روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی می نویسد: بحران پشت بحران؛ شاید این بهترین توصیف از وضعیت نزدیک به یک ماه گذشته کشور باشد. آتشسوزی در پلاسکو که داغش هنوز تازه است، سیل و آبگرفتگی گسترده در شهرهای شرقی کشور که بیشترین تاوانش را مردم سیستانوبلوچستان با آوارگی دادند.
در ادامه این گزارش آمده است: گردوغبار مختلکننده در شهرهای جنوبغربی که نفس مردم چند شهر بهویژه اهواز را بند آورده، کولاک و برف در استانهای غربی که کولبرها نماد قربانیان آن شدند و حالا کولاک و بهمن در محورهای شمالی کشور بهحدی جدی شده که خبر جاندادن عدهای در جادهها میرسد. روزهاست که مردم، صبح خود را با خبرهای بد شروع میکنند؛ آنهم درحالیکه نه آتشسوزی اتفاق غریبی است، نه بارندگی و کولاک، آنهم در زمستان که میتواند غافلگیرکننده باشد. آیا از زمستان انتظاری غیر از بارش برف و باران میرود؟ قطعا جواب منفی است؛ پس چرا هر بار مسئولان رفتارهای حاکی از غافلگیری میکنند، چرا بارش برف در میانههای زمستان میتواند چنان بحرانی درست کند که خیلیها گرسنه و سرمازده ساعتها در جاده سرگردان باشند و حتی بیم ازدستدادن جانشان هم باشد؟
این ماجرا آنقدر تکراری است که به خیلیها ثابت شده، بروز کوچکترین اتفافی در کشور میتواند بهسادگی تبدیل به بحرانی مختلکننده یا حتی کشنده شود.
**تجهیزات نداریم
وقتی سیل سیستان را گرفت، تهران و حتی کل کشور هنوز در شوک حادثه پلاسکو بودند. کمکم تعداد آوارههای سیل و خسارتهایی که به بار آورد، باعث شد توجهها به آن سمت معطوف شود. وقتی بررسیها درباره عملکرد مسئولان مختلف شروع شد، همین غافلگیری در آنها دیده میشد؛ انگار باران اتفاق عجیبی و سیل چیزی است که این مملکت تابهحال بهخودش ندیده؛ نشانههای غافلگیری را در گلایههایی که مسئولان از کمبود امکانات میکردند، میشد دید.
اصولا برای مسئولان ایرانی، هنگام بحران به یاد کمبودها و نواقص افتادن، عادتی دیرینه بهنظر میرسد؛ مثلا فرماندار نیکشهر در جنوب سیستانوبلوچستان گفت: «کمبود ماشینآلات راهسازی برای بازگشایی راههای روستایی و تأمین سوخت آنها، مشکل جدی شهرهای سیستانوبلوچستان است. بههمیندلیل، اختصاص اعتبار برای تعمیر و نگهداری راههای روستایی و بیش از 40 دستگاه ماشینآلات راهسازی جدید، کمترین چیزی است که در موقع بروز چنین بحرانهایی به آنها نیاز داریم.»
او ادامه داد: «با کمترین بارندگی و جاریشدن روانآب راههای روستایی نیکشهر به مرکز شهرستان و شهرهای همجوار بهدلیل نداشتن پل و ابنیه فنی مطمئن، قطع میشود. ماشینآلات فعلی راهسازی در شهرستان نیکشهر، فرسوده و با عمر بالای 40 سال از کار افتاده هستند و هزینههای زیادی برای نگهداری آنها صرف میشود بهطوریکه هماینک برای نگهداری و تعمیر آنها سالانه بیش از 40 تا 50 میلیارد ریال اعتبار نیاز است.»
**هشدارهای بیفایده
مشابه اتفاقی که برای سیستانوبلوچستان افتاد، حالا با برف و کولاک در شهرهای شمالی کشور افتاده است و واکنشها هم بههمان میزان عجیبوغریب هستند. با وجود اینکه چند روز پیش، سازمان هواشناسی بهطور جدی درباره بروز کولاک در شهرها و محورهای مواصلاتی شمال کشور هشدار داده بود، بازهم با رفتاری مواجه هستیم که انگار کولاک در زمستان، یکی از عجیبترین و غافلگیرکنندهترین اتفاقات ممکن است. اگر سری به فهرست هشدارهای سازمان هواشناسی بزنید، میبینید که سهشنبه صبح در این بخش پیشبینی شده بود: «شایان ذکر است از اواخر وقت چهارشنبه تا پایان هفته در برخی مناطق کرمان (بهویژه مناطق شرقی و جنوبی استان)، سیستانوبلوچستان و هرمزگان، وزش باد شدید پیشبینی میشود که در برخی مناطق، منجر به توفان و خیزش گردوخاک نیز خواهد شد.
با توجه به پیشبینی وزش باد شدید در این منطقه در روزهای یادشده، توصیه میشود تمهیدات لازم برای جلوگیری از آسیبهای احتمالی، بهویژه هموطنان عزیزی که با توجه به رخداد سیلهای اخیر منطقه در چادر اسکان داده شدهاند، بهکار گرفته شود؛ همچنین بارش برف در مناطق یادشده منجر به اختلال در تردد جادهای بهویژه در محورها و گردنههای کوهستانی خواهد شد که در محورهای مواصلاتی شمال و شمالغرب کشور با کولاک نیز همراه خواهد بود. ازاینرو، به هموطنان عزیزی که قصد تردد در این محورها را دارند، توصیه میشود به تجهیزات زمستانه بهویژه لباس گرم و زنجیر چرخ مجهز باشند.
با توجه به پیشبینی شرایط جوی فوق، توصیه میشود بهمنظور پیشگیری از بروز خسارتهای احتمالی، تمهیدات لازم بهکار گرفته شود.» به نظر میرسد، مخاطب این هشدارها، فقط مردم بودهاند چون حاضران در برف و کولاک راهها که دیشب را بهسختی صبح کردهاند، از دیررسیدن نیروهای امدادی به مردم در برفمانده خبر میدهند. مردمی که خیلی از آنها میگویند، برای گرمماندن و پیداکردن چیزی که صدای گرسنگیشان را قطع کند از ماشینهای دیگر کمک گرفتهاند. این بار هم مثل هر بار، ارتش و سپاه برای نجات مردم بسیج شدهاند و بهنظر میرسید بدون آنها نیروهای امدادی نمیتوانستند بحران را رد کنند؛ آنهم با حداقل سه کشته زیر بهمن که یکی از آنها جزء نیروهای مدیریت بحران بوده است. وقتی در نیمه دوم زمستان، تازه شاهد شروع طرح زمستانه پلیس در جادهها هستیم و قبل از جانگرفتن این طرح، کولاک بهسراغ جادهها میآید، دیدن چنین اتفاقاتی غیرطبیعی نیست.
** نوشدارو بعد از مرگ سهراب
گفته میشد، شهرداری بعد از بروز حادثه پلاسکو، بخشی از معوقات سازمان آتشنشانی را واریز کرده است؛ معوقاتی که اگر بهموقع بهدست این سازمان میرسید و هزینه تجهیز نیروها میشد، شاید تعداد نفسهای بریده زیر آوار پلاسکو کاهش پیدا میکرد؛ البته رسیدن نوشداروی بعد از بحران، چیز تازهای نیست و هیچ بعید بهنظر نمیرسد که بعد از مشکلات مختلفی که هلالاحمر در این روزها از سر گذرانده، بالاخره برای تأمین بودجه آن فکری بشود؛ درحالیکه مدتهاست رئیس این سازمان نسبت به کاهش بودجه نزدیک به 50 درصدی این سازمان شکایت میکند. او اخیرا گفته بود: «بلا، زمانی رخ میدهد که ما خوب عمل نکرده، آمادگی، پیشگیری و کاهش ریسک نداشته و آسیبپذیری بالایی داریم و همه این موارد در کنار شدت انرژی زلزله، ما را با بلا روبهرو میکند. یکی از مهمترین عواملی که به ما برای آمادگی و حضور مؤثر کمک میکند، مجهزبودن و بهموقعرسیدن اعتبارات است.»
ضیائی در واکنش به کاهش صد میلیارد تومان از بودجه 500میلیارد تومانی مصوب مجلس برای سال 95 هلالاحمر گفت: «متأسفانه این اقدام درحالی صورت گرفت که نیروها و امدادگران هلالاحمر در حال عملیات بودند و برای خدمت و نجات جان مردم تا سینه در سیل قرار داشتند. جمعیت هلالاحمر بهعنوان بزرگترین دستگاه امدادی باید بسیاری از کارهایش را قبل از بروز اتفاقات انجام دهد و همین امر نیازمند اعتبارات مستمر است و متأسفانه از همین مسیر در تنگنا هستیم.
سال گذشته را با سختی گذراندیم و ادامه این روند در سال جاری، بسیار سختتر خواهد بود. ایران، کشور حادثهخیزی بوده و این مسئله برای جمعیت هلالاحمر بسیار سخت است.»
*منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه، 1395.11.16