کد خبر: ۹۵۳۱۱
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۲ - ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - 28 February 2017
اگر حمایت‌های ایران و زیرکی آیت‌الله هاشمی وجود نداشت سازمان اکو از بین رفته بود. ایشان توانستند مشکلات بسیاری را از جلوی پای سازمان بردارند و به قوی‌تر شدن اکو کمک کنند. حمایت‌های ایران نبود، اکو از بین رفته بود
 روزنامه اعتماد در گفت و گو با علی اکبر فرازی به بررسی سازمان اکو، تحولات پیشین، اقدامات لازم برای افزایش بهره‌وری و سیاست ایران درباره این سازمان منطقه‌ای پرداخت و به نقل از وی نوشت: اگر حمایت‌های ایران و زیرکی آیت‌الله هاشمی وجود نداشت سازمان اکو از بین رفته بود. ایشان توانستند مشکلات بسیاری را از جلوی پای سازمان بردارند و به قوی‌تر شدن اکو کمک کنند.
حمایت‌های ایران نبود، اکو از بین رفته بود

در ادامه این گفت و گو می خوانیم: بیست و دومین نشست وزرای امور خارجه کشورهای عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو) از امروز با حضور محمدجواد ظریف در اسلام‌آباد آغاز می‌شود؛ نشستی که فردا به سیزدهمین اجلاس سران اعضای اکو منتهی خواهد شد و موجب می‌شود تا حسن روحانی، رییس‌جمهور ایران برای بار دوم در یکسال گذشته راهی پاکستان شود. این اجلاس در حالی برگزار می‌شود که سازمان اکو چهارمین دهه از حیات خود را تجربه می‌کند. درباره سازمان اکو، تحولات پیشین، اقدامات لازم برای افزایش بهره‌وری و سیاست ایران درخصوص این سازمان منطقه‌ای گفت‌وگویی با علی اکبر فرازی، معاون پیشین دبیرکل سازمان اکو داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید. 

**ایران بطور عام و دولت یازدهم به صورت خاص درخصوص سازمان اکو چه رویکردی داشته‌اند؟ 
سازمان همکاری‌های اقتصادی (اکو)، ابتدا شامل سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان می‌شد و سازمان آر.سی.دی نام داشت اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت این سازمان با مدتی وقفه روبه‌رو شد اما مجددا این سازمان به سازمان همکاری‌های اقتصادی یا همان اکو، تغییر نام داد. ایران نه تنها از بنیانگذاران این سازمان بوده است بلکه از ابتدای تشکیل تا به امروز، برای نقش‌آفرینی چندجانبه و منطقه‌ای و حتی نقش‌آفرینی در مجامع بین‌المللی نقش بارزی را ایفا کرده است و بی‌اغراق می‌توان گفت که ایران بازیگر اصلی حفظ و ادامه حیات اکو بوده است. با این وجود، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، شش کشور تازه استقلال یافته از مسکو به همراه افغانستان خواستار عضویت در این سازمان شدند و تعداد اعضا از سه عضو به ١٠ عضو افزایش یافت. تا پیش از پیوستن این هفت کشور به سازمان اکو، ترک‌ها انگیزه چندانی برای پا گرفتن و قوت یافتن این سازمان نداشتند و امیدوار به مورد پذیرش قرار گرفتن از سوی اروپایی‌ها و عضویت در اتحادیه‌ اروپا بودند. 

تلاش ایران و پاکستان در این برهه، آن بود تا ترک‌ها را فعال کرده و همراه سازند. با پیوستن هفت کشور دیگر به سازمان اکو، شاهد بودیم که این مساله جان تازه‌ای به سازمان اکو داد. من در آن زمان، معاون دبیرکل سازمان اکو بودم و به یاد دارم پیوستن این هفت کشور، افزایش تحرک سه عضو بنیانگذار را نیز به همراه داشت. با این وجود، ضروری است تا به نقش بی‌بدیل مرحوم آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی به عنوان رییس‌جمهور وقت در این برهه برای حفظ و توسعه اکو اشاره کنم چون ایشان نقش و تلاش ویژه، بی‌بدیل و بارزی در این باره ایفا کردند. سازمان در آن برهه با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو بود و اگر حمایت‌های ایران و زیرکی آیت‌الله هاشمی وجود نداشت سازمان اکو از بین رفته بود. ایشان توانستند مشکلات بسیاری را از جلوی پای سازمان بردارند و به قوی‌تر شدن اکو کمک کنند.

**چه مشکلاتی در آن برهه وجود داشت که حیات اکو را به خطر انداخته بود؟ 
سازمان اکو با مشکلات عمده‌ای روبه‌رو بود. همانطور که گفتم ترک‌ها فعالیت چندانی نداشتند. پس از پیوستن هفت کشور دیگر به این سازمان هم، آنها هم از نظر فنی و ساختاری و هم از نظر تکنیکی مشکلات عدیده‌ای داشتند. کشورهایی بودند که تازه تاسیس شده بودند و عمر چندانی نداشتند و احساس نیاز برای تداوم بقا و ایستادن داشتند. پس از پیوستن این هفت کشور، ترک‌ها فکر می‌کردند که بازار مناسبی برای فروش کالاهای‌شان پیدا کرده‌اند و تلاش داشتند با انجام یارگیری آن را به صف خودشان بکشند.

من به یاد دارم تورگوت اوزال، رییس‌جمهور سابق ترکیه هنگامی که برای حضور در اجلاس سران به تهران آمده بود، ترک‌ها لابی‌های بسیاری می‌کردند و تلاش‌های‌شان در اجلاس استانبول هم ادامه داشت. با این وجود، نقش آقای هاشمی و رایزنی‌های ایشان بسیار برجسته بود. من به یاد دارم گاهی تا نیمه‌های شب با طرف‌های مختلف در سازمان اکو به گفت‌وگوهای کارشناسی می‌پرداختیم ولی به توافقی نمی‌رسیدیم. وقتی نواقص و مشکلات را به آیت‌الله هاشمی منتقل می‌کردیم ایشان با دیدارهای دوجانبه و چندجانبه با سران آن کشورها، خیلی راحت مسائل را حل می‌کردند به گونه‌ای که کارشناسان آن کشورها تعجب می‌کردند که چگونه موارد اختلافی رفع و حل شده است.

**دولت یازدهم نسبت به سازمان اکو چه رویکردی را داشته است؟ 
همه دولت‌های ایران نسبت به اکو دید مثبتی داشته‌اند. دولت آقای روحانی نیز از این قاعده مستثنا نبوده و دولت یازدهم نیز نسبت به این سازمان دیدگاه مثبت داشته است و تلاش‌هایش در راستای‌توسعه و موفقیت آن بوده است.

**مراودات اقتصادی اعضای این سازمان حدود ١٠ درصد است و همین مساله موجب شده تا بسیاری آن را سازمانی شکست خورده تلقی کنند. چرا این سازمان نتوانسته به اهداف خود برسد؟ 
سازمان اکو، رویکردی مبتنی بر همکاری اقتصادی میان اعضا را دارد. همانطور که شما گفتید مراودات اقتصادی میان اعضا کمی بیش از ١٠ درصد است اما اگر به مناسبات و همکاری‌های اقتصادی دوجانبه اعضا با یکدیگر نگاه کنیم، می‌بینیم که میزان آن در وضعیت بهتری قرار دارد تا آنکه آن را در قالب همکاری در چارچوب اکو بررسی کنیم. متاسفانه اکو به بسیاری از اهداف و برنامه‌هایش دست نیافته است. یک دلیل این نقیصه شاید آن باشد که برخی از کشورها در اوایل شکل‌گیری این سازمان، اراده چندانی نداشتند که می‌توان به ترکیه اشاره کرد.

پس از توسعه این سازمان نیز با وجود اراده سیاسی میان اعضا، توانایی کشورها متفاوت بوده و همین مساله موجب شده است تا هر یک از اعضا نتوانند به تعهداتشان به صورت مستقل عمل کنند. این مساله بیشتر در اوایل کار یعنی زمان پیوستن هفت کشور به اکو خود را نشان داد زیرا کشورهای تازه استقلال‌یافته و افغانستان سطح اقتصادی و بنیه‌های صنعتی را دارا نبودند. همچنین سازمان اکو برای توسعه و افزایش کارایی خود برنامه‌هایی را در دست داشت. از جمله این برنامه‌ها، حذف یا کاهش تعرفه‌ها در گمرک‌ها و موافقتنامه تجارت ترجیحی هستند. 

در این باره، کشورهای عضو مدت‌ها با یکدیگر رایزنی کردند و سرانجام چند سند نیز میان طرفین رد و بدل شد اما تا به امروز این سندها اجرایی نشده‌اند. مساله دیگر، همگن نبودن اقتصاد میان اعضا است. یک کشور، اقتصاد به‌شدت دولتی دارد و کشور دیگر، اقتصاد نیمه‌دولتی دارد و در کشورهای دیگر، بخش‌های غیردولتی بیشتر فعال هستند. از سویی، برنامه‌های سازمان اکو مختص به مبادلات تجاری نیست و قرار بود تا کشورها با یکدیگر همکاری‌های مشترک اقتصادی داشته باشند. پروژه‌هایی همچون ساخت اتومبیل، ایجاد سازمان کشتیرانی و هواپیمایی اکو و حتی سازمان بیمه و بانک اکو نیز تا به امروز اجرایی نشده‌اند. با این حال، ما نباید اکو را سازمانی شکست خورده تلقی کنیم زیرا بدیلی برای برای اکو وجود ندارد و می‌تواند به عنوان پل ارتباطی برای همکاری‌های چندجانبه در غرب آسیا و آسیای میانه عمل کند.

به عبارت دیگر، حداقل کارکرد اکو این است که موجب می‌شود تا زمینه‌های همکاری میان اعضا بیشتر از قبل شناسایی شود. ضمن اینکه نشست‌های اکو تنها ثمرات اقتصادی ندارد زیرا در حاشیه‌های اجلاس اکو چه در سطح سران و چه در سطح وزرای امور خارجه، اعضا با یکدیگر دیدار کرده و به رایزنی می‌پردازند و در بسیاری از موارد، طرفین اختلافات دوجانبه‌شان را مطرح کرده و درصدد چاره‌جویی و حل آن برمی‌آیند. از سویی، سازمان اکو در بسیاری از سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی عضویت دایم یا ناظر دارد که می‌توان به عضویت اکو در سازمان شانگهای اشاره کرد.

**اکنون وضعیت آن کشورها متفاوت شده و وضعیت به‌سامان‌تری را پیدا کرده‌اند اما همچنان همکاری‌ها حداقلی است. دلیل این مساله چیست؟ 
ترکمنستان، قرقیزستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان و جمهوری آذربایجان هنگامی که به سازمان اکو پیوستند، کشورهای نوپایی بودند. یک دلیل پیوستن آنها به اکو این بود که با عضویت در اکو درصدد بودند تا به توسعه و تحکیم بیشتری دست یابند ولی آنها تنها به این رابطه اکتفا نکردند و تلاش کردند تا با کشورهای قدرتمندتری در منطقه و جهان همچون چین ارتباط برقرار کنند. در همین راستا، مناسبات تجاری آنها با چین روزبه‌روز افزایش یافت به گونه‌ای که چین هم‌اینک شریک نخست تجاری بسیاری از اعضای سازمان اکو است. قطعا کشوری همچون چین بهتر می‌تواند نیازهای تکنولوژیکی و سرمایه‌ای این کشورها را برطرف کند. همین وابستگی و تماس‌ها نیز موجب شده تا ارتباطات آن کشورها با اعضای اکو نیز تا حد معینی ارتقا پیدا نکند.

