کد خبر: ۱۱۰۷۴۹
تاریخ انتشار: ۱۲:۳۱ - ۰۱ شهريور ۱۳۹۶ - 23 August 2017
«واقعیت این است که نه فیلتر کردن چاره موضوع است و نه رها شدن کامل موضوع. تجربه فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی مشابه، پیش روی ماست. یا کاربران با فیلترشکن در این شبکه‌ها فعالیت می‌کنند یا به شبکه اجتماعی دیگری کوچ کرده‌اند.»
«واقعیت این است که نه فیلتر کردن چاره موضوع است و نه رها شدن کامل موضوع. تجربه فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی مشابه، پیش روی ماست. یا کاربران با فیلترشکن در این شبکه‌ها فعالیت می‌کنند یا به شبکه اجتماعی دیگری کوچ کرده‌اند.»

این بخشی از یادداشت حمید ضیایی‌پرور ـ معاون مرکز فناوری اطلاعات و رسانه‌هاس دیجیتال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ با عنوان «بیگ بنگ شبکه‌های اجتماعی در ایران» است که در اختیار ایسنا قرار داده است؛ او در این مطلب مدعی شده که پیام‌رسان تلگرام قابلیت رقابت با تمام محتوای تولیدشده در تمام سایت‌های فارسی‌زبان در طول سالیان اخیر را پیدا کرده است.

متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:

«اخیرا سرپرست پژوهشگاه فضای مجازی کشور خبر داده که "بر اساس آمارهای مرکز ملی فضای مجازی تعداد کانال‌های فارسی‌زبان تلگرام از مرز ۵۵۵ هزار گذشته و مطالب منتشرشده در این کانال‌ها به عدد ۱.۱ میلیارد نزدیک شده است و با توجه به اینکه کل صفحات سایت‌های فارسی‌زبان در اینترنت حدود ۱.۲ میلیارد تخمین زده می‌شود، می‌توان گفت از نظر شاخص تعداد مطالب منتشرشده، پیام‌رسان تلگرام به تنهایی و صرفا در کانال‌های عمومی آن از سال ۱۳۹۴ که امکان ایجاد کانال در تلگرام فراهم شده، قابلیت رقابت با تمام محتوای تولیدشده در تمام سایت‌های فارسی‌زبان در طول سالیان اخیر را پیدا کرده است".

در اینکه در دو سه سال اخیر شاهد انفجار اطلاعات در فضای شبکه‌های اجتماعی هستیم شکی وجود ندارد. دلیل اصلی این انفجار اطلاعات نیز به دسترسی مردم به اینترنت موبایلی مرتبط می‌شود؛ یعنی ورود نسل سه تا ۴.۵ تلفن همراه به کشور که به یمن تلاش و اراده دولت تدبیر و امید حاصل شده است. دولت‌های نهم و دهم با وجود اینکه در زمان ظهور نسل سوم تلفن همراه مسؤولیت بر عهده داشتند، اما دسترسی مردم را به این فناوری فراهم نکردند. در حالی که از سال‌ها قبل، مردم دنیا با فناوری نسل سوم به اینترنت موبایلی دسترسی داشتند کاربران ایرانی در حسرت اینترنت پرسرعت به سر می‌بردند و وزیر وقت ارتباطات و فناوری اطلاعات، سرعت اینترنت دایل‌آپ را حتی برای دانشگاه‌ها کافی می‌دانست و ایران تنها کشور جهان بود که محدودیت اعلام‌نشده ۱۲۸ کیلو بیت بر ثانیه را برای کاربرانش اعمال می‌کرد.

اکنون به اذعان این مقام رسمی کشور، تعداد پیام‌های منتشره در کانال‌های تلگرامی در همین دو سال و نیم اخیر تقریبا برابری می‌کند با کل محتوای تولیدشده وب فارسی از بدو ورود اینترنت به ایران یعنی از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۴ که بیش از ۲۰ سال است؛ ۱.۱میلیارد پیام کانال‌های تلگرامی در برابر ۱.۲ میلیارد پیام تولیدشده وب فارسی!

این پدیده را می‌توان به بیگ‌بنگ شبکه‌های اجتماعی در ایران تعبیر کرد. به لحاظ اجتماعی، این بیگ‌بنگ پیامدها و آثار سیاسی و اجتماعی متعددی دربرداشته و دارد. انتخابات سال ۹۲، ۹۴ و ۹۶ سه رویداد سیاسی هستند که برنده آنها کسانی بوده‌اند که دست بالا را در شبکه‌های اجتماعی داشته‌اند. به‌ ویژه در انتخابات سال ۹۶ شوراهای شهر و روستا شاهد پدیده‌ای بودیم که تا کنون در سپهر سیاسی ایران سابقه نداشته است؛ راه‌یابی نمایندگانی به شورای شهر در برخی شهرهای ایران از جمله در چند مرکز استان که هیچ سابقه سیاسی یا اجتماعی یا فعالیت مدنی نداشته و حتی کوچک‌ترین تبلیغات کاغذی و یا میتینگ و سخنرانی میدانی نداشته‌اند. اینها سلبریتی‌های شبکه‌های اجتماعی بودند که در اکانت‌های عمدتا تلگرامی و اینستاگرامی خود فالوورها و اعضای زیادی داشتند و اتفاقا متعلق به طبقاتی هستند که در زمره رقبای سیاسی یا حتی فعالان اجتماعی محسوب نمی‌شوند. مانند یک دستفروش، یک رفتگر و یک خانم خانه‌دار که شهرت خود را مدیون شبکه‌های اجتماعی هستند.

اما به لحاظ رسانه‌ای و ارتباطی، موج انفجاری و بیگ‌بنگ شبکه‌های اجتماعی یک آفت و آسیب هم در بر داشته است. به‌ویژه تلگرام در مقایسه با وب‌سایت‌ها، دچار مشکلاتی نظیر جست‌وجو، آرشیو اطلاعات، لینک و هایپر لینک است. کسانی که با تلگرام که اکنون رسانه اول ایران است آشنایی کافی دارند می‌دانند که تلگرام چاه اطلاعات است و داده‌هایی که در آن ریخته می‌شود به سختی قابل بازیابی و جست‌وجوست. حتی در یک کانال تلگرامی، امکان جست‌وجوی اطلاعات چند روز پیش به سختی امکان‌پذیر است. هیچ موتور جست‌وجویی قادر به بررسی، جست‌وجو و ارائه اطلاعات تلگرام نیست. البته چند پایشگر ایرانی به وجود آمده‌اند که کارشان رصد، خزش و ذخیره اطلاعات کانال‌های تلگرامی است اما این پایشگرها اطلاعات خود را به بیرون ارائه نمی‌دهند و تنها در ازای پرداخت هزینه به متقاضیان خاص می‌فروشند. تلگرام از این لحاظ مدفن و گورستان محتواست. اگر تلگرام در آینده به هر دلیلی از دسترس خارج شود، چه فیلتر شود و چه مشکلی برای خود تلگرام به وجود بیاید صدها میلیون پیام و داده فارسی دفن شده و برای همیشه نابود می‌شود.

شرکت‌ها و سازمان‌هایی که استراتژی اطلاع‌رسانی خود را بر مبنای تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی مشابه استوار کرده‌اند بر خانه‌ای پوشالی تکیه کرده‌اند که اگرچه تاثیرگذاری فوری آن زیاد است اما تداوم آن زیر سوال است.

تلگرام با وجود اینکه فواید و ویژگی‌های مثبت زیادی دارد و فناوری‌های آن مانند گروه، ربات و پیام‌رسان دو سویه بسیار کاربردی هستند، اما جنبه رسانه‌ای آن که همان کانال هست بسیار آسیب‌پذیر و آفت‌زاست.

شما محتوای وب‌سایت را تا سال‌ها می‌توانید ببینید و رصد کنید و وب‌سایت اصلا نمی‌میرد. حتی اگر وب‌سایتی تعطیل شد یا از دسترس خارج شد می‌توانید با شیوه‌هایی خاص به اطلاعات آن دسترسی داشته باشید. حتی ماشین بازگشت به گذشته در وب وجود دارد که وب‌های مرده را بازیابی و فراخوان می‌کند که من اسمش را گذاشته‌ام «قبرستان وب» و کار این ماشین بی‌شباهت به کار احضار روح توسط فالگیرها و رمال‌ها نیست! اما در محیط تلگرام، رمالی که هیچ، جست‌وجوی ساده هم امکان‌پذیر نیست.

موضوع دیگر در خصوص رسانه‌های اجتماعی و به‌ویژه کانال‌های تلگرامی ورود شهروندانی به حوزه خبر و اطلاع‌رسانی است که اصلا تخصصی در این حوزه ندارند. قبلا صحبت از پدیده «شهروند - خبرنگار» در دوره وب بود اما امروز صحبت از رسانه‌های قدرتمندی است که ده‌ها برابر رسانه‌های مکتوب و رسمی و خبرگزاری‌های کشور مخاطب دارد اما مدیران آن یا تنها مدیر آن کوچک‌ترین تخصصی در حوزه خبر ندارد. لذا دروازه‌بانی خبر، مدیریت و کنترل جریان خبری، اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری و بررسی صحت و سقم اخبار در محیط تلگرام به ندرت وجود دارد. البته رسانه‌های رسمی ایران، خود نسخه تلگرامی دارند که این کنترل‌ها در آنها وجود دارد اما کانال‌های با مخاطبان میلیونی اساسا فاقد این ویژگی هستند.

صحبت از ۵۵۵ هزار کانال تلگرام فارسی است که برخی از آنها مخاطبانی در حد چند ده نفر و برخی مخاطبان میلیونی دارد. یعنی ۵۵۵ هزار نفر از شهروندان ایران صاحب رسانه شده‌اند. آیا این ۵۵۵ هزار نفر به اصول و اخلاق و رمز و راز حرفه‌ای خبرنگاری و اطلاع‌رسانی واقفند؟ عملکرد این کانال‌ها در رویدادهایی مثل پلاسکو نشان می‌دهد که لزوما پاسخ به این سوال مثبت نیست.

شورای عالی فضای مجازی به عنوان بالاترین مرجع متولی حوزه فضای مجازی در دی‌ماه سال ۱۳۹۵ مصوبه‌ای داشت که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را موظف به راه‌اندازی سامانه‌ای برای ثبت کانال‌های تلگرامی بالای ۵۰۰۰ عضو می‌کرد. این سامانه مدتی است در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در آدرسsamandehi.ir  راه‌اندازی شده و تاکنون بیش از ۱۰ هزار کانال تلگرامی هم در این سامانه ثبت شده‌اند. بر اساس برآوردها، بیش از ۱۰۰ هزار از کل ۵۵۵ هزار کانال تلگرامی بالای ۵۰۰۰ عضو دارند. این بدان معنی است که تنها حدود ۱۰ درصد کانال‌های تلگرامی بالای ۵۰۰۰ عضو در این سامانه ثبت شده‌اند. هدف این مصوبه این بوده که فضای رسانه‌های اجتماعی را ساماندهی کند. اینکه چرا کانال‌های مذکور مایل به ثبت خود در وزارت ارشاد نبوده‌اند قابل تامل و واکاوی است، اما به طور خلاصه باید گفت که ثبت یا عدم ثبت این کانال‌ها در وزارت ارشاد از نظر مدیران کانال‌ها هیچ ضرر یا مزیتی برایشان ندارد.

بحث فیلترکردن یا آزاد گذاشتن این کانال‌ها و رسانه‌ها نیز مدت‌هاست در فضای سیاسی و رسانه‌ای و تصمیم‌سازی کشور جریان دارد. واقعیت این است که نه فیلتر کردن چاره موضوع است و نه رها شدن کامل موضوع. تجربه فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی مشابه، پیش روی ماست. یا کاربران با فیلترشکن در این شبکه‌ها فعالیت می‌کنند یا به شبکه اجتماعی دیگری کوچ کرده‌اند. فقط صورت‌مساله پاک شده است و مساله همچنان باقی است. برخی صاحب‌نظران راهکار تقویت شبکه‌های اجتماعی داخلی را پیشنهاد داده‌اند اما این شبکه‌ها نیز اغلب با اقبال کاربران ایران مواجه نشده‌اند. بر اساس نتایج تحقیقاتی که نویسنده به عنوان استاد راهنمای هفت دانشجوی کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه‌های مختلف به دست آورده است،‌ بی‌اعتمادی کاربران، مهم‌ترین دلیل روی‌گردانی آنها از شبکه‌های اجتماعی داخلی است.

در مجموع باید گفت که بیگ‌بنگ شبکه‌های اجتماعی در ایران جدی و واقعی است. امواج این انفجار بزرگ تا سال‌های آینده ادامه خواهد داشت و برای حداقل پنج سال آینده بزرگ‌ترین چالش نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور خواهد بود.»
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: