درباره چرایی ثبتنام اسحاق جهانگیری به عنوان کاندیدای پوششی حجتالاسلام روحانی در انتخابات پیشرو حداقل ۴ گزاره میتوان مطرح کرد.
تسنیم- عبدالله عبداللهی: حجتالاسلام روحانی با فشار اصلاحطلبان و علیرغم عدم رضایت کامل خود، به ثبتنام یک کاندیدای پوششی تن داد و بر همین مبنا اسحاق جهانگیری معاون اول دولت او در واپسین دقایق در انتخابات ثبتنام کرد. او هنگام ثبتنام خود را مکمل روحانی توصیف و تاکید کرده که کاندیدای اصلی آقای روحانی است. بدین ترتیب جهانگیری عنوان کاندیدای پوششی را حداقل "فعلاً" برای خود پذیرفته است.
درباره مفهوم ثبتنام کاندیدای پوششی پیش از این مباحث لازم بیان شده است؛ مهمترین دلیل این ثبتنام عدم اطمینان لازم حامیان حجتالاسلام روحانی از رایآوری اوست و افزایش فزاینده تردیدها در ایام اخیر موجب شد که علیرغم رضایت باطنی روحانی، عملاً این تاکتیک به او دیکته شود.
اما درباره اینکه چرا نهایتاً اصلاحطلبان و روحانی بر سر جهانگیری به توافق رسیدهاند و گزینههای سابقاً مطرح دیگری همچون پزشکیان به حاشیه رفته، گزارههای زیر را میتوان مطرح کرد:
نخست آنکه در وهله اول محمدباقر نوبخت و در وهله دوم و با فاصله، اسحاق جهانگیری گزینههای روحانی برای موضوع کاندیدای پوششی محسوب میشدند. به این دلیل که روحانی با ثبتنام سخنگو و رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت خود و یا معاون اول خود -با شرط اعلام رسمی آنها مبنی بر اینکه کاندیدای اصلی همچنان رئیسجمهور فعلی است- بار تحقیر کمتری در مقایسه با ثبتنام گزینههای دیگری مانند پزشکیان احساس میکند. نهایتاً اصلاحطلبان جهانگیری را به نوبخت ترجیح دادهاند و بر روی او تفاهم شده است. مهمترین دلیل اصلاحطلبان آن است که در وقت مقتضی و در صورتی که امید جناح موتلف با روحانی از رایآوری او به کلی قطع شود، جهانگیری بسیار بیشتر از نوبخت آمادگی عبور از روحانی را دارد و این مسئله از نظر اصلاحطلبان در فلسفه کاندیدای پوششی عنصر «کلیدی» است.
دوم اینکه احتمالاً روحانی به قرار و مدار با معاون اول خود بسیار مطمئنتر از دیگرانی همچون پزشکیان است؛ چراکه احتمال میداده اگر بازار پزشکیان در کارزار انتخابات رونقی بگیرد، کار برای متقاعد کردن او برای کنارهگیری بسیار سختتر از فردی همچون جهانگیری است.
سوم اینکه جهانگیری در اثنای رقابتهای انتخاباتی پتانسیل کمتری نسبت به پزشکیان برای خراب کردن بازی روحانی دارد. اگر در کوران رقابتها، درباره ناکارآمدی دولت فعلی، اجماعی میان تودههای مردم حاصل شود و عملاً دفاع از این دولت، «تحقیرآمیز» به حساب آید، آقای روحانی احتمال میداده فردی همچون پزشکیان و گزینههای مشابه او نیز حساب خود را به طور کامل از دولت جدا کنند و خود نیز برای کسب رای بالاتر به جرگه منتقدان بپیوندند! اما جهانگیری میدان محدودتری نسبت به پزشکیان برای این کار دارد چرا که جزوی از دولت و به بیان بهتر نفر دوم دولت است و کارنامهی این دولت بخشی از کارنامه او نیز محسوب میشود. مگر اینکه وی مواضعی اتخاذ کند از جنس اظهاراتی که گفته میشد در جمع حزب کارگزاران درباره آقای روحانی بیان کرده است!
چهارمین و مهمترین دلیل از نظر نگارنده اینکه: چندی پیش اظهاراتی به نقل از جهانگیری در شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه او در جمع اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران گفته است "آقای روحانی امور اجرایی کشور رانه تنها اداره نمیکند، بلکه پیگیری هم نمیکند. بخشی از امور را به من و بخشی را به دیگری واگذار کرده است" در آن نقل قول همچنین آمده بود: "درانتخابات و مناظرهها اگر رقیب روحانی سوالات تخصصی و اجرایی از ایشان بپرسد، نمیتواند جواب دهد .در سخنرانیها ودیدار با رهبری، روحانی دو سه روز تمرین میکند تا آمارها را بخاطر بسپارد."
این اظهارات همچنان که پیشبینی میشد از سوی دفتر جهانگیری تکذیب شد، با این حال قرائن و شواهد دیگری از رفتار خود رئیسجمهور و آمارهای بعضاً متناقضی که در بیانات مسئولان مختلف دولتی وجود داشت حکایت از آن میکرد که حتی اگر جهانگیری هم این اظهارات را نگفته باشد، باز هم میتوان رای به صحت حداقل بخش قابل توجهی از این جملات داد. بنابراین جهانگیری میتواند در رقابتها و مناظرات ضعف روحانی در عدم اشراف به مسائل کشور و آمار و ارقامها را تا حدی پوشش دهد!