**برخی از اعضای سازمان اکو، عضو پیمان شانگهای نیز هستند. چقدر عضویت در این پیمان یا پیمان‌های دیگر موجب کاهش همکاری‌ها شده است؟ 
من چنین نگاهی را ندارم، به خصوص آنکه شانگهای از جمله پیمان‌هایی است که تجلی‌گر اراده اکو است و می‌توان آن را مدل و الگو تشکیل شانگهای در زمان تاسیس دانست. این دو سازمان می‌توانند با همکاری با یکدیگر به توسعه مناسبات و همبستگی میان اعضا و کشورها کمک کند و موجب نزدیکی بیشتر شود.

**محیط جغرافیایی سازمان اکو، محیطی سراسر آشوب و جنگ‌های طولانی بوده است. تا چه اندازه این مساله بر فعالیت‌های اکو تاثیر داشته است؟ 
این مساله نیز علل اصلی قوام نیافتن اکو و اجرایی نشدن طرح‌های آن است. همان‌طور که اشاره کردم، فعالیت‌های اکو تنها مختص به مبادلات تجاری و تسهیل دادوستد نیست بلکه اکو طرح‌های زیربنایی را هم دارد. اجرای بسیاری از طرح‌های زیربنایی و توسعه‌ای اکو همانند خطوط ترانزیتی نیازمند امنیت است. سرمایه‌گذاری کشورها نیازمند نبود بحران و جنگ است. با اینکه مساله نبود امنیت در بسیاری از اعضای سازمان اکو دیگر مانند گذشته نیست و دولت این کشورها توانسته‌اند امنیت نسبتا قابل قبولی را در کشورهای‌شان ایجاد کنند اما همچنان در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان حملات تروریستی و نبود امنیت مشاهده می‌شود.

**در این محیط پرآشوب و بحران، اعضای عضو سازمان اکو چه اقداماتی را برای کاهش بحران انجام داده‌اند؟ 
این مساله از وظایف ذاتی و تعریف‌شده در سازمان اکو نیست هرچند که این سازمان توسعه مناسبات در همه زمینه و ابعاد میان اعضا را دنبال می‌کند. با این وجود، حاشیه نشست‌های سازمان اکو در سطوح مختلف همواره مکانی برای رایزنی میان اعضا بوده و آن رایزنی‌ها در مقاطع مختلف توانسته نقش موثری در رفع اختلافات داشته باشد. از طرفی، برخی از اعضای این سازمان همواره برای کاهش بحران و حل و فصل اختلافات نقش‌آفرین بوده‌اند؛ به طور مثال جمهوری اسلامی ایران چه در قالب اکو و چه به صورت دوجانبه یا چندجانبه همیشه آماده کمک به همسایگان و دیگر کشورها برای برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم بوده است.

**همسایگی با قدرت‌های بزرگی همچون چین، روسیه و هند چه تاثیری را بر فعالیت‌های اکو گذاشته است؟ 
کشورهای بزرگ و قدرتمند به دلیل ماهیت و ساختارشان هیچگاه بی‌تاثیر نسبت به محیط پیرامونی‌شان نبوده‌اند. جغرافیای اکو، گستره‌ وسیعی از قاره آسیا را دربرمی‌گیرد و همین مساله موجب شده تا با قدرت‌های غربی و شرقی همجوار باشد. یکی از مشکلات عمده سازمان اکو که البته هم‌اینک کمرنگ شده، آن است که اعضای سازمان نسبت به محیط پیرامونی خود همواره گرایشات متفاوتی داشته‌اند. در دوره نخست حیات اکو، ترکیه چشم امیدشان به اتحادیه اروپا بود و جلوی بسیاری از اقدامات این سازمان را می‌گرفتند یا حداقل در آن مشارکت جدی نداشتند.

