کد خبر: ۸۴۶۸۳
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۰۲ آبان ۱۳۹۵ - 23 October 2016
روزنامه شرق در صفحه جامعه درباره راهکارهای بازنمایی نقش واقعی زنان به گفت وگو با هادی خانیکی پرداخت و نوشت: دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی(ره)، معتقد است فرهنگ بر روند بازنمایی تصویر زنان در رسانه مؤثر بوده است.

در این گفت وگو که در شماره یکشنبه دوم آبان 1395 هجری خورشیدی با دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی(ره) منتشر شد، می خوانیم: این بستگی به نگاه فرهنگی ای دارد که زن را فعال و کنشگر بداند یا جنس دوم. به اعتقاد وی، درعین حال رسانه به عنوان عرصه می تواند عامل دیده شدن تحولات در نگاه به زنان در جامعه باشد. وی حضور زنان را برای توسعه متوازن امری مهم تلقی می کند و معتقد است این نهادهای اجرائی مانند جامعه مدنی و سیاست گذاری های دولتی اند که باید این امکان را فراهم کنند.

** رسانه های ما در زمینه خانواده و بازنمایی هویت زنان به درستی عمل کرده اند؟ یا زنان ما همواره افرادی سنتی و به عنوان جنس دوم نمایش داده شده اند؟
تعمیم دادن یک ویژگی به کل رسانه ها، با توجه به تنوعی که در رسانه ها به وجود آمده، کار دشواری است. وقتی از رسانه ها صحبت می کنیم، از رسانه های جمعی، مطبوعات، رادیو و تلویزیون تا رسانه های جدید می گوییم. رسانه های جدید که به تعبیر ارتباطی، رسانه های خودگزین هستند، هم در تولید، هم در توزیع و هم در دریافت نقش فرد مؤثرند. 

باید گفت بین رسانه ها تفاوت های زیادی وجود دارد، اما اگر بخواهیم یک نگاه کلی داشته باشیم می توان گفت رسانه ها نیز خیلی نمی توانند یا نتوانسته اند مستقل از فرهنگ یا گفتمان مسلط جامعه باشند. اگر ویژگی های جنسیتی در فرهنگ وجود دارد که وجود دارد، به گونه ای وارد رسانه ها نیز می شود و می توان گفت نوعی ارزش گذاری یا هنجارهای غالب در فرهنگ به رسانه هم منتقل می شود.

** اگر این فرهنگ غالب جامعه است، با این اوصاف راهکار چیست و چگونه می توان این بازنمایی رسانه ای را اصلاح کرد؟
هر کاری با شتاب امکان پذیر نیست. نمی توانیم در ابتدا بگوییم فرهنگ جامعه باید تغییر کند. باید گفت نسبت جامعه و رسانه یک نسبت تعاملی و در پیوند با همدیگر است؛ یعنی اگر فرهنگ مسلط در رسانه بروز پیدا می کند به این معنا نیست که رسانه نمی تواند بر حوزه های فرهنگی اثر بگذارد. به میزانی که آگاهی نسبت به زنان بیشتر می شود و به میزانی که سطح مشارکت زنان در جامعه بیشتر می شود، به همان میزان ارزش ها و هنجارهای مطرح درباره زنان هم تغییر می کند. باید ببینیم برای زن چه نقشی قائل هستیم، آیا برای زن فقط در خانواده نقش قائلیم یا فقط در اجتماع یا برای او نقش هایی قائل هستیم که بخشی از آن در جامعه است و بخشی از آن در خانواده. 

با یک نگاه انتقادی می توانیم بگوییم که نگاه انفعالی یا محافظه کارانه که تغییرات را به رسمیت نمی شناسد، این است که نوعی ساده گزینی کند و زن را فقط در خانواده ببیند، درحالی که اگر این پارادوکس بین اجتماع و خانواده را برای حضور مؤثر زن در جامعه در نظر بگیریم؛ یعنی زنی که مشارکت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد، به این معنا نیست که در خانواده نقش ندارد؛ او وقتی در خانواده به عنوان مادر، همسر و دختر مؤثر است، می تواند در تحول بخشی به خانواده نیز مؤثر باشد.

به این اعتبار نمی توان یک تقسیم بندی رایج را پذیرفت که هر زن خانه دار کسی است که نقش اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اجرائی ندارد. طرف دیگر واقعیت این است که مانند گذشته نمی توان زن را در خانواده محبوس کرد. این زن به دلیل بالارفتن سطح تحصیلات، بالارفتن میزان استفاده از رسانه ها و بالارفتن سطح کنش وی در اجتماع نمی تواند در چهاردیواری خانه باقی بماند. به این معنا می توان گفت بخشی از این ارزش ها در خانه و بخشی در اجتماع به وجود آمده و قطعا تغییرات بزرگ اجتماعی نیز پشتوانه این تعهد نقش های زنان است؛ به عنوان مثال انقلاب اسلامی در ایران باعث تحول حضور زن در جامعه ایرانی شده و با تأکید امام(ره) بر زن به عنوان عنصری که پیشاپیش مردان در تظاهرات، حرکات سیاسی و انتخابات حضور دارد، این حضور پررنگ تر شده است و می توان گفت بسیاری از تنگ نظری ها و محدودیت هایی که وجود داشته، کم یا مرتفع شده است.

** پس می توان امیدوار بود تغییرات اجتماعی و روندهایی که در جامعه به وجود می آید باعث تغییر نگاه به زنان می شود؟
بله، این روند گاه به مرور و گاه پرشتاب است. کمااینکه گاهی ما تغییرات پرشتاب را در جامعه ایران می بینیم و درهم تنیدگی و تأثیرات تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مشاهده می کنیم. بنابراین در حوزه زنان نیز درواقع تحول عینی نقش زن می تواند منجر به تحول ذهنی و مفهومی آن شود. بسیاری از اموری که در گذشته مطرح و پذیرفته شده نبود؛ مانند اشتغال زن، مدیریت زنان، مسافرت زن، کارآفرینی زنان، مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان، همه اینها امروز مورد پذیرش قرار گرفته است.

** پس رسانه باید منتظر باشد تا جامعه تغییر کند؟
رسانه یک عرصه است و به میزانی که زمینه برای دیده و مطرح شدن این تحولات را فراهم کند به همین میزان مؤثر است. رسانه میدان گفت وگو است، میدان نشان دادن رویدادهایی است که شکل گرفته است. به این معنا، رسانه عهده دار ایفای برخی نقش های جامعه و جامعه مدنی است و به این دلیل می تواند مؤثر باشد.

** نقش رسانه در توسعه متوازن و رسیدن به عدالت جنسیتی چیست؟
از جمله شاخص های جدید توسعه که مطرح است، جایگاه و نقش خود زنان و شاخص هایی است که به وضعیت زنان مربوط می شود، از جمله آموزش، اشتغال، بهداشت و سلامت و نظایر اینها که مربوط به زنان است. از جمله مؤلفه های مهم توسعه به ویژه در جوامع درحال توسعه، مسئله زنان است که اهمیت زیادی پیدا کرده. متفکرانی مانند هابرماس و کاستلز که از صاحب نظران برجسته معاصر هستند، در سفری که به ایران داشتند، بالارفتن مشارکت زنان را به عنوان متغیرهای جامعه ایران مطرح می کردند. همان طور که مقوله های جدیدی مانند محیط زیست در توسعه مطرح است، مقوله هایی مانند مشارکت زنان نیز مطرح است؛ مگر توسعه می تواند در تمام ابعاد صورت گیرد، بدون اینکه زنان، یعنی نیمه ای که روزبه روز سطح فعالیتش بیشتر شده، دیده نشود؟ 

ویژگی جدیدتری که در مسئله حضور زنان و آثار وجودی آنان در توسعه اضافه شده، مسئله عدالت جنسیتی است؛ یعنی نسبت عدالت به توسعه؛ اگر عدالت در سطوح مختلف توسعه مد نظر نباشد، اساسا فرایند توسعه به نامتوازنی گرفتار می شود. یکی از ابعاد مشخص عدالت، عدالت جنسیتی است؛ به این معنا که در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های توسعه ای توجه زیادی به عدالت جنسیتی می شود که هدف مشخص آن رفع تبعیض و مرتفع کردن زمینه های مختلفی است که عامل عقب ماندگی یا رشدنیافتن حوزه زنان می شود. 
عدالت جنسیتی می طلبد که با نوعی نگاه نهادگرایانه، فراتر از توجه به زن در حوزه آسیب پذیری های اجتماعی و فراتر از توجه به زن در حوزه نقش اجتماعی، زنان را به عنوان عامل توسعه و برخوردار از مواهب توسعه در نظر بگیریم. براین اساس، هر مانعی که در راه توسعه نقش زنان وجود داشته باشد به عاملی در مسیر توسعه نیافتگی تبدیل می شود.

** رسانه های ما در این زمینه چگونه عمل کرده اند؟
اگر نقش رسانه و ارتباطات را در توسعه یافتگی و متقابلا در توسعه نیافتگی بپذیریم، می توانیم این موضوع را درک کنیم. ببینیم که زن در رسانه چگونه بازنمایی می شود، به عنوان جنس دوم بازنمایی می شود یا به عنوان عنصر مکمل در جامعه؟ این وضعیت کاملا در بازنمایی، در دادن نوع اطلاعات و در ارائه زمینه هایی که برای زنان در جامعه وجود دارد، مشخص می شود؛ برای مثال وقتی که فساد در جامعه را نقد می کنیم، اولین مسئله ای که می بینیم زنان هستند و تصور می کنیم اگر زنان در جامعه حذف شوند، فساد هم حذف می شود یا اینکه در آموزش تصور می کنیم زنانی که وارد حوزه های آموزشی می شوند، در آینده بی کار می شوند و سهمیه بندی جنسیتی را لحاظ می کنیم، چراکه نمی توانیم فردای آنان را تأمین کنیم؛ یعنی به جای ارائه راه حل، صورت مسئله را پاک می کنیم. 

درحالی که دیدگاه درست تر این است که اگر زن ذی حق است و براساس صلاحیت های خود می تواند درس بخواند و کار کند، وظیفه سیاست گذاران، نهادهای مدنی و بخش خصوصی آن است که عرصه را برای فعالیت او بگشایند.

** برگزاری جشنواره «زن، خانواده و رسانه» تا چه حد می تواند در تغییر نگاه به زنان مؤثر باشد؟
جشنواره ها، مسابقات و نمایشگاه ها نوعی آیین هستند که جامعه را متوجه می کنند که به مسائل جامعه چگونه واقعی نگاه کنند که این می تواند اثرگذار باشد. آنها می توانند این پیام را برای جامعه داشته باشند که به چه چیزی بیشتر فکر کنند و اینکه به آن چیزها چگونه فکر کنند. هم زمینه را برای واقعی و درست تر مطرح شدن زنان در رسانه ها فراهم می کند و هم زنان را برای حضور در رسانه ها توانمند می کند.
*منبع: روزنامه شرق
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: