روزنامه ایران در گزارشی به قلم احسان بداغی، نوشت: کمتر کسی به خاطر دارد که نخستین تقابل جدی احمدینژاد با اصولگرایان سنتی هواداراش به چه موضوعی برمیگردد. آغاز سال 85، زمانی که از حضور او در پاستور تنها کمتر از 8 ماه میگذشت و هنوز قداست سیاسیاش برای اصولگریان نشکسته بود، دستوری داد که خیلی سریع تمام تریبونهای موافقش برای چند روز علیه او هماهنگ شدند: فراهم کردن امکان حضور زنان در ورزشگاهها.
در ادامه این گزارش می خوانیم: زنان و دولت احمدینژاد کمتر از چهار سال بعد هم ترکیب دیگری برای تقابل او با اصولگرایان به وجود آوردند: زمانی که رئیس دولت دهم نام سه زن را در فهرست نامزدهای وزارت در کابینهاش قرار داد. حالا برخی از همین اصولگرایان بر کشیدن یک زن را در قامت رئیس جمهوری نجوا میکنند؛ مرضیه وحید دستجردی.
زمزمه نامزدی او با سکوت قسمت مهم و البته سنگین وزنی از جریان اصولگرا همراه بوده و در مقابل شورای نگهبان هنوز آن طور که باید چراغ سبز لازم برای تضمین تأیید نامزدی زنان برای ریاست جمهوری را نشان نداده است. با این حال همچنان سؤال این است که چقدر احتمال دارد اولین نامزد زن انتخابات ریاست جمهوری ایران از اردوگاه اصولگرایی سر بر آورد؟
**سایه سنگین تعریف «رجل سیاسی»
اصولگرایان سالهاست که دنبال پروژه «اتحاد» سیاسی خود هستند. پروژهای که نزدیک به یک دهه است جز شکست و تخفیف به مواردی چون «اجماع» و سپس «ائتلاف» سیاسی نتیجهای نداشته. امروز هم برای انتخابات سال 96 چیزی جز این نیست. مضافاً اینکه نداشتن نامزد قابل توجه هم بار دیگری روی شانههای این جریان شده است. آنها در ماههای گذشته مدام از رسیدن به نامزد واحد سخن میگویند اما در فاصله 5 ماه تا برگزاری این انتخابات نه تنها خبری از این نامزد واحد نیست، بلکه حتی نشانهای دال بر نزدیک شدن به آن نیز دیده نمیشود. این مسیر سبد رأی اصولگرایی را بعد از شوک هفتم اسفند در آستانه تزلزلی تقریباً قطعی قرار داده است.
شاید در چنین شرایطی بر کشیدن یک نامزد زن از میان اصولگرایان امکان جبران قدری از عقبماندگیها را فراهم بکند، آن هم در جامعهای که درصد بالایی از جامعه زنان آن سالهاست که تشنه چنین فرصتی هستند.
اما ماجرای معرفی چنین نامزدی به این سادگیها هم نیست. اولین مانع اصولگرایان شاید شورای نگهبان و نظر این مجموعه درباره تعریف «رجل سیاسی» باشد که تاکنون شامل جامعه زنان نشده است. هر چند سخنگوی شورای نگهبان چندی پیش گفته بود که «نامنویسی زنان برای انتخابات ریاست جمهوری مانعی ندارد» اما همزمان نظر قطعی این شورا درباره محسوب کردن زنان در دایره تعریف «رجل سیاسی» را به آینده موکول کرده بود. این نظر غیر قطعی به هیچ عنوان نمیتواند تضمینی برای عبور از فیلتر شورای نگهبان باشد.
ضمن اینکه اگر سخنان کدخدایی ملاک قرار بگیرد، تاکنون هم مانعی برای «نامنویسی» زنان در این انتخابات نبوده و بحث اصلی بر سر همان تأیید یا رد صلاحیت است. جریان رقیب اصولگرایان بیش از دو دهه است که برای قرار دادن نام یک زن در فهرست نامزدهای ریاست جمهوری میکوشد و همین مانع، اجازه چنین کاری را نداده. اینکه آیا این بار تغییری در برداشت شورای نگهبان حاصل میشود یا خیر، هنوز هیچ جواب قطعی ندارد.
** سد اصولگرایانه
هنوز هیچ چیز درباره نامزدی مرضیه وحید دستجردی از سوی اصولگرایان قطعی نیست. او اکنون در دل مجموعه تازه تأسیسی به نام «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» فعال است. مجموعهای که به گفته خود او، قرار نیست هیچ یک از اعضای اصلی آن نامزد انتخابات شوند. اما اصولگرایان تا حالا بارها این دست قرار و مدارها را به هم زدهاند. اولین بار اعظم حاجیعباسی، دبیرکل جامعه زینب(س)، از مرضیه وحیددستجردی به عنوان گزینه مورد نظر این تشکل و احزاب زنان اصولگرا برای معرفی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری آینده خبر داد.
انتخاب او به عنوان سخنگوی مجموعه تازه تأسیس «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» نیز بر تقویت گمانه نامزدیاش افزود. اما یک چیز است که باعث تشکیک درباره موضع نهایی اصولگرایان نسبت به او میشود؛ سکوت بزرگان.
از میان گروههای اصلی جریان اصولگرا نه تنها هیچ یک در قبال نامزدی وحید دستجردی موضع خاصی نگرفتهاند بلکه حتی به نظر میرسد کلیت «جبهه مردمی نیروهای انقلاب» را نیز برای انتخابات سال آینده نادیده میانگارند. چه اصولگرایان سنتی در مجموعههایی چون جامعتین و جبهه پیروان و چه احمدینژادیهای جبهه یکتا و پایداری. در این میان بیشتر فعالان پیاده نظام اصولگرا در شبکههای اجتماعی و برخی رسانهها هستند که تا اینجا بر آتش نامزدی یک زن از این جریان دمیدهاند. سابقه اصولگرایان و خصوصاً بخشهای سنتیتر آنها هم نقطه امیدی برای پذیرش نامزدی یک زن برای انتخابات 96 ندارد.
آنها پیشتر در ابتدای سال 85 و مرداد 88 محمود احمدینژاد را که در همین دو مقطع از چهرههای به غایت محبوب جریان اصولگرا بود، به دلیل دستورش برای ورود زنان به ورزشگاهها و تلاش برای وارد کردن سه زن به کابینه دهم مورد اعتراضهایی جدی و بدون اغماض قرار داده بودند. حتی در میان زنان اصولگرا هم ولع چندانی برای پذیرش این موضوع دیده نمیشود. چه آنکه فاطمه آجرلو چند روز پیش در یک میزگرد در همین رابطه به «خبرآنلاین» گفت که از نظر او چون «مفسران قانون اساسی رجل سیاسی را به عنوان جنس مرد دیدهاند» بنابراین «نمیشود تعریف یا تفسیر رجل سیاسی را برعهده بدنه اجتماعی بگذاریم.» او این را هم مورد تأکید قرار داده که «بهترین تفسیر و مجوزی که بخواهد منتج به این شود که بتوان عمل و از آن استفاده کرد، همان نظر شورای نگهبان است.»
با آن سابقه، اصولگرایانی که تاب وزارت زنان را هم به دلیل دیدگاههای خود نداشتند آیا ریاست جمهوری یک زن را تاب خواهند آورد؟ پاسخ سؤال روشن است. مگر اینکه طرفداران نامزدی یک زن در این انتخابات قید ائتلاف و رسیدن به نامزد واحد در جریان اصولگرا را بزنند و فقط به پروژه خود فکر کنند.
** حمایت اصلاحطلبانه از کاندیداتوری «زنانه»
در مقابل اما تا اینجای کار پر سر و صداترین حمایت از نامزدی وحید دستجردی برای انتخابات آینده توسط یک چهره اصلاحطلب انجام شده است؛ پروانه سلحشوری، رئیس فراکسیون زنان مجلس دهم. او در مصاحبهای با روزنامه «شرق» هر چند نهایتاً حسن روحانی را نامزد نهایی اصلاحطلبان معرفی کرده اما تأکیدش هم بر این بوده که «خانم دستجردی مدیر کارآمد و خوبی است. اتفاقاً باید به آنهایی که طرح کاندیداتوری او را کلید زدند، آفرین گفت.»
اصلاحطلبان سالهاست که در سودای ایجاد چنین موقعیتی برای زنان هستند. تأیید نامزدی وحید دستجردی برای انتخابات ریاست جمهوری برای همیشه به این تفسیر که زنان «رجل سیاسی» نیستند، خاتمه خواهد داد. این موضوع هم در سخنان سلحشوری بازتاب داشته است. جایی که او گفته «من از اینکه ایشان یک رجل سیاسی و موجه است، استقبال میکنم.» همزمان شهربانو امانی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم در واکنش به شایعه نامزدی وحید دستجردی برای انتخابات آتی به «ایلنا» گفته است: «لطفی نکردهاند که به زنان حق نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری را دادهاند آنان طبق قانون اساسی در گذشته هم میتوانستند کاندیدا شوند.»
این تعابیر نشان میدهد که حداقل بخشی از جریان اصلاحطلبی حتی اگر رأی خود را هم به نفع یک زن در صندوق انتخابات ریاست جمهوری آینده نریزد، بدش نمیآید که یک زن در این انتخابات به عنوان نامزد حاضر باشد.
** بازی سلبی اصولگرایان
اما فارغ از این تعابیر و تفاسیر از دیدگاه سیاسی هم مانور روی نامزدی یک زن از سوی برخی اصولگرایان با سابقه جدی که در مخالفت با حضور پررنگ این قسمت از جامعه در اداره کشور دارند، میتواند نگاهها را به سمت ریشههای دیگری هم در مناسبات و تحولات این جریان در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بچرخاند. ضربه انتخابات هفتم اسفند و نتایج گاه متعجب کننده آن افق روشنی را پیش روی این جناح برای اردیبهشت 96 نمیگذارد. به این موضوع باید تعدد و تلاقی طیفهای سیاسی و عدم ائتلاف آنها را هم اضافه کرد.
تا اینجای کار مؤتلفه نامزد خود را معرفی کرده، جامعتین به عنوان یکی از اصلیترین مراکز مشروعیت اصولگرایان در حالت سکوت است، جبهه پیروان به دنبال پیدا کردن یک نامزد میگردد و جبهههایی نظیر پایداری، یکتا و نیروهای انقلاب هم بازیگران دیگر میدان هستند. با فرصت 5 ماهه باقی مانده تا انتخابات تمام این گروهها باید فازهای مختلف پیدا کردن نامزد، چانهزنی و رسیدن به اجماع بر سر یک نامزد واحد و تبلیغ و معرفی او در جامعه را پشت سر بگذارند. اتفاقی که گذر هر روز آن را بعیدتر میکند. در این شرایط حتی اگر شکست دادن حسن روحانی هم از افق برنامههای اصولگرایان کنار برود، کاهش میزان آرای او همچنان هدف آنها خواهد بود.
اتفاقی که به نظر میرسد فرصت برنامهریزی برای آن بر اساس یک بازیسازی فعال گذشته باشد، پس چه تاکتیکی در این میان بهتر از خراب کردن بازی رقیب؟ از این منظر به نظر میرسد که صاف کردن جاده برای ورود یک زن به انتخابات ریاست جمهوری هم آزمونی در همین مسیر باشد و به عبارتی میتواند دست زدن به یک تلاش سلبی تعبیر گردد. چرا که نه تنها مرضیه وحید دستجردی و جبهه نیروهای انقلاب بلکه حتی کلیت جریان اصولگرایی حتی برای رقابت انتخاباتی هم خود را فاقد برنامه منسجم نشان دادهاند، چه برسد برای پیروزی در انتخابات و بعد از آن اداره کشور. از این منظر نامزدی یک زن برای اصولگرایان بدون استراتژی تنها در حد یک تاکتیک برای به زحمت انداختن رقیب معنا پیدا میکند، نه چیزی بیشتر از آن.
*منبع: روزنامه ایران 1395.11.3