روزنامه ایران در گفت و گو با فعالان حوزوی، نوشت:تحول در حوزههای علمیه به معنای آمادگی و توجه روزآمد به نیازهای جهان و برای حوزه پاسخگو از مباحث مهم امروز حوزههای علمیه است که همواره مورد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی و مراجع عظام تقلید، دامت برکاتهم بوده است.
در این گفت و گو آمده است: «طلاب و فضلای انقلابی نسبت به تحرکات مستقیم و غیرمستقیم دشمن در حوزههای علمیه نگران و حساس هستند و بر خود لازم میدانند ضمن حفظ هشیاری نسبت به اقدامات لازم برای خنثیسازی این حرکات مزورانه با فکر و اندیشه و برنامهریزی حکمتآمیز و استفاده بهینه از نهادهای موجود حوزوی و تشکیل نهادهای منسجم و گروههای اندیشهورز به شکل جدی راه مقابله با افکار و حرکات ضد انقلابی را شناسایی و گشودن عرصههای فکری طلاب را در حوزه دنبال کنند.» این جملات یکی از بندهای بیانیه پایانی همایش «حوزه انقلابی و رسالتهای آن» است که روز 18 دی ماه در قم برگزار شد.
در بخشی از بیانیه پایانی اجلاسیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در 18 آذرماه هم آمده است: «تحول در حوزههای علمیه به معنای آمادگی و توجه روزآمد به نیازهای جهان و برای حوزه پاسخگو از مباحث مهم امروز حوزههای علمیه است که همواره مورد نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی و مراجع عظام تقلید، دامت برکاتهم بوده است از اینرو لازم است حوزههای علمیه این مباحث پر اهمیت را تا حصول نتیجه دنبال نمایند.» آیتالله جعفر سبحانی از مراجع تقلید نیز در همین اجلاسیه بر ضرورت تقویت روحیه انقلابی در حوزهها تأکید کرد. اهتمام نسبت به حوزه انقلابی معطوف به جایگاه این نهاد در جامعه اسلامی ایران است که در نهضت امام خمینی و مبارزات ضد ستمشاهی ایفاگر نقشی ممتاز و پیشتاز بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم یکی از ارکان مهم نظام نوپا بوده است. در همین خصوص گفتوگو کردهایم با آیت الله ممدوحی و حجت الاسلام غرویان از مدرسین و اعضای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که در ادامه میآید.
** حجتالاسلام محسن غرویان، استاد حوزه:کتاب های امام(ره) در حوزه تدریس نمی شود
** تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر انقلابی ماندن حوزه و طلاب، ناظر بر چه نیازها و دغدغههایی است؟
به گمان من، رهبر معظم انقلاب احساس کردند که حوزه آرام آرام درحال بازگشت به وضعیت پیش از انقلاب است، وضعیتی که در آن بیشتر درسها و بحثها همان فقه و اصول رایج بود و مباحث فقه سیاسی، چندان مطرح نبود. رهبر معظم انقلاب حس کردند که اکنون وضعیت در حال بازگشت به گذشته است و آنچه در حوزهها مطرح میشود، بیشتر مسائل عبادی و فردی است تا مسائل سیاسی – اجتماعی. از این جهت ایشان فرمودند که حوزه باید انقلابی باشد، انقلابی بماند و به مسائل سیاسی - اجتماعی اسلام بپردازد. نکته دیگر اینکه حوزه بیشتر به مسائل سنتی میپردازد و به مسائل جدید توجه چندانی ندارد. بهعنوان مثال، در زمینه فلسفه، فلسفههای جدید و غرب تدریس نمیشود، تنها همان فلسفه ملاصدرا، فلسفه ابن سینا و بعضاً فلسفه شیخ اشراق، آن هم از روی کتابهای سنتی فلسفه اسلامی تدریس میشود.
این امر چندان هم نامطلوب نیست، اما رهبر معظم انقلاب در سفر چند سال پیش به قم یا در دیداری که جمعی از طلاب و فضلا با ایشان داشتیم، فرمودند که باید فلسفههای جدید غرب نیز تدریس شود. ایشان تأکید داشتند که فلسفه باید در دست حوزه باشد و باید فلسفه دین، فلسفه کلام و کلام جدید تحت عنوان فلسفههای مضاف، مانند فلسفه حقوق، اخلاق، جامعه شناسی و روان شناسی در حوزه تدریس شود. زیرا اکنون انقلاب با مکاتب و شبهات مختلف مواجه است و مقصود ایشان این است که باید به مباحث جدید در حوزه معقول پرداخته شود. دغدغه دیگر ایشان در این زمینه، ناظر به متون درسی حوزه است. به هر حال، طلبهها و فضلا بر سر سفره متون مینشینند و فرایند تعلیم و تعلم در حوزه بر محور متون و کتابهای درسی است.
کتاب قدما مانند کتاب شیخ انصاری، آخوند خراسانی و مرحوم مظفر و شهید اول و ثانی، کتابهای خوبی است، اما میدانیم که امام خمینی(ره) نیز در همه این زمینهها کتاب دارند، درس دادند و نوشتند، اما اکنون از کتابهای امام خمینی(ره) هیچ چیزی در حوزه تدریس نمیشود. چطور میتوانیم توقع داشته باشیم که حوزه ما خمینی پرور باشد، درحالی که کتابهای امام خمینی(ره) اصلاً تدریس نمیشود یا بسیار کم تدریس میشود؟ منظور رهبر معظم انقلاب یکی این است که کتابهای امام(ره) به صورت متن درسی تنظیم شود تا طلبهها حول اندیشهها و دانش امام خمینی(ره) پرورش یابند و طلبه انقلابی و مجتهد به روز شوند. زیرا همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند که این انقلاب بینام خمینی در هیچ جای جهان شناخته شده نیست، میتوانیم بگوییم که طبق فرموده رهبری، حوزه انقلابی هم بینام خمینی شناخته شده نیست.
** با وجود گذشت 37 سال از انقلابی که روحانیت پیشرو آن بود و چهرههای نوگرایی چون مطهری و بهشتی در آن سهم بسزایی داشتند، چه شد که تحول و جهش مورد انتظار در حوزه رخ نداده است؟
پاسخ به این پرسش نیازمند بحث مفصلی است. اجمالاً میتوانم بگویم که بواقع من هم متحیر هستم و این پرسش برای من هم مطرح است که چرا تحولات لازم در حوزه اتفاق نیفتاده است. رهبر معظم انقلاب در سفر 10-15 سال قبل خودشان به قم، ضرورت ایجاد جنبش نرم افزازی، تولید علم و کرسیهای نظریه پردازی را مطرح کردند. در جلسهای که خدمت ایشان رسیدیم هم فضلای جوان را تشویق کردند، اما درصد اندکی از مقاصد و منویات رهبر معظم انقلاب در حوزه اتفاق افتاده است. چنان که کرسیهای آزاد اندیشی و طرح حرفهای نو در عرصههای مختلف علمی، به ندرت در حوزه دیده میشود. درحالی که اینها توقعات و انتظاراتی است که رهبر معظم انقلاب از حوزه داشتند و مسئولان حوزه باید پاسخگو باشند.
** رهبری تأکید داشتند که برخیها در حوزه مبانی انقلاب را زیر سؤال میبرند. چقدر این مسأله در حوزه عمومیت دارد و در مقابل آن چه راهکاری ارائه شده است؟
منظور از مبانی انقلاب، همان مبانی اندیشه ولایت فقیه و حکومت اسلامی است که امام خمینی(ره) مطرح میکردند. کسانی که با این مبانی مخالف بودند، اکنون جایگاه چندانی در حوزه ندارند و به حرفهای آنان توجه نمیشود. آنان که اشکال مبنایی و فقهی داشتند و مثلاً میگفتند که دیانت از سیاست جداست یا ولایت فقیه مبنای فقهی ندارد، اکنون در حوزه کسی به گوینده این سخنان توجه نمیکند و این حرفها خریدار ندارد. اما در مقابل، رهبر معظم انقلاب از کسانی که به انقلاب و مبانی اندیشه امام خمینی(ره) معتقدند، انتظار دارند که حوزه به سیاست بپردازد. بهعنوان مثال، ا کنون به مسائل سیاسی و فلسفه سیاسی و فلسفه حکومت پرداخته نمیشود و تنها در حد شعار مطرح میشود و شاهد اقدام عملی نیستیم.
** رویکرد شما به مسأله انقلابی ماندن حوزه، نظری و کلان نگر است. اما در گوشه و کنار دیده میشود که برخی از طلاب، انقلابی بودن را به درگیر شدن در مسائل سیاسی روز تعبیر و آن را به شعاردادن علیه جناحهای سیاسی یا مسئولان محدود میکنند. دیدگاه شما چیست؟
متأسفانه تفسیر غلطی از انقلابیگری مطرح میشود و آن، همین درگیرشدن، شلوغ کردن، برهم زدن، تحصن کردنها یا به هم زدن جلسات، است. این، هرگز نظر رهبر معظم انقلاب نبوده و نیست. ایشان خودشان فرمودند که من با این کارها، با برهم زدن جلسات مانند قم و جاهای دیگر مخالفم. اما متأسفانه عدهای انقلابیگری را انجام چنین اقداماتی در درون خانواده نظام و علیه رقیبهای خودشان معنا و تفسیر میکنند. این آسیب و آفت است و باعث اختلاف و تفرقه میشود. عدهای درون نظام و در درون خانواده نظام را دستهبندی کرده و میگویند هرکه مخالف ماست، غیرانقلابی است و تنها ما انقلابی هستیم. این تفسیر غلطی از انقلابیگری است که متأسفانه در حوزه هم دیده میشود. این درحالی است که برای تحقق منویات رهبر معظم انقلاب که به آنها اشاره کردم، باید چند نکته را واقعاً قبول کنیم.
نخست اینکه همه گروههایی که درون نظام فعالیت میکنند، مسلمان هستند. دیگر اینکه آنان کمتر از ما انقلاب را دوست ندارند، سوم اینکه این افراد و جریانها، نظام ولایت فقیه و قانون اساسی را قبول دارند. این سه، واقعیتهای مسلم در کشور ماست. اما متأسفانه عدهای درون خانواده انقلاب و نظام درحال تفرقه افکنی هستند. آنان دیگران را متهم میکنند که خلاف اسلام، یا خلاف قانون و ولایت فقیه عمل میکنند.
درحالی که این گونه نیست. گروههایی که تحت عنوان اصلاحطلب یا اصولگرا فعالیت میکنند، در دایره اسلام، انقلاب و ولایت فقیه فعالیت میکنند. اما متأسفانه عدهای با اتهامات از قبیل اینکه دیگران مخالف ولایت هستند، میخواهند قدرت را در دست بگیرند و گروههای دیگر را تحت عنوان ضدانقلاب، ضددین و ضد اسلام، پس بزنند. این اشتباه بزرگی است که الان ما میبینیم عدهای مرتکب میشوند و موجب ضربه زدن به نیروها و تضعیف نظام و مجموعه خانواده انقلاب میشود.
این چهرهها اغلب خود را ولاییتر از دیگران معرفی میکنند، اما مروری بر تأکیدهای رهبری نشان میدهد که دیدگاه این بزرگان درباره انقلابی بودن حوزهها و طلاب، کلان نگر است و ناظر بر درگیریهای جناحی نیست و آنچه برخی از انقلابی نماها مطرح میکنند، مخالف آن دیدگاههاست.
بزرگترین آسیب این رویکرد، شقه شقه شدن نیروهای انقلاب است؛ دلسرد شدن نیروها، رو به عزلت و انزوا گذاشتن آنان. باعث میشود عدهای کنار بکشند و باوجود کارآمدی و برخورداری از فکر و توان، به حاشیه بروند. درحالی که در ابتدای انقلاب، شاهد بودیم که وحدت این نیروها سبب انسجام کشور و حل مشکلات میشد و همینها بودند که جنگ و مشکلات دیگر را حل کردند. تضعیف انقلاب و نظام، بزرگترین آسیبی خواهد بود که رویکرد این افراد به دنبال دارد.
** اشاره کردید که بعد از تأکیدات رهبری تحول چندانی روی نداد، پس چه باید کرد؟
ما باید اقدام محسوسی ببینیم. یعنی باید واقعاً یک تحول محسوسی اتفاق بیفتد.
** نشستهای بسیاری همچون نشست جامعه مدرسین برگزار شد که در آن، همه تأکید کردند که حوزه باید انقلابی باشد. چرا این نشستها و تکرار تأکیدات رهبری از سوی افراد مختلف نتیجه نداد؟
من خودم در نشست جامعه مدرسین حضور داشتم. بسیاری از فضلا و طلاب حاضر در این نشست، توقع داشتند که آیتالله سیدحسن خمینی یکی از سخنرانان باشد و ایشان اندیشههای امام خمینی(ره) را بیان و تبیین کند. زیرا ایشان یک تحلیلگر مهم در تبیین اندیشههای امام هستند. به همین دلیل پرسش طلاب این بود که چرا از ایشان استفاده نشد. یا کتابها و حرفهای دقیق و علمی امام خمینی(ره)، باید مورد توجه قرار گیرد. اینها از جمله انتظارات است که متأسفانه انجام نمیشود. جا دارد که مسئولان و مدیران حوزه یک همایش عالمانه برگزار کرده و از همه افکار و اندیشههایی که در حوزه وجود دارند دعوت کنند و این حرفها را مطرح کنند. اگر هم اندیشههای متفاوت هست، این تفاوت خود مصداق بیانات رهبری است. زیرا ایشان بر کرسیهای نظریهپردازی و تبادل آرا و اندیشه آزاد تأکید دارند. در همین مفهوم انقلابیگری، حوزه باید کرسیهای نظریهپردازی را دایر کند تا افراد با اندیشههای متفاوت در آن صحبت کنند.
** پس میتوان گفت حتی موضوع کلان و مهمی چون انقلابی ماندن حوزهها، اعتلای تفقه، تفکر و تفلسف در حوزه، نیز دستخوش برخوردهای جناحی و سیاسی شده است؟
یکی از آسیبهای علم و دانش در کشور ما این است که مباحث علمی، فکری، تئوریک و بنیادین که نیازمند نظریهپردازی است، بلافاصله جناحی و سیاسی میشود و لطمه میخورد. خود این، یک مشکل بزرگی است که الان هم در دانشگاه و حوزه و کلاً در مراکز علمی جامعه وجود دارد.
** این فرض نامطلوب را پیش روی خود قرار دهیم که وضع حوزهها به همین صورت بماند و دغدغههای رهبر معظم انقلاب برای تحول و تفقه در حوزه محقق نشود. چه چشماندازی پیش روی ما خواهد بود؟
از نظر اندیشههای نو، آزاد اندیشی دینی، نوپردازی و نظریهپردازی رو به افول خواهیم رفت. در این صورت نباید انتظار داشته باشیم که بتوانیم حرفهای نویی درباره سبک زندگی، توسعه کشور و الگوی اسلامی – ایرانی پیشرفت داشته باشیم. رهبر معظم انقلاب روی این مسائل تأکید دارند، اما مسأله این است که این آرمانها و ایدهها، در نانواییها و کوچه و بازار شکل نمیگیرد، بلکه باید در حوزهها و دانشگاهها ایجاد شود. وقتی این مسائل بلافاصله سیاسی و جناحی میشود، با این برخوردها، خود را از بسیاری از اندیشمندان محروم میکنیم که نتیجهاش حرکت نزولی فعلی خواهد بود.
** پرسش دیگری مطرح کنم، آیا فرایندهای انتخاباتی در حوزه آغاز شده است و جهتگیری حوزه چیست؟
به شکل محسوس، هنوز چیزی دیده نمیشود و تنها در حد مطبوعات بحثهایی میشود که خیلی پررنگ نیست. انتظار میرود در روزها یا هفتههای آینده شکل محسوس تری پیدا کند.
صدای برخی در قم بیشتر و بلندتر شنیده میشود، اینان افرادی که مانند آنان نمیاندیشند را مخالف آرمانهای امام(ره) تلقی میکنند. جهتگیری طلاب به سمت اعتدال است یا به سمت این چهرهها؟
باید روی پوست شهر و زیر پوست شهر قم را از هم جدا کرد. گاهی روی پوست قم چیزهایی اتفاق میافتد، درحالی که زیر پوست قم و حوزه چیزهای دیگری است. اینکه واقعاً در قم چه چیزی در جریان است، در انتخابات عیان می شود. چون آنجا دیگر رأی دست خود افراد است، کما اینکه در انتخابات 92 نیز خود را نشان داد. در این انتخابات، آقای روحانی بالاترین رأی را در قم کسب کرد، درحالی که در ظاهر برخی جور دیگری نشان میدادند. باید منتظر ماند که سیر حوادث در هفتههای آینده به چه سمتی میرود.
** آیتالله حسن ممدوحی، عضو جامعه مدرسین:برای نفوذ، حوزه را هدف گرفته اند
** تأکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت انقلابی بودن و انقلابی ماندن حوزهها و طلاب، ناظر بر چه نیازهایی بوده است؟
حوزه پیشگام انقلاب بوده و ریشه انقلاب در حوزه شکل گرفته است. حضرت امام(ره) آغازگر این حرکت بود که پرچم را به دیگران سپردند. آنکه کشور را انقلابی نگه داشت، حوزه بود. البته دانشگاه هم بود، اما دانشگاه دنباله رو حوزه بود. زیرا حوزویان بواسطه منابر و ایام عزاداری در سراسر کشور حضور داشتند و همین حضور، سبب گسترش انقلاب به شهرها و روستاهای کشور شد. این حوزویان بودند که پیام امام و انقلاب را به سراسر کشور منتقل میکردند. طلاب و علمای شهرستانها بودند که نگذاشتند تنور انقلاب سرد یا مسیرش منحرف شود.
بعد از 37 سال از انقلاب یا 27 سال بعد از رحلت امام(ره)، امروز رهبری براساس چه نیازی بر انقلابی ماندن حوزه تأکید میکنند؟
چون ظرفیت طلاب و حوزویان در انقلاب تجربه شده است. دیدیم که هیچ کسی یا جایی چون طلبهها و حوزه، توان و انگیزه این کار را ندارد که در مردم چنین انگیزشی ایجاد کند و آنان را در رسیدن به هدفی بزرگ، چنین یکپارچه و منسجم کند.
** فکر نمیکنید که دغدغه رهبر معظم انقلاب ناشی از این است که حوزه تاحدی از آرمانها فاصله گرفته است؟
فاصله نگرفته است. هرچند عدهای هستند که میخواهند این اتفاق بیفتد و کارهایی را بکنند که رهبر معظم انقلاب با این تأکید خود، میخواهند جلوی آن کارها و جلوی آن نفوذ را بگیرد.
نفوذ از ناحیه چه کسانی است و چه هدفی را دنبال میکنند؟
معلوم است که نفوذ از کجاست. حتی خود آنها که چنین برنامهای در سر دارند هم این را عنوان کردهاند. در جایی دیدهام که برخی عنوان کردند که ما قبلاً در دانشگاهها علیه انقلاب حرف میزدیم، اما حالا میفهمیم که اشتباه کردیم و باید در حوزه این کار را بکنیم. اینان حوزه را بهعنوان هدف نفوذ خود انتخاب کردهاند. البته مقام عظمای ولایت نخواهند گذاشت که این اتفاق بیفتد. کافی است آقا یک سخنرانی ایراد بکنند، در این صورت همه یکپارچه لبیک خواهند گفت.
** این نفوذ روی چه زمینهای خواهد بود؟
هدف اولیه آنان ضربه زدن و زیر سؤال بردن ولایت فقیه است. زیرا دریافتهاند که ولایت فقیه نقطه کانونی و اساسی انقلاب و نظام ماست. در مهندسی این طور گفته میشود که هر ساختمانی یک نقطه اساسی دارد و اگر آن نقطه اساسی را تخریب کنید، کل ساختمان فرو میریزد. ولایت فقیه در نظام ما نیز چنین نقشی دارد. به همین دلیل است که جریان نفوذ، اکنون تخریب رهبری را در دستور کار خود قرار داده است. البته این را نیز بگویم که کاری از دست اینها ساخته نیست. رهبر معظم انقلاب، یگانه سیاستمداری است که دشمنان داخلی و خارجی ایشان، با همه تلاش خود، نتوانستند حتی یک نقطه سیاه در زندگی ایشان پیدا کنند.
** نفوذ از طرف چه کسانی صورت میگیرد؟
از طرف خرابکارها که عامل اصلیاش صهیونیسم بینالمللی است. پول عربستان و سیاستهای مزورانه امریکا را نیز نباید نادیده گرفت. البته این رژیمها کاری از پیش نخواهند برد و برنامههای آنان با هشیاری طلاب نقش بر آب خواهد شد. ما امروز میبینیم که این رژیمها روز به روز افول بیشتری را تجربه میکنند و در مقابل، کشور ما دارد عروج میکند. کشور ما بهعنوان یک ابرقدرت، در کشورهای دیگر تأثیرگذار است، اما تفاوتش با استعمارگران در این است که به آنها منافع میدهیم و کمک میکنیم، درحالی که استعمارگران منافع آنان را میبرند.
برخی معتقدند تأکید رهبری مبنی بر انقلابی ماندن حوزهها به این دلیل است تا حوزه در تفقه و تفکر عقب نماند و همچنان نوآوری داشته باشد. اما این نوآوری در سالهای گذشته مغفول ماند.
البته نوآوری جزو اصول کار است. اما اینکه چرا قدری مغفول واقع شد، به این دلیل است که طلبهها قدری به انقلاب و سیاست مبتلا شدند یا مدرسین درجه یک نیز غالباً درگیر مسائل سیاسی شدند. البته چارهای هم نبود و انقلاب به طلبهها نیاز داشت. اما اکنون فعال شدند و ما میبینیم که رشتههای تخصصی خوبی در حوزه درست شده و فیلسوفان جوان خوبی در حوزه داریم که خوب درس میگویند و درست هم درس میگویند.
دیدگاهی هم وجود دارد که کتابهای امام(ره) در حوزه تدریس نمیشود و مورد توجه قرار نمیگیرد. کتابهای امام(ره) در سطح علمی و بسیار بالا و تخصصی است. بهعنوان مثال، کتاب چهل حدیث ایشان هرچند درباره اخلاق است، اما بسیار تخصصی است. یا کتاب مصباح الهدایه نیز به همین ترتیب. من این کتاب را ترجمه کردم و حدود 500 صفحه بر آن شرح نوشتم، اما عبارات این کتاب عین معماست، بسیار مشکل و دشوار است و به همین دلیل روی عبارات آن زیاد کار کردم. از این رو، سایر کتابهای امام نیز به همین ترتیب و مشکل است. شاید به این دلیل است که فضلا کمتر به آنها مراجعه میکنند تا این کتابها را تدریس کنند.
** پس جز در سطح نخبگان حوزه و علما، چهرههای دیگر، کمتر به کتابهای امام(ره) مراجعه میکنند؟
البته صحیفه نور در نهادهای انقلابی مورد توجه قرار گرفته است.
وظیفه طلاب و مدرسان انقلابی در مقابله با نفوذ چیست؟
همین الان هم دارند مقابله میکنند. تلاشها و نقشههای آنان نقش بر آب است. آنچنان پایه نظام و انقلاب محکم و مستحکم است که اینها مانند یک موج سطحی میآیند و چنان سیلی میخورند و میروند و برنمی گردند.
** به نظر میرسد برخی انقلابیگری را به مسائل سیاسی روزمره تعبیر میکنند.
سیاستمدار نباید به مسائل روزمره نگاه کند. رانندهای که پشت فرمان مینشیند، همیشه باید به 200 متر جلوتر از خودروی خود نگاه کند. هیچ سیاستمداری نباید تنها به دیدن کارها و اتفاقات روزمره بسنده کند. آقا فرمود نظام مانند کاخی بلند است که ممکن است در گوشه و کنار مشکل و ایرادی داشته باشد، اما اصل کار سالم و برقرار است. گرفتاریهای ما یک صدم گرفتاری امریکا نیست.
** برخی از طلاب درگیر مسائل جناحی میشوند به جای آنکه به مسائل کلان نگاه کنند.
اینها اشتباه است و نمیدانند که سیاست داخلی ما میتواند مسائل و ایرادهایی داشته باشد. کسانی که دلسوز هستند، به این حرفها گوش نمیدهند. هر خانواده ممکن است ایرادها و مشکلاتی داشته باشد، اما پدر خانواده به بیرون میرود تا منفعت کلان کسب کند و در این مشکلات توقف نمیکند. سیاستمداران کلان میدانند که همیشه باید اهم و مهم کرد و به مسائل اهم پرداخت.
** برخی معتقدند که اگرهمایشی برای دغدغه رهبری مبنی بر انقلابی ماندن حوزه برگزار میشد، چرا همه اندیشهها مثلاً بیت امام(ره) دعوت نمیشوند؟
مانعی نیست و خودشان هم میتوانند دخالت و مشارکت بکنند. فرض کنید همایشی که درتهران و سایر شهرهای دیگر برگزار میشود، اگر بیایند، آیا جلوی آنان گرفته میشود؟ این طور نیست که جلویشان گرفته شود. اینها را نباید گردن طرف مقابل گذاشت، بلکه باید توجه کرد که خود آن افراد نمیآیند.
** بالاخره باید دعوت و فراخوانی باشد.
خیلی از جاها در بسیاری از همایشها از ماها هم دعوت نمیکنند و ما خودمان میرویم. بالاخره کشور ماست، مگر میشود که چون از نظر فکری با دیگران اختلاف داریم، کشور را رها کنیم؟ هرکس که عقل داشته باشد، باید روی وحدت توجه کند و مشکلات را حل کند، وگرنه راه را برای داعش صاف میکنیم. این مسائل سیاسی نیست. این مشکلات باید با همت و وحدت ما حل شود.
** بحثهای انتخاباتی در حوزهها درگرفته است؟
هنوز نه، اما زمزمههایش دیده میشود. شکر خدا بسیار خوب است و مردم حواسشان جمع میشود.
** جمع به چه چیزی؟
مردم میدانند که در مجموع در کشور چه اتفاقی افتاده است.
*منبع: روزنامه ایران، 1395.11.25