بسیاری از اعضای تازه پیوسته به اکو که شامل کشورهای استقلال یافته از شوروی می‌شوند، فکر می‌کردند برای ادامه بقای خود نیازمند وصل شدن به قدرت‌های بزرگی همچون چین دارند. یکی دیگر از مشکلات نیز اختلافات درونی برخی از اعضا با یکدیگر بود که موجب می‌شود بر فعالیت‌های اکو تاثیر بگذارد. مثلا روابط هند و پاکستان دهه‌ها با تنش همراه بوده است. هرچند این تنش تاثیر مستقیمی در فعالیت‌های اکو نداشت ولی موجب کاهش یا عدم همکاری سازمان اکو یا کشورهای عضو اکو با هند می‌شد. به اعتبار به این مسائل می‌توان گفت تاثیرات فرااکویی بر فعالیت‌های اکو در دهه‌های پیشین بسیار بود اما خوشبختانه اکنون این تاثیرات حداقل ممکن رسیده است.

**چین، هند و روسیه چه نگاهی به اکو داشته‌اند؟ 
متاسفانه این کشورها اکو را خیلی جدی نگرفته‌اند زیرا ابزارهای این کشورها با کشورهای عضو این سازمان چه از نظر فنی و چه از نظر سرمایه مالی یکی نبوده است. اگرچه کشورهای عضو اکو در موقعیت جغرافیایی استثنایی قرار گرفته‌اند و می‌توانند دریچه اتصال شرق به غرب و غرب به شرق باشند ولی عدم وحدت میان اعضا موجب شده است تا متاسفانه اعضای اکو به عنوان یک سازمان متشکل و چندجانبه نتوانند از ابزارهای موجودشان به صورت درست و واحد عمل کنند. از سوی دیگر، هرکدام از کشورهای عضو اکو به صورت جداگانه و نه در قالب واحد تلاش داشته‌اند تا با هر یک از قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی ارتباطاتی را برقرار کنند و همین مساله موجب شده تا آن قدرت‌ها نیز خود بی‌نیاز به اکو ببینند.

**فعال‌تر شدن سازمان اکو چه تاثیری را می‌تواند در بر توازن منطقه‌ای ایجاد کند؟ 
بسیاری از اعضای اکو به ویژه کشورهای آسیای میانه به‌شدت از اینکه اکو سازمانی سیاسی تلقی شود، پرهیز دارند. این اعضا حتی بر توسعه مناسبات اقتصادی با کشورهای دیگر هم ملاحظات سیاسی متعددی را مدنظر دارند تا کشورهایی همچون چین و روسیه را از خود نرنجانند و آنها را نگران نکنند. از سویی، سازمانی همانند اکو فعالیت‌هایش را مبتنی بر تسهیل و توسعه همکاری‌های اقتصادی قرار داده و برای خود نقش سیاسی تعریف نکرده است و از سویی، اینکه اکو بتواند به تنهایی در مقابل ناتو توازنی ایجاد کند، من این دورنما را مشاهده نمی‌کنم.

**بیش از سه دهه از عمر سازمان اکو می‌گذرد. جریا‌ن‌های اصلی در اکو، چه جریان‌هایی هستند؟ 
ترک‌ها از ابتدای تشکیل سازمان یعنی تا پیش از عضویت شش کشور تازه استقلال‌یافته از شوروی و همچنین افغانستان، همواره نقش ترمز را در سازمان اکو برعهده داشتند و چشم امیدشان به دریچه‌ای بود که اتحادیه اروپا برای آنها باز کند. اصولا افزایش فعالیت یا کاهش فعالیت‌های اکو بیشتر برای گرفتن امتیاز به ویژه از سوی اروپایی‌ها بوده است. با ورود اعضای جدید، آنها به این نتیجه رسیدند که نقش فعالانه‌تری را در اکو ایفا کنند و به برادر بزرگ‌تر این کشورها که به نوعی ریشه‌های ترکی هم دارند، تبدیل شوند و اعضای جدید را به خود متمایل کنند. بنابراین فعالیت‌های آنکارا در اکو بیشتر شد و سعی کردند با این افزایش فعالیت تحت عنوان اکو، حضورشان در بازارهای آسیای میانه راحت‌تر شود که در این باره نیز موفق بوده‌اند.

**رویکرد ایران چگونه بوده است؟ آیا ایران تلاشی به جذب کشورها به خود داشته است؟ 
ایران همیشه حافظ اکو بوده است. تلاش ایران برای حفظ اکو از مخاطرات و برداشتن موانع برای تداوم حیات اکو بوده است. نوع رویکرد ایران در اکو و همچنین مناسبات دوجانبه موجب شده است تا کشورهای دیگر هم متوجه شوند ایران خیرخواه آنها است.

**حسن روحانی در سخنرانی خود در افتتاحیه بیست و یکمین نشست وزرای خارجه اکو از لزوم انجام اصلاحاتی در این سازمان برای افزایش بهره‌وری سخن گفت. این سازمان برای افزایش کارایی چه اصلاحاتی را می‌تواند در ساختار خود انجام دهد؟ 
اصلاحات ساختاری مساله‌ای جدی است و در طول سال‌های گذشته همواره مطرح بوده است. اقدامات متعددی هم در این باره انجام شد تا کشورهای مختلف عضو نقش اجرایی بیشتری ایفا کنند و اسناد بالادستی هم در این باره تهیه شده است. یک مساله دیگر، راهکارهای افزایش همکاری است. پیشنهاد ایران در این باره افزایش امکان تحرک برای بخش خصوصی در حوزه اکو است. به عبارتی، باید این کشورها زمینه حضور بخش خصوصی اعضای اکو را مهیا سازند و دولت‌ها نقش حمایتی و تسهیل‌گر را ایفا کنند. 

از طرف دیگر، کشورها باید خود را متعهد کنند تا n درصد از مبادلات تجاری‌شان با اعضای اکو باشد و هر سال این میزان هم افزایش یابد. این پیشنهادات موجب پذیرش است ولی راهکارهای اجرایی تابع مقررات سازمانی نیست بلکه تابع امکانات عضو است. من در برهه کنونی فکر می‌کنم اگر دو پیشنهاد قدیمی مصوب سازمان اکو یعنی بیمه اتکایی و بانک اکو اجرایی شوند، قفل عدم افزایش مبادلات تجاری و همکاری‌های اقتصادی میان اعضای اکو شکسته شود و بقیه پیشنهادات نیز اجرایی شوند و کشورهای بیشتری تمایل برای عضویت در اکو پیدا کنند.

**بسیاری معتقدند مهم‌ترین زمینه همکاری اعضای اکو در حوزه ترانزیت نهفته است. از سویی جغرافیای این سازمان نشان می‌دهد که در مجاورت طرح کمربند جاده ابریشم چین قرار دارد. مشارکت در این طرح تا چه اندازه بر حجم فعالیت‌های اکو می‌افزاید؟ 
از مزیت‌های اکو، موقعیت ژئوپولتیکی اعضا است. اعضای اکو دریچه اتصال شرق و غرب به یکدیگر می‌توانند باشند و در این چارچوب، ترانزیت چند وجهی مورد توجه است که جاذبه‌های بسیاری را هم برای کشورها و سازمان‌های بین‌المللی دارد و می‌تواند به افزایش همکاری‌ها میان اعضا کمک کند. با این وجود، چینی‌ها هرچند «طرح یک کمربند و یک راه» را مطرح کرده و مدعی هستند که می‌خواهند جاده ابریشم را احیا کنند ولی این طرح شامل همه جاده قدیم ابریشم نیست؛ بخشی از آن جاده معروف را شامل می‌شود و بخشی را هم شامل نمی‌شود و آنها درصدد ایجاد راه‌های جدید از مناطق جدید هستند. چینی‌ها سرمایه‌گذاری هنگفتی در این باره کرده و کشورهای آسیای میانه نیز از این استقبال کرده‌اند. اگر این طرح در کنار طرح ترانزیتی اکو باشد، این خطوط می‌توانند مکمل همدیگر بوده و نقش بسیار بالایی در همکاری میان اعضای اکو و دیگر اعضا ایفا کنند.

*منبع: روزنامه اعتماد، 1395.12.10 
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: