کد خبر: ۹۶۶۴۵
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۲ - ۲۲ اسفند ۱۳۹۵ - 12 March 2017
وقتی اسامه می‌پرسد؛ «اصلا کی گفته که باید از سیستان‌وبلوچستان ترسید؟» ابروهایش به هم گره می‌خورد.
 روزنامه شهروند در گزارشی به قلم مهتاب جودکی آورد: وقتی اسامه می‌پرسد؛ «اصلا کی گفته که باید از سیستان‌وبلوچستان ترسید؟» ابروهایش به هم گره می‌خورد.

در ادامه این گزارش می خوانیم: بعد خودش جواب می‌دهد: «شاید از آن‌وقت که اسم ریگی روی زبان‌ها افتاد، اما مگر درتهران هم دانشمندان هسته‌ای را نکشتند؟ چرا کسی نمی‌گوید باید از تهران ترسید؟ اینجا هم مثل جاهای دیگر ایران است. هی فیلم می‌سازند و اسلحه می‌دهند دست کسی که لباس بلوچی پوشیده؟ اما این لباس سفید است؛ نشان آرامش، نشان آشتی.»

لباس اسامه که در زاهدان خرازی دارد، یک دست سفید است. او مثل زنان و مردان دیگر سیستان‌وبلوچستان از «ترس قلابی» که نام شهرشان به جان دیگران می‌اندازد، گله دارد، استانی که براساس آمار و ارقام از جرم‌خیزترین مناطق کشور هم دور است. آنها می‌گویند، تصویر سیاه قلابی که از این دیار در ذهن آدم‌ها جا گرفته، با دیدنش عوض خواهد شد. همین شده که استاندار هم‌ سال ٩٦ را به نام گردشگری ثبت کرده تا آمار گردشگران سیستان بیشتر شود. سیستان‌وبلوچستان بزرگ است و هر شهرش از شهر دیگر فرسنگ‌ها فاصله دارد، اما این فاصله‌ها با‌ هزار مکان دیدنی پرشده است؛ با شهر سوخته درحاشیه جاده زابل زاهدان، با کوه تاریخی «خواجه» زابل که ‌هامون خشکیده آن را در برگرفته است، نخلستان‌ها و بازارهای سنتی که بوی ادویه و میوه‌های گرمسیری می‌دهد، با کوه‌های مریخی چابهار و ساحل خرچنگ‌هایش...

** ساز و آواز در قلعه بمپور
در 24 کیلومتری غرب ایرانشهر، قلعه نظامی بمپور زیر افتاب، روی تپه‌ای مصنوعی پیداست. قلعه‌ای ساسانی که یادآور ارگ بم است و باد و باران فرسوده‌اش کرده. زمین صاف صاف است اما تپه مصنوعی وسط دشت با دست ساخته شده و قلعه هم روی آن. روایت‌ها درباره بمپور زیاد است و قصه ای هست که می‌گویند از زمان حضرت سلیمان این خاک را روی زمین جمع کردند و قلعه را ساختند. پایین‌تر از شاه نشین قلعه ساسانی ابراهیم بمپوری و گروه نوازنده مشغول کار آوازند. نوای قیچک و‌سازهای کوبه ای و آواز صدای سکوت قلعه را شکسته است. « مردمان بلوچ اینطور مهر و محبتشان را نشان می دهند.» سمیه دُرک زاده، مشاور اداره میراث فرهنگی ایرانشهر است که می‌گوید: «دید بیرون به منطقه ما دید درستی نیست. می‌گویند منطقه ما خطرناک است اما خودتان دیدید که نیست. 

فقط ساز زدند و خواندند. باید بین مردم جا بیفتد که نباید درگیری را به تمام مردم منطقه نسبت داد.اینجا مرز است و از مرکز دور. ظلم بزرگی به مردم ماست که همیشه در خودشان بمانند و پیشرفت نکنند. سیستان و بلوچستان ناشناخته است، باید دیده شود و کشف شود.» آخرین بار ١٣٠٧ قلعه را به توپ بستند. بعد از آن بارش‌های تند ایرانشهر، بادهای موسمی و حفاران غیر مجاز به جان قلعه بم پور افتادند و خشت و گل از هم پاشید، اما قلعه هنوز سرپاست:« اینجا کف سازی و شیب بندی درستی ندارد و با باران‌های شدید ایرانشهر مدام فرسوده می شود.»
عبدالحمید خدایاری، مدیر میراث فرهنگی ایرانشهر می گوید:«اینجا تا ٥ میلیارد تومان بودجه می‌خواهد تا شکل و شمایل طبیعی خودش را به دست بیاورد . ٥٠٠ میلیون تومان می خواهد برای حفاظت دربرابر فرسایش.» او از مردمان ساده دل و مهمان نواز ایرانشهر می‌گویدو برنامه ای که برای گردشگری اصیل این دیار چیده شده:« بیشتر روی بوم گردی مانور می‌دهیم و در مسیر زاهدان سه مرکز بوم گردی راه انداخته‌ایم که به شکل آزمایشی کارشان آغاز شده.»

محسن داوودی، راهنمای گردشگری منطقه بمپور می گوید گردشگران زیادی را چرخانده و به چشم دیده که چطور دیدشان به منطقه عوض شده است:« قبلا می‌گفتند بلوچستان نا امن است اما حالا به این حقیقت رسیده اند که این یک حرف است. خیلی کسان آمدند و دیدند که اینطور نیست.»

** تاریخ در دامنه تفتان
به خیال کمتر کسی می‌رسد که سیستان و بلوچستان برف داشته باشد اما تفتان تصویری از این واقعیت است؛ چه چشمه‌ها که از این کوه پا نمی‌گیرد. ٢٥ کیلومتر بعد از مسیر خاش به دوراهی تمندان می‌رسد و از اینجا می‌شود به تمین و میرجاوه رفت. خان محمد کردی، دهیار روستای تمندان از روستای ییلاقی قشلاقی شان می‌گوید که اکثر ساکنانش حالا دکتر و مهندس‌ها و تاجرهای شهرهای دیگرند. « نام تمندان مرکز دهستان تفتان جنوبی از تمدن می آید و حتی مارکوپلو هم در خاطراتش نوشته که از این مسیر گذشته. آثار باستانی زیادی دارد و دیدنش حداقل سه چهار روز وقت می برد. دریاچه سردریا دارد و پو.ششش گیاه دارویی غنی که بعد از کردستان رتبه دوم گرفته.» او مسئول انجمن محیط زیستی حافظان سبز است که ٢٥ عضو ثابت دارد ٥ زن و ٢٠ مرد، همگی ساکن تمندان. « کوهنوردان و صخره نوردان زیاد گذرشان به تفتان و این روستا می افتد. اینجا قلعه قدیمی دز هست و اطرافش استودان (گور اشکانی). معماری صخره‌ای که در کوه های اینجا دیده می شود، یک زمان محل سکونت بوده است. دیگر اینکه رودخانه تمندان آبش از تفتان پایین می آید، گوگرد دارد و برای همین مزه میوه‌ها را عوض کرده است.»

** موزه جنوب شرق
سیستان‌وبلوچستان زادگاه رستم است، خونگرم و وسیع. همین است که درطبقه موزه جنوب‌شرق که کلنگش در سال‌های قبل از انقلاب به زمین خورد و سرانجام ‌سال ١٣٩٠ ساختمانش سرپا شد، مجسمه رستم نخستین سازه‌ای است که به چشم می‌خورد. اما اینجا رستم شمشیرش را غلاف کرده و کاغذ و قلم (پر سیمرغ) را به دست گرفته و سیمرغ و زال با چشمان حیرت‌زده نگاهش می‌کنند که قلم را می‌خواهد به دست کی بسپارد. «این برداشتی از مجسمه ابوالقاسم فردوسی است درمیدان فردوسی تهران. مجسمه رستم کار مجسمه‌ساز پیشکسوت منصور فارسی است و او زمانی این مجسمه را ساخت که بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها مطرح بود. این‌ا رستم درپوشش مدرن تصویر شده و او در دنیای جدید قلم به دست گرفته است.» مسیر بازدید از موزه یک خط شیبدار است که دور تا دور ساختمان بالا می‌رود و بازدیدکنندگان را با تاریخ و هنر استان آشنا می‌کند و به طبقه دوم و بخش مردم‌شناسی می‌رسد. صفورا کلانتری، مدیرموزه است. 

او می‌گوید: «طبقه اول باستان‌شناسی است و محوطه‌های باستانی کرمان و سیستان‌وبلوچستان به نمایش درآمده، به جز شهرسوخته که از آثار شاخصش مهر‌ها، آینه‌ها و پیکرک‌ها و شانه‌های چوبی دراین موزه هست، لباس‌ها، گورها و سنگ قبرها و داده‌هایی از هنر حصیر بافی‌کار دست اجداد ما هم به نمایش درآمده است.»


*منبع: روزنامه شهروند، 1395.12.22
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: