«روحانی تصمیم به کاندیداتوری گرفت»، «حوزه همه خبرنگارها خیابان بود»، «از سال ٥٣ به بعد اصلاحات ناممکن بود» و «فروپاشی از درون» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه اعتماد در شماره پنجشنبه 21 بهمن است.
**روحانی تصمیم به کاندیداتوری گرفت
انتخابات ٢٩ اردیبهشت ماه حالا یک کاندیدای قطعی دارد. زمزمه و نگرانی که در ماههای اخیر در کشور با توجه به جواب مبهم رییسجمهور در مورد کاندیدا شدن برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم داده بود در روزهای اخیر رفع شده است. خبری که گویا از جلسه هیات دولت در روزهای اخیر بیرون آمده است که حسن روحانی در آن جلسه برای انتخابات ریاستجمهوری پیش رو اعلام کاندیداتوری کرده است. خبر قطعی را دیروز سیدحسن قاضیزاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در بیست و پنجمین اجلاس روسای دانشگاها و دانشکدههای علومپزشکی داده و با اعلام تصمیم روحانی برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم گفت: «خوشحال هستیم از اینکه دکتر روحانی تصمیم گرفتهاند در انتخابات آتی شرکت کنند و امیدوار هستم مورد اعتماد مجدد مردم قرار گیرند و با رای بالاتر از ٢٤ خرداد ٩٢ بار دیگر رییسجمهور کشورمان شوند.»
**حوزه همه خبرنگارها خیابان بود
روزهای نزدیک به بهمن تاریخ ملتهبی دارد. هر لحظه یک اتفاق. هرساعت چندین خبر. ابزاری برای دسترسی به اخبار نقاط مختلف کشور نیست. اما مردم هستند. اخبار را مردم از راههای دور به روزنامه میرسانند. روزنامهنگاران فعالیتهایشان را در حوزههای مختلف تعطیل کردهاند و تنها به انعکاس اتفاقات مرتبط با انقلاب میپردازند. معاون سردبیر روزنامه کیهان روزهای ملتهب ٥٧ را اینطور تصویر میکند: «کار مطبوعاتی کردن در آن مقطع از زمان خیلی چیزها را به ما یاد داد. دوره خاصی بود که نه قبلا تجربه شده بود و نه بعدها اتفاق افتاد. روزهای ٥٧ استثنایی بود. انقلاب مردم مدام اوج میگرفت. پنجره را که باز میکردیم، شهر بوی باروت و خون میداد. عکاس روزنامه آشفته وارد تحریریه میشد، تمام تنش بوی باروت میداد. دستانش خونی. بچهها همه افسرده و عصبی بودند، حق هم داشتند، وقتی در یک شرایطی قرار میگرفتند که کسی زخمی شده بود، نمیتوانستند کاری نکنند، به مردم کمک میکردند. آن روزها خبرنگاران هیچ حوزه خاصی نداشتند. حوزه همه خبرنگارها خیابان و اجتماع و انقلاب مردم بود.
**از سال ٥٣ به بعد اصلاحات ناممکن بود
سعید لیلاز در گفت و گو با اعتماد گفت: برنامههای سوم و چهارم شاه در اصلیترین سمتگیریهای خود یعنی کاستن از فاصله شهر و روستا به سختی شکست خورد و وقتی که اولا، در اثر تحولات بینالمللی نیمه دوم دهه ١٣٤٠ و ثانیا، در اثر جنگ اعراب و اسراییل در مهرماه ١٣٥٢ قیمت جهانی نفت خام بهشدت افزایش پیدا کرد، منجر به تجدید نظر در برنامه پنجم شد که این تجدید نظر به اعتقاد من، سمت و سوی حرکت تاریخ ایران به سمت انقلاب اسلامی را برگشتناپذیر کرد. یعنی از تابستان ١٣٥٣ که برنامه پنجم اتفاق افتاد و عملکرد ١٠ میلیارد دلاری برنامه چهارم منجر به عملکرد ١١٤ میلیارد دلاری برنامه پنجم شد، بهطور قطع، انقلاب گریزناپذیر شد. علاوه بر گزارشهای مربوط به گروه مشاوران هاروارد و مقدمات برنامه سوم عمرانی، ما شواهدی داریم که از اواخر دهه ١٣٤٠ تا نیمه دهه ١٣٥٠ عناصری در راس قدرت سیاسی ایران مثل امیراسدالله علم، دایما از اینکه با وجود گسترش نارضایتیها و ناهنجاریهایی به این عظمت، پس چرا در ایران انقلاب اتفاق نمیافتد، ابراز شگفتی میکردهاند. به گونهای که تا زمستان ١٣٥٦ وقتی برنامه ششم عمرانی شاه که هرگز به اجرا درنیامد، نوشته میشود، در مقدمه آن کارشناسان سازمان برنامه برآوردی را انجام داده و میگویند دو سناریو برای اقتصاد ایران وجود دارد؛ یا ادامه گشودگی وضع موجود که بر اساس این روش، باید در طول برنامه ششم تا پایان سال ١٣٦١ بیش از ١٣٠ میلیارد دلار بدهی خارجی بالا بیاوریم که اساسا چنین پولی در دنیا وجود ندارد یا اینکه ریاضت اقتصادی را پیشه کنیم، کمربندها را محکم ببندیم و با حدود ٣٠ میلیارد دلار بدهی خارجی برنامه ششم را اجرا کنیم که در آن صورت باید منتظر تلاطمهای شدید اجتماعی باشیم.
**فروپاشی از درون
رحیم ابوالحسنی در گفت و گو با اعتماد گفت: بنده معتقد هستم که به وجود آمدن این انقلاب ٩٠ درصد به شخص محمدرضا شاه مربوط میشد زیرا حکومتها در ایران از درون میپوسند. شما اگر سرنوشت صفویه را بخوانید میبینید که صفویه و همچنین قاجاریه نیز از درون پوسیدند. برای این نظریه، مونتسکیو کتاب کوچکی با عنوان «تفکراتی در باب علل عظمت و انحطاط رومیان» دارد که در آنجا در اینباره بحث بسیار خوبی را مطرح میکند و بحث ابن خلدون را نیز در مقدمه خود میآورد که اساسا حکومتهای شرقی، نظامهایی هستند که به دلیل گرایش به استبداد از درون میپوسند. استبداد نیز چندین آفت دارد که یکی از آنها عدم اصلاحپذیری است و این عامل، اثری بسیار منفی بر جای میگذارد. بنابراین به نظر بنده، اصلیترین عامل وقوع انقلاب، شخص محمدرضا پهلوی بود.