پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: فساد و رشوه در کشور به مرحلۀ خطرناکی رسیده است. اختلاسهای کلان، زمینخواری و بیعدالتی آفتی شده است که دستاوردهای انقلاب اسلامی را نشانه گرفته است.
این نوشتار به قلم محمدرضا حشمتی در ادامه می افزاید: در کشورهایی که در مبارزه با فساد موفق بودهاند اقدامات خوبی انجام میگیرد. سازمانهای نظارتی، امنیتی و قضایی تلاش کردهاند تا فساد را ریشهکن سازند، اما باندهای کلان اقتصادی با مهارت، همۀ قوانین را دور میزنند و با تطمیع و تهدید کار خود را جلو میبرند. عمدتاً غربیها تلاش کردهاند با شفافیت اقتصادی و با کمک رسانه تا حدودی فساد را مهار کنند.
تجربه بشری در این خصوص کارآمد بوده است. چرا از دانش و تجربه بشری کمبهره هستیم؟ غربیها سالهاست که برای جلوگیری از فساد، اقدامات خوبی داشتهاند که نسبتاً موفق هستند. مروری به این تجربه داشته باشیم.
شفافیت در حوزه اقتصاد
سالهاست که غربیها در حوزه امور مالی شفاف عمل میکنند. کلیه درآمدها به یک حساب واریز میگردد و هزینهها به صورت مشخص از همان حساب برداشت میشود. معاملات نقدی به حداقل رسیده است. کسی برای خرید، ساک پر از پول با خود حمل نمیکند. فروشندگان هم برای هر کالایی کاغذ خرید و فاکتور ارائه میکنند و از موجودی انبار کسر مینمایند. وجه دریافتی هم به حساب معینی واریز میگردد. در صورتی که معاملاتی مشمول مالیات شود همزمان وجه مالیاتی کسر و به حساب واریز میشود. دریافتیها و پرداختیها همه و همه در یک حساب و شفاف دیده میشوند. اگر فردی مبلغ غیرمتعارفی وجه نقد با خود به همراه داشته باشد یا از بانک مطالبه کند به عنوان پولشویی تحت تعقیب قرار میگیرد. املاک و اتومبیل و متعلقات دیگر همه و همه ثبت شدهاند. این شفافیت حکایت از یک فرهنگ دارد. در مقابل فرهنگ مخفیکاری و تظاهر وجود دارد که شرقیها بیشتر به آن مبتلا هستند.
در کشورهای شرقی مالک بودن، ثروتمند بودن، ماشین شیک داشتن و موجودی قابل توجه در بانک، نوعی ضدارزش محسوب میگردد. بلافاصله کسانی هستند که بگویند از مال غیرمشروع تهیه شده است. فقر یک نوع ارزش است، تظاهر به فقر یک عادت است. حتی پولدارها سعی میکنند اتومبیل شیک سوار نشوند. کت و شلوار مناسب نپوشند. با کاپشن راه بروند. دکوراسیون دفتر و منزل حتیالامکان ساده باشد. گرچه همین افراد در محیط خانه و در هزینههای درون منزل تغییر ماهیت میدهند. برای همسر و اولادشان جواهرات و ماشین خوب میخرند. عروسیها را در مکانهای مجلل برپا میکنند اما سرمایه و ثروت خود را کتمان میکنند. فکر میکنند همه مردم مأمور مالیات هستند. روحیه پنهانکاری در جامعه بیداد میکند. هیچکس نمیداند ما چقدر حقوق میگیریم. درآمد ما چقدر است، چند آپارتمان داریم.
شایعه، محصول شفاف نبودن
وقتی پنهانکاری و تظاهر به فقر، فرهنگ میشود بازار شایعه رونق میگیرد. در تهران و شهرستانها هرجا برج بلندی ساخته میشود نام چند نفر سر زبانهاست. افرادی که در کشور حقوق غیرمتعارفی دریافت کردهاند حداکثر 200 نفر بودند، ناگهان تمام مدیران، پزشکان و کارمندان بانک مخاطب حقوق نجومی شدند. شفاف نبودن درآمدها موجب میشود تا همه به هم با شک و تردید نگاه کنند و یکدیگر را مورد اتهام قرار دهند. در حالی که در غرب یک مسئول قضایی و امنیتی میتواند ظرف چند ثانیه دارایی و املاک را استخراج و اعلام کند.
مسئولین حکومتی و شفافیت درآمدها
اگر به هر دلیلی نخواهیم از این دانش و تجربه بشری استفاده کنیم در حوزه مسئولین حکومتی که در معرض بیتالمال قرار میگیرند باید بپذیریم که درآمد این افراد (خود و خانواده درجه یک آنها) میبایست به صورت کامل و شفاف مورد بررسی قرار گیرد. افرادی که کاندیدای مدیریت یا مسئولیتی میشوند خود میپذیرند که گفتار، رفتار و عملکرد آنها نقد و بررسی شود. آنها متعهد میشوند که از پست و مقام خود در جهت انتفاع بیشتر استفاده نکنند. آنها سوگند یاد میکنند که با عدل رفتار نمایند و ظلمی مرتکب نشوند. تا این تاریخ با اعتمادی که به نیروهای مؤمن و انقلابی داشتیم نیازی به تحقیق و تفحص نبود و اکثر افعال و کردار مدیران حمل بر صحت میشد. اما موارد تخلف و سوءاستفاده به قدری زیاد شد که ناچار هستیم مکانیزمی را طراحی نماییم تا این پدیده زشت شناسایی و با آن برخورد شود.
جوامع غربی برای کنترل بهتر فعالیت اقتصادی شهروندان خود بهویژه مدیران روش تمرکزبخشی فعالیتهای اقتصادی را انتخاب و آن را اجرایی کردهاند. هر شهروندی یک کد ملی، یک کارت اعتباری و یک حساب متمرکز دارد. هزینهها همگی از این حساب انجام میشود و درآمدها به همان حساب منظور میگردد. در بعضی کشورها که ناچارند حسابهای بانکی مختلفی داشته باشند ترتیبی اتخاذ کردهاند که لینک حساب آنها در حساب اصلی دیده شود. داراییهای منقول و غیرمنقول با ذکر جزئیات ذیل نام هر فرد درج شده و قابل دسترسی است. در این نظام فکر کنید شما 2000 دلار هدیه گرفتهاید و در حساب شما نشان داده شده است، پلیس و نماینده دادستان میتوانند از شما سؤال کند که این هدیه بابت چه بوده است.
تأمین اجتماعی و عدم نگرانی از آینده
غربیها در حکومت خود یک موضوع اساسی را حل کردهاند. عمومی کردن تأمین اجتماعی مردم موجب شده است تا غالب شهروندان دغدغهای برای آینده نداشته باشند. برای آنها روز مبادایی وجود ندارد. غربیها به گونهای برای دنیای خود برنامهریزی کردهاند که نیازی ندارند تا پساندازهایی برای روز مبادا داشته باشند. شهروندی اگر مریض باشد خدمات درمانی با حداقل هزینه در اختیار اوست. اگر از کارافتاده و بازنشست شود بیمههای مختلف او را پوشش میدهند.
برای مسکن فرزندان و شغل و تحصیل آنها قانون منابع مختلفی را پیشبینی کرده است. بر خلاف ما که نتوانستهایم نظام تأمین اجتماعی را در کشور پیاده کنیم. برای همین منظور ما تلاش میکنیم از هر طریق ممکن درآمد بیشتری داشته باشیم و این درآمدها را به سرمایههای امنی تبدیل و در حقیقت برای آینده خود و فرزندان پساندازی مطمئن ایجاد کنیم. مثل اینکه تلاش برای حیات دنیا و بهرهمندی از مواهب دنیوی برای شرقیها بیشتر از غربیهاست. شرقیها عادت کردهاند از راههای مشروع و غیرمشروع تلاش نمایند تا ضمن تأمین هزینههای زندگی خود برای آتیه فرزندان هم پیشبینی نمایند. مردم که به هم میرسند غالباً از اوضاع بد اقتصادی گله میکنند. کمتر کسی از توفیق اقتصادی خود سخن میگوید. خدا نکند از کسی قرضی بخواهید با هزار و یک دلیل خود را ورشکسته اعلام میکند تا ناچار نباشد به شما وام بدهد. این اخلاق فرهنگ فقر را ترویج میکند. مثل مورچهها عادت میکنیم تا پسانداز کنیم. حتی در مواد غذایی با همه فراوانی آن را ذخیره میکنیم. پول و دارایی برای روز مبادا سپردهگذاری میکنیم. برخلاف ما غربیها در حد نیاز دنبال کسب درآمد هستند. سعی میکنند در زندگی فعلی راحت باشند. برای آینده و فرزندان خود پسانداز نمیکنند. زندگی آنها با نوعی آرامش همراه است. نظامهای غربی غالباً بر تأمین اجتماعی، احترام به مالکیت افراد و احترام به حقوق یکدیگر استوار است.
رسانه بهترین ابزار مبارزه با فساد
مسئولین جمهوریاسلامی در هر ردهای به خوبی میدانند که دشمن خارجی نمیتواند انقلاب اسلامی را شکست دهد اما رواج فساد در جامعه میتواند یک تهدید جدی برای ما باشد. علاقهمندان انقلاب اسلامی با هر گرایشی که دارند در مبارزه با فساد مشترکند. برای مبارزه با فساد پیشنهاد میشود دو اقدام اساسی صورت پذیرد:
1- الزام به شفافیت اقتصادی
2- به رسمیت شناختن نقش رسانه در مبارزه با فساد
در موضوع اول مقدمات خوبی فراهم شده است که مردم از یک کد ملی و یک حساب متمرکز و یک فایل اطلاعاتی برخوردار شدند و عملاً آمادگی دارند تا به سمت شفافیت رفتارهای اقتصادی خود گام بردارند. این مرحله میتواند با الزام مدیران و مسئولان و نمایندگان مجلس و قضات آغاز شده و دامنه آن گسترش یابد. ابزار تشویقی و تنبیهی برای کسانی که وضعیت مالی خود را شفاف ننمایند عامل مهمی خواهد بود تا فرهنگ شفافیت در جامعه فراگیر گردد. یک وجه شرعی میماند که انتشار اموال، داراییها و املاک مردم جایز خواهد بود یا نه؟ که باید گفت غرض از شفافیت، انتشار نیست بلکه دسترسی آسان مسئولین قضایی و امنیتی به پرونده افراد است که این روزها با سختی و با دهها استعلام انجام میشود. به علاوه میتواند برای مسئولین الزامی باشد. یک مسئول وقتی عهدهدار مسئولیتی در نظام است، باید دریافتهای او از بیتالمال (حتی هدایا و جوایز) شفاف و روشن باشد.
اما در خصوص رسانه
تجربه نشان میدهد و تجربه بشری هم آن را تأیید میکند که تنها خبرنگاران و رسانهها و بعضی قضات شجاع هستند که حاضر نیستند با هیچ مبلغی تطمیع شوند. رسانه و خبرنگار تهدید میشود اما از انتشار مطلب خودداری نمیکند. به خبرنگاری پیشنهاد میشود چند برابر حقوق و داراییهایش پول بگیرد و مطلبی را منتشر ننماید که او شجاعانه زیر بار آن نمیرود. ضمن احترام به همه خبرنگاران بار دیگر باید زمینهای فراهم نماییم تا رسانه و خبرنگار در این موضوع ورود نماید.
خبرنگار باید جرأت داشته باشد از مدیر و مسئول بخواهد تا درباره عملکردش، درباره داراییهایش و درباره دریافتهایش پاسخ بدهد. او از طرف مردم سؤال میکند و مسئول باید جوابش را بدهد. این حق باید برای قاضی و نماینده مجلس و مقام دولتی به رسمیت شناخته شود. به محض اینکه فردی نماینده مجلس یا یک مسئول قضایی یا مسئول اجرایی شد و بخشی از بیتالمال توسط او هزینه گردید، مخاطب رسانهها قرار میگیرد. تا وقتی کسی شهردار نباشد، با او احدی کاری ندارد، اما همین که شهردار شد، در حوزه خدمات و مسئولیت او و هزینههای دفتر و ستاد و قراردادها باید پاسخگو باشد. خبرنگار هم به عنوان نماینده مردم از او و عملکردش سؤال میکند. رسانه و خبرنگار به نحوی مدعیالعموم است. خبرنگار برای شفافسازی سؤال میکند و در هر صورت مرجع قضاوت در این خصوص مردم هستند، مردم نقش هیأت منصفه را بازی میکنند و از زحمات و خدمات افراد صالح تقدیر و افراد ضعیف و یا خائن به بیتالمال را به مرجع ذیصلاح معرفی میکنند.
مزیت رسانه بر نهادهای قانونی و نظارتی
در موضوع فساد نقش رسانه بیبدیل است. کسانی که در اختلاس و فساد اقتصادی تبحر دارند، به تمام راههای تطمیع و تهدید تسلط کافی دارند و با پول و ارتباط، تمامی موانع را از سر راه برمیدارند. در فرهنگ این افراد، تظاهر به نوعدوستی و خدمت و زندگی ساده، یک تاکتیک محسوب میشود. با اتکا به باورهای دینی مردم و به بهانه کارهای خیر، زمینها و جنگل را میگیرند، برجهای غیرقانونی میسازند، مراکز تجاری بدون مجوز راه میاندازند، وامهای کلان از نظام بانکی میگیرند و در سایه تحریم با واردات کالا و صادرات، درآمدهای کلان کسب میکنند. این افراد راه فرار از نظام مالیاتی را به خوبی بلدند. بدون اینکه حق و حقوق دولت را پرداخت کنند، هر روز پولدارتر میشوند. تنها بیم و ترسی که این افراد دارند، ترس از افشا شدن ماهیت آنهاست. موضوع فیشهای نجومی یا املاک نجومی از این قبیل است. چه کسی باور میکند فردی که داعیه دعوت به تقوی و پرهیزگاری دارد، با دریافت حقوق غیرمتعارف و تملک ملکی با تخفیف بالا و دریافت وامی با بهره کم با ظاهری آراسته زندگی میکند؟ قطعاً ما با دریافت حقوق طبق قانون مخالف نیستیم.
بسیاری از تجار، پزشکان و مدیران شرکتهای خصوصی حقوق بالایی دریافت میکنند. مهم این است که آنها خود را خدمتگزار مردم و در کنار مردم و نماینده مردم نمیدانند. اگر ثروتمندی با کسب درآمد، مالیات و عوارض خود را بدهد و برای کسب درآمد از رانت و ارتباط استفاده نکند، در نزد قانون و شرع ثروت او محترم خواهد بود. اما متصدیان تمامی پستهای حکومتی در حوزههای فرهنگی، پارلمانی، قضایی، انتظامی و نظامی و اقتصادی میبایست در یک چهارچوب منظمی مزایا و حقوق دریافت کنند. آنها با داوطلب شدن خدمت در حکومت، خود و عملکرد خود را در معرض قضاوت مردم قرار میدهند. این خبرنگار است که به نیابت مردم از عملکرد، از دریافتها و پرداختها، از زندگی او سؤال میکند. حتی دیدارهای کاری، شرکت در مجالس، سفرهای خارجی همه و همه در همین چهارچوب است. خبرنگار حق دارد بفهمد یک کارگزار جمهوری اسلامی از چه مزایایی برخوردار است.
کلام آخر
با توجه به فرهنگ تظاهر و ریا که در جامعه فراگیر شده است، افشا شدن سبک زندگی و تعاملات برای افراد بسیار سخت است. یک هموطن صاحب قدرت و پول از تشکیل پرونده در مراکز قضایی و نظارتی باکی ندارد. با استخدام یک وکیل، پرونده را مدیریت میکند. یک مقام بانفوذ از گزارشها، تحقیق و تفحصها، از هیأتهای رسیدگی به تخلفات و نظایر آن نمیترسد، چرا که با ارتباط قوی خود و با اعمال نفوذ موضوع را حل میکند. نقطه ضعف این افراد در افشا شدن ماهیت آنهاست. برای آنها سخت و گران خواهد بود در پشت پرده سادهزیستی و زهد و تظاهر به خدمت اسراری برملا شود. البته همانطور که گفته شد خبرنگار و رسانه حق ندارد تا کسی خود را در معرض خدمت قرار نداده است، زندگی شخصی و اسرار او را برملا کند.
اما همین که در مصدر امری قرار گرفت و راههای دستاندازی به بیتالمال برایش مهیا شد، اینجا حضور خبرنگار و رسانه میتواند در ایمنسازی جامعه مؤثر باشد. با شفاف شدن روابط اقتصادی مردم و با حضور رسانه در عملکرد مسئولین زمینه فساد بسیار کاهش پیدا خواهد کرد. دولت به ویژه وزارت ارشاد باید تلاش کند تا زمینه حضور رسانه فراهم شود. رسانه هم باید بر این مطالبه قانونی تأکید کند که قبل از هر آسیبی در سالمسازی روابط و تعاملات مدیران و کارگزاران کمک نماید.
*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/3 آذر 95