محمود خاقانی کارشناس بینالمللی انرژی در یادداشتی نوشت: بحث اصلی این است که چرا باید ایران برای تامین امنیت انرژی اروپا از جیب خود برای تولید گاز، نفت یا برق سرمایهگذاری کند؟ درحالی که این مصرفکننده نهایی انرژی است که باید دراین راستا پیشقدم شود.
در این مطلب می خوانیم: خوشبختانه با وجود همه مشکلاتی که وزارت نفت و دولت یازدهم با آن دست و پنجه نرم کرد، مجلس دهم راه را برای آزمودن و اجرایی شدن قراردادهای جدید نفتی (IPC) باز کرده است و امروز شاهد آن هستیم که یک موافقتنامه اصولی برای طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی درچارچوب نمونه قراردادهای جدید نفتی، میان شرکت ملی نفت ایران و کنسرسیومی متشکل از توتال فرانسه، شرکت ملی نفت چین (سیانپیسی) و پتروپارس امضا شد. سرمایهگذاری مورد توافق برای این طرح چهار میلیارد و ٨٠٠ میلیون دلار گزارش شده است.
این طرح توسعهای روزانه 56 میلیون مترمکعب گاز طبیعی به ظرفیت برداشت ایران از پارس جنوبی و میدان گازی مشترک با قطر اضافه میکند. فاز 11 از میادین بسیار پیچیده و نیازمند بهکارگیری فناوریهای پیشرفته است. نکته مهم در این موافقتنامه اصولی که مورد توجه قرار میگیرد تاکید بر تامین همه منابع مالی مورد نیاز طرح از سوی پیمانکار و جلب و جذب میلیاردها دلار سرمایهگذاری آن هم در شرایطی که هنوز در سطح بینالمللی میلیاردها دلار برای ایران هراسی و جلوگیری از ورود سرمایهگذاری به ایران هزینه میشود دستاورد قابل توجهی است.
امضای موافقتنامه اصولی طرح توسعه فاز 11 همان طور که معاون توسعه و مهندسی شرکت ملی نفت ایران گفته است: «تمرکز حدود 70 درصد فعالیتهای توسعهای در ایران و سهم 95 درصدی نیروی کار ایرانی» را به ارمغان میآورد که از مهمترین تدابیری است که میتواند برای صنایع کوچک و متوسط ایران این نوید را بدهد که با شرکتهای اروپایی و آسیایی برای تولید و ساخت کالا و ارایه خدمات مورد نیاز اجرای طرحهایی نظیر طرح توسعه فاز 11 پارس جنوبی مشارکت در واردات دانش فنی و بومیسازی فناوریهای نوین قرن بیست ویکمی امضا کنند.
بدیهی است این سیاست نوین اقتصادی درراستای اقتصاد مقاومتی و اقدام وعمل برای تعریف شرایطی است که اقتصاد ما در برابر شوکهای احتمالی تاب آور باشد. نماینده یک شرکت اروپایی دربرلین اینطور اظهار کرد که با آنچه شرکت آنها در ایران تجربه کرده است تردیدی ندارد که با نیروی جوان و کارآمدی که ایران دارد چنانچه قوانین ومقررات مناسب تصویب شده و اجرای قانون مبارزه با فساد و اختلاس بهتر شود ایران در تولید و ساخت میتواند با چین هم رقابت کند و به محور (هاب) برای تجارت انرژی، عرضه خدمات فنی و مهندسی و... تبدیل شود.
بیش از دو دهه از آن دوران که طرح تعریف جدیدی برای انرژی نه به عنوان یک کالا بلکه به عنوان فراهم آورنده خدمات از زمانی که دیپلماسی انرژی یعنی همکاریهای انرژی در منطقه خزر، آسیای مرکزی وقفقاز پس از فروپاشی شوروی سابق دروزارت نفت تعریف شد میگذرد. براساس تعریف و سیاستگذاری جدید درآن دوران همکاری های نفت و انرژی در چارچوب سازمان همکاری اقتصادی اکو و حوزه دریای خزر با ساخت بندر نفتی نکا، طرح معاوضه نفت با نفت (دریای خزر با خلیج فارس)، طراحی و ساخت سکوی حفاری بالارونده و نیمه شناوردر بندر نکا، . طرح معاوضه گاز با برق با ارمنستان و گاز با گاز با جمهوری آذربایجان و غیره تعریف شد. متاسفانه طرح معاوضه نفت با نفت در دولت دهم متوقف شد. اما کارشناسان طراح آن سیاستگذاریها به کارشان ادامه دادند و این بحث نیز دنبال میشد که بهترین راه صادراتی گاز طبیعی تبدیل آن به برق و صادرات برق است.
البته در این راستا طی سالیان اخیر فناوریهای نوینی امکان تحقق این نظریه را بیشتر میسر کرده است. درهمین راستا اهمیت فعالسازی بخش خصوصی برای تجارت انرژی در منطقه از طریق معاوضه انرژی با انرژی به نحوی که بتوان ارز جدیدی را برای تجارت انرژی تعریف کرد مورد توجه قرار گرفته است. زیرا، درزمان حاضر تبدیل گاز به گاز طبیعی مایع (LNG) مقرون به صرفه نیست و دولت قطر درحال حاضر با مشکلات عدیدهای از نظر قیمت تمام شده LNG وقیمتی که بازار برای آن میپردازد مواجه است.
هزینه احداث خطوط لوله برای انتقال گاز طبیعی هم گران وهم از نظر سیاسی با مشکلاتی همراه است در حالی که تبدیل گاز به برق و صادرات آن هماکنون درشمال اروپا مورد توجه ویژه قراردارد و به احتمال قوی کنسرسیومی که با شرکت ملی نفت ایران موافقت نامه اصولی سرمایهگذاری برای توسعه طرح فاز یازده پارس جنوبی را امضا کردند درگفتمانی که اخیرا در همایش چهارم فوق الذکر در برلین توسط برخی از کارشناسان مطرح شد موضوع تبدیل گاز به برق و صادرات برق از ایران و شبکه انرژی خزر را مد نظر دارند.
*منبع: روزنامه اعتماد،19 آبان 1395