتصاد آن بانک محور است دولت ژاپن به بخش خصوصی دستور نمی دهد که به چه شرکت ها و بنگاه هایی وام بدهد یا به چه شرکت هایی وام ندهد. اما در ایران دولت به بانک ها تکلیف می کند که به چه صورت تسهیلات بانکی ارائه کنند.
-دولت آقای روحانی چنین رفتاری نداشته و به بانک ها تکلیف نکرده است.
*چارچوب کلی این است که حتی بانک های خصوصی استقلال کامل در ارائه تسهیلات بانکی ندارند.
-بعضی از بانک ها، دولتی هستند. حق دولت است که سیاست هایش را از طریق آن بانک ها پیش ببرد.
*اگر همین بانک های دولتی به خاطر اجرای سیاست های تکلیفی و اجباری دولت ضرر کنند، چطور؟
-در ژاپن هم بانک دولتی داریم. مساله بانک های دولتی به این صورت است. اما به طور طبیعی، دولت نباید در بانک های غیر دولتی، نفوذ کند.
اصولا وقتی استقلال بانک مرکزی مطرح می شود به این دلیل است که سیاست های پولی اصلا نباید تابع دستورات دولت باشد. عده ای که به استقلال بانک مرکزی از دولت معتقدند، یک قدم از بحث مورد نظر شما فراتر می روند. آنها می گویند اصلا بانک مرکزی باید سیاست های متناسب با نیاز کل تولید ملی داشته باشد و نه نیاز دولت.
دولت در بانک مرکزی نفوذ دارد. آن موقع می تواند روی این سیاست ها اثر بگذارد. به این دلیل در کشورهای دیگر، استقلال بانک مرکزی به این شکل تامین می شود که دولت یک مدیر را انتخاب می کند و دولت، دیگر نمی تواند آن مدیر را برکنار کند. چون بانک مرکزی، استقلال دارد و این استقلال کمک می کند.
*منبع: پایگاه خبری عصر ایران/31 فروردین 96