روزنامه ایران در صفحه سیاسی درباره اهمیت اقتصادی و سیاسی در روابط با کشورهای حوزه آسیا و اقیانوسیه به گفت و گو با ابراهیم رحیم پور پرداخت و نوشت: تنش زدایی و تقویت همکاری با همه کشورهای جهان از جمله اهداف مهمی بود که از همان ابتدای دولت یازدهم مورد تأکید قرار گرفت.
در ادامه این گزارش که در شماره چهارشنبه 14 مهر 1395 خورشیدی با معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه به قلم مریم سالاری انتشار یافت، می خوانیم: مأموریتی که وزارت امور خارجه و سه معاونت مهم آن از جمله معاونت آسیا و اقیانوسیه عهده دار انجام آن شدند و به ارتقای رابطه ایران با قدرت های بزرگی چون روسیه، چین و هند انجامید.
درباره فراز و نشیب رابطه با این بازیگران مهم آسیایی با ابراهیم رحیم پور، معاون آسیا و اقیانوسیه وزارت امور خارجه به گفت و گو نشستیم. کسی که در دوره مسئولیت سه ساله اش که به رفت و آمد مقامات عالی روسیه، چین و هند به کشورمان انجامید، نشان داد تا چه اندازه بر گستره قاره آسیا و ظرفیت های پیدا و پنهان آن اشراف دارد.
رحیم پور در این گفت و گو که کمی پیش از سفر رئیس جمهوری به سه کشور جنوب شرقی آسیا (ویتنام، مالزی و تایلند) انجام شد، از اهمیت سیاسی کشورهای بزرگ و کوچک آسیا در سیاست خارجی ایران سخن گفت و همان اندازه حفظ روابط با کشورهای کوچک تر را مهم دانست که بر ضرورت تقویت رابطه با بازیگران مهمی چون روسیه و چین تأکید کرد.
مشروح مصاحبه از نظر می گذرد:
رابطه تهران و مسکو از مدار بی اعتمادی تا روابط بسیار نزدیک در موضوعات استراتژیک طی سال های اخیر در نوسان بوده است. تغییراتی که ناظران سیاسی آن را برآمده از بی اعتمادی تاریخی میان دو کشور ارزیابی می کنند. با این وجود، برخی، عمیق تر شدن رابطه دو کشور در سال های اخیر در موضوع سوریه را نشانه شکل گیری رابطه ای استراتژیک میان دو کشور تفسیر می کنند.
** در حالی که تردیدها درباره ابعاد این رابطه همچنان از منظر بسیاری مورد تردید است. شما این فراز و فرودها را چگونه ارزیابی می کنید؟
سیاست مبنایی جمهوری اسلامی ایران که در ابتدای انقلاب و با در نظر گرفتن ملاحظات و واقعیات روز منطقه و جهان مطرح شد، عدم وابستگی به دو بلوک شرق و غرب است و این عدم وابستگی به کشور خاصی اطلاق ندارد. تصمیم گیری ها و ریل گذاری در سیاست خارجی هم با در نظر گرفتن این اصل انجام می شود. بر این اساس، ما سیاست مان را همسو با یک قدرت یا ابرقدرت تعریف نمی کنیم و به دنبال آن هستیم که جایگاه خود را بدون وابستگی، دستور گرفتن و زیر بلیت کشوری رفتن تثبیت نماییم.
سفرا و نمایندگان ما وقتی در محافل بین المللی حاضر می شوند، برخلاف بسیاری از نمایندگان کشورهای دیگر به سمت سفیر کشور خاصی نمی روند و براحتی و در یک موقعیت برابر با همه مراوده می کنند. این رفتار به معنای مستقل بودن سیاست کشور است که ملاحظه خاصی در خصوص هیچ کشوری ندارد. اما در میان کشورها روسیه و چین جایگاه ویژه ای برای ایران دارند. سیاست ما درباره روسیه پیرو سیاست عاقلانه ای بوده است که در سطح رهبری اتخاذ شده و از گذشته به آن عمل می شده اما در شرایط کنونی بهتر عمل می شود.
لذا با روسیه به عنوان یک شریک راهبردی و منطقه ای مان متناسب با تحولاتی که در منطقه جریان دارد، حرکت کردیم.
اما وجه راهبردی رابطه ایران و روسیه که شما به آن اشاره کردید، در تحلیل های بین المللی محل اختلاف است.
بله؛ با وجود روابط خوبی که میان دو کشور برقرار است، به دلیل وجود یکسری نگاه های تاریخی به طور مطلق نمی توان روسیه را یک شریک راهبردی برای ایران دانست. اگر بخواهیم صادقانه تر در این رابطه صحبت کنیم، باید گفت که ایران در انتخاب شریک راهبردی برای خود مقداری محتاطانه عمل می کند.
اما دو طرف در شرایط کنونی به این نقطه مشترک رسیده اند که مسیر راهبردی را به صورت تضمینی جلو ببرند، اگرچه در همین مقطع هم باز نظراتی مطرح است که با شرایط موجود زاویه دارد؛ حتی در مورد سوریه که هر دو طرف بر سر کلیات آن اشتراک نظر دارند. ایران و روسیه در حال حاضر در تلاشند تا منافع مشترک سیاسی، اقتصادی، نظامی، امنیتی و همچنین منطقه ای خود را به طور دقیق تری تعریف کنند که پروسه ای زمانبر است. در زمینه هایی این کار را انجام دادیم و به آزمون گذاشتیم.
** چه زمینه هایی؟ مثل همکاری نظامی در سوریه؟
روند همکاری در سوریه می تواند یک نمونه باشد اما مؤلفه های بسیاری در شکل گیری یک رابطه راهبردی تأثیرگذارند. یعنی خیلی عوامل باید با یکدیگر پیوند بخورند و فضایی را رقم بزنند که مسئولین دو کشور بگویند وارد رابطه استراتژیک و راهبردی شده اند.
به عنوان مثال روابط راهبردی امریکا و اسرائیل راهبردی اتفاقی نیست. حالا به غلط یا درست اینها برنامه جامعی در منطقه دارند که رابطه آنها را وارد این فاز کرده است.
خب در میان این مؤلفه ها، موضوع همکاری تهران و مسکو درباره سوریه که به استفاده روس ها از پایگاه نظامی نوژه همدان انجامید، چه ظرفیتی ** برای نزدیک تر کردن دو کشور و ورود آنها به سطح یک رابطه راهبردی دارد؟
اتفاقاتی که در سوریه رخ داد، به مرور ایران و روسیه را به این نتیجه رسانده که پیوندشان می تواند برای صلح منطقه و مبارزه با تروریسم و دفاع از امنیت ملی شان مناسب باشد. به همین دلیل وارد فاز نزدیک تری از همکاری های نظامی شده اند. موضوع سوریه آزمونی برای همکاری دو کشور در زمینه هایی است که سیاست مشترک دارند. این در حالی است که سال ها پیش در مورد حمله شوروی به افغانستان ما سیاستی کاملاً متعارض با شوروی داشتیم و مخالف این اقدام آنها بودیم. بنابراین خیلی مسائل باید در کنار هم قرار گیرد تا دو طرف به این استنباط برسند که همکاری عمیق به نفع هر دو طرف است.
اما همکاری ایران و روسیه از نوع آنچه در نوژه اتفاق افتاد، عمر طولانی نداشت.
ما در موضوع حساسی مانند سوریه کل روند را نگاه می کنیم. از این منظر محاسبات ما نشان می دهد که کار با روسیه در سوریه به نفع صلح منطقه ای بوده است. سوریه به کلاف سردرگمی تبدیل شده است. اتفاقاتی هم که در نتیجه استفاده روس ها از پایگاه نوژه رخ داد، طبیعت تحرکات نظامی و امنیتی است. ما هم در این قضیه نقش مان مشخص است.
** فراتر از موضوع سوریه، نگاه روس ها به سمت و سوی عمق بخشیدن به رابطه با ایران تحت تأثیر چه مؤلفه هایی تقویت شده است؟
این یک واقعیت است که روس ها از جهت انتخاب کشورها و شرکا دست شان از ما بازتر است و چتر خود را در کل منطقه و دنیا کامل تر از ما باز کرده اند.
واقعیاتی که در منطقه رخ داده است، روس ها بویژه شخص آقای پوتین را به این نتیجه رسانده که با ایران همکاری های بیشتری داشته باشند. نگاه وی در روسیه برای افزایش رابطه با ایران بسیار مثبت است. این در حالی است که برخی در این کشور مخالف رابطه راهبردی با ایران هستند همان طور که در ایران هم چنین طیفی وجود دارد ولی می بینیم که خود آقای پوتین برای این مسأله مصمم است.
موضوع بحران اوکراین و عمیق تر شدن شکاف میان کرملین و غرب بر سر این موضوع تا چه اندازه در نزدیکی روس ها به ایران تأثیرگذار بوده است؟
نزدیکی روس ها به سمت تهران بعد از بحران اوکراین و تحریم هایی که از سوی غرب علیه روسیه اعمال شد، تقویت شد و آنها را به سمت رابطه بهتر با کشورمان که هنوز نمی توان آن را راهبردی توصیف کرد، کشاند البته مسأله کاهش قیمت انرژی هم که عربستان به عنوان یک ابزار سیاسی از آن استفاده کرد، به این موضوع شاید کمک کرد.
** چرا با وجود نگاه مثبت سران دو کشور برای عمق بخشیدن به رابطه، نخبگان سیاسی به این درک مشترک نرسیده اند؟
نگاه نخبــــــگان در نشست و برخاست هایی که این اواخر میان مسئولان و چهره های صاحب نظر دو طرف صورت گرفته، نسبت به قبل مثبت تر شده است اما به نظر من هم هنوز هم در کلان، به ضرورت ارتقای رابطه به سمت راهبردی نرسیده اند. بنابراین این نیاز وجود دارد که دولت ها، تحرکات و پیوندهایشان را عمیق تر کنند و نخبگان هم متوجه این ضرورت تاریخی شوند. به عنوان مثال در مورد اقتصاد زمینه های بسیار خوبی برای همکاری وجود دارد.
شریک راهبردی منهای اقتصاد نمی تواند باشد. اتفاقاً شرکای راهبردی که مراودات اقتصادی گسترده داشته باشند، رابطه مستحکم تری برقرار می کنند. لذا نمی توان روسیه را شریک راهبردی مان نامید اما با فرانسه یا ایتالیا کار اقتصادی و نفتی انجام داد. از این نظر مخالفان هنوز توجیه کامل برای این قضیه نشده اند که آن هم دلایل تاریخی خود را دارد. چون درک این موضوع برای نخبگان دستوری نیست و آنها از حرکات مختلف استنباط خود را دارند.
** چین هم یکی از کشورهایی بود که در کنار روسیه و در دوره تحریم ها جایگاه مهمی در شراکت اقتصادی ایران به خود اختصاص داده بود. جایگاه کنونی این کشور در مناسبات دیپلماتیک ایران کجاست؟
چین قدرت مهمی برای ایران است که اهمیت و اعتبار آن نسبت به قبل بیشتر هم شده است. این کشور همچنین در معادلات دنیا و منطقه قدرت قابل ملاحظه ای به حساب می آید. پیوندهای ما با چین بیشتر در زمینه اقتصادی است.
این کشور در دوره تحریم ها و محدودیت های ویژه ایران همکاری خوبی با ما داشت. بعد از تحریم ها به آنها گفتیم که آن دوره، دوره ویژه ای بود و آنها حالا باید در یک فضای رقابت در ایران حضور داشته باشند چرا که محدودیت های خرید خارجی کشور ما برداشته شده است. لذا زمینه همکاری ایران و چین، بیشتر اقتصادی است اما در منطقه هم مواضع مشابه زیادی با چین داریم و چینی ها ایران را کشور مهمی در منطقه که منطقه اصلی تأمین انرژی شان به حساب می آید، می دانند و از این نظر حفظ امنیت منطقه برایشان مهم است و همچنین از آنجایی که چین دارای یک اقلیت مهم مسلمان است، در مبارزه با تررویسم و افراطی گری هم جدی است و از این نظر همکاری های مهم امنیتی با ما داشته و خواهد داشت.
** آیا ایران غیر از زمینه اقتصادی برای تحرک بخشیدن به ابعاد سیاسی رابطه با چین و فعال کردن ظرفیت دیپلماسی این کشور در موضوعات مهم منطقه هم برنامه ای دارد؟ نظیر برنامه هایی که با روسیه در دستور کار دارد؟
مواضع ایران و چین درباره سوریه و عراق تا اندازه ای به یکدیگر نزدیک است و لذا در این باره همکاری های مختلفی داشتیم اما خب همگرایی با روسیه فراتر از این بوده و عملیاتی شده است.
چینی ها با وجود نگاه مشترکی که با ایران و روسیه در منطقه دارند، در نقش آفرینی در صحنه های بین المللی بسیار محتاط هستند و سعی می کنند ملاحظه قدرت های دیگر منطقه را داشته باشند. سفر آقای شی جینگ پینگ، رئیس جمهوری چین به ایران در حالی بود که او در یک تور چند روزه به عربستان و مصر هم رفت. ما با چینی ها در سازمان شانگهای و سازمان ملل همکاری های خوبی داریم و الان هم درباره بحران دریایی چین به طور مرتب رایزنی می کنیم.
نگاه متوازن دولت یازدهم در مناسباتش با قدرت های بزرگ حوزه آسیا بدون پرداختن به هند که قرابت و انگاره های فرهنگی زیادی هم با ایران دارد، تکمیل نمی شود. ایران طی سال های گذشته سعی نموده است تا با طراحی و اجرای برخی سیاست ها، رابطه خود با این کشور مهم جنوب آسیا را به اوج رسانده و فارغ از برخی تنش ها، با آن به عنوان یک قدرت منطقه ای و قدرت نوظهور جهانی، رابطه دوستانه ای داشته باشد.
** به نظر می رسد رابطه ایران با این کشور بعد از توافق هسته ای همپای رابطه با چین و روسیه افزایش یافته است. ارزیابی شما چیست؟
هند به همراه روسیه، چین، پاکستان جایگاه خاص خود را در منطقه و دنیا دارند. شاید اگر در مقطعی که شورای امنیت تشکیل شد، هند موقعیت هسته ای کنونی را داشت، الان یکی از اعضای دائم شورای امنیت بود. این کشور وزن بزرگی در معادلات سیاسی و بویژه اقتصادی دارد.
رشد اقتصادی اش به سمت رشدی همپای چین در حال حرکت است. ما با این کشور یک رابطه تاریخی داریم و این کشور در سیاست های ما همیشه جایگاه خوبی داشته است. در دوره تحریم به 5 کشور هند، چین، کره جنوبی، ژاپن و ترکیه نفت می فروختیم. اینها رفقا و شرکای دوره تحریم ما هستند. لذا روابط ما با هند قبل از تحریم ها هم خوب بود و بعد از تحریم ها نیز در بازگرداندن پول هایمان نقش خوبی داشتند.
ضمن آنکه آنها به همکاری در پروژه چابهار و ترازیت هم علاقه مند هستند و کارهای خوبی انجام دادند و یکی از خریداران خوب نفت ما هستند. بعد از برجام رفت و آمد مقامات کشورمان یعنی سفر آقای ظریف، شمخانی به هند و حضور عالی ترین مقام این کشور در ایران و همچنین تدارک سفر احتمالی آقای روحانی به آنجا، نشان دهنده اهمیتی است که دو طرف برای یکدیگر قائلند.
خب بنای عمیق تر شدن رابطه ما با دهلی در حالی است که این قدرت بزرگ منطقه ای با یکی از همسایگان مهم ما یعنی پاکستان تنش جدی دارد ایران چگونه می تواند رابطه اش را با هر دوی آنها مدیریت کند؟
ما تنش بین این دو کشور را نمی خواهیم اما اگر استنباط ما این باشد که رابطه آنها به سمت تیره تر شدن در حال حرکت است، با هر دوی آنها شروع به حرف زدن می کنیم.
**با توجه به اشاره شما به وجود منافع، اهداف و تهدیدات مشترک در میان کشورهای بزرگ حوزه آسیا از جمله روسیه، چین، هند و ایران، آیا امکان شکل گیری یک ائتلاف فراگیر منطقه ای با وجه نظامی میان این دسته از کشورها وجود دارد؟
سیاست کلان نظام جمهوری اسلامی براساس قانون اساسی، بر پرهیز از پیوستن به بلوک های نظامی مبتنی است و این سیاستی است که عملاً برای ایران خوب جواب داده است. اگرچه حوزه همکاری نظامی ما با روسیه و استفاده موقت آنها از پایگاه نوژه همدان ابعاد مشخصی داشت اما باز در همان محدوده هم پرسش های جدی در ایران مطرح کرد و جامعه حساس شد. بنابراین نفس پیوستن به چنین پیمان هایی نظیر پیمان سنتو با ذات تفکر جمهوری اسلامی سازگاری ندارد.
بخش عمده توجه دستگاه سیاست خارجی ایران در دولت یازدهم معطوف مذاکره با قدرت های بزرگ غرب برای حل و فصل موضوع هسته ای و دستیابی به برجام بود و با وجود اراده و تلاش وزارت خارجه تحت مسئولیت محمدجواد ظریف برای به دست گرفتن مدیریت مراودات ایران در سایر حوزه ها و توسعه دادن آن، مجموعه ای از عوامل دست به دست یکدیگر داد تا آنچه دولت از آغاز بر آن تأکید داشت، در مسیر اجرا با فراز و فرودهای متعددی مواجه گردد.
** نقش مشکلات مربوط به تحریم ها و چالش بر سر پرونده هسته ای در مانع تراشی برای پیگیری یک دیپلماسی فعالانه تا چه اندازه بود؟
وضعیت ایران قبل و بعد از تحریم های هسته ای را باید با وضعیت کشور در دوره پیش و پس از جنگ تحمیلی مقایسه کرد. ایران در نتیجه هشت سال جنگ با عراق، چند هزار میلیارد دلار خسارت دید و همه بسیج شدند تا خسارات جنگ تحمیلی را جبران کنند.
این در حالی بود که جنگ تنها یک سال و چند ماه بعد از انقلاب اتفاق افتاده بود و به دلیل تغییرات سیاسی، وضعیت نابسامان و ویژه ای بر کشور حاکم شده بود. وضعیت قبل از برجام هم از نظر دشواری هایی که به کشور تحمیل شد، شبیه وضعیت دوره جنگ در ایران بود. تفاوتش در آنجاست که ما در جنگ تعداد زیادی شهید دادیم و تعداد بیشتری هم معلول و جانباز و مفقودالاثر داشتیم اما در بحران هسته ای، جنس مشکلات این گونه نبود اما نوع دیگری از مشکلات به وجود آمد.
اگر این مقایسه صورت نگیرد، به آقای روحانی ظلم شده است. ایران در دوره چالش هسته ای با جهان، دچار مشکلات عدیده ای شد. تصویب قطعنامه های سنگین، نزدیک شدن رقم صادرات نفت به صفر و ایجاد یک انزوای خودخواسته در عرصه بین المللی، از جمله پیامدهای خارجی نزاع بر سر پرونده هسته ای بود. در چنین شرایطی بود که رئیس جمهوری وقت ایران وقتی در محافل بین المللی حضور می یافت، او را به جایی راه نمی دادند و عملاً ایران را از صحنه مناسبات خارجی حذف کرده بودند.
طرح مدیریت دنیا، پیگیری گفت وگوی بی ضابطه با امریکا و بدون اجماع نظام، هزینه کردن بی قاعده و قانون پول در سیاست خارجی و تلف کردن درآمد 800 میلیارد دلاری نفت، تنها برخی از اقدامات او در هشت سال دوره ریاست جمهوری بود. این در حالی بود که چنین فشارهایی به بروز یکسری مشکلات اجتماعی از قبیل فقر، اعتیاد، بیکاری و طلاق هم در داخل کشور انجامیده بود.
در چنین شرایطی بازگرداندن کشور به نقطه صفر بسیار سخت بود. با حضور دولت آقای روحانی یک نشاط عمومی به وجود آمد و در روند داخلی و بین المللی اصلاحات انجام شد. اصلاحاتی که البته مثمرثمر بود. عرصه سیاست خارجی هم به طور کل متحول شد و این تحول در تغییر نگاه کشورهای بزرگ و کوچک دنیا نسبت به ایران بروز یافت.
اگرچه هنوز هم تفکرات دیگری مطرح است که برخی از آنها ریشه سیاسی دارد اما رفته رفته نوعی اجماع در عرصه سیاست خارجی برای پیگیری برنامه ها و اهداف دولت در مراوده با جهان خارج شکل گرفته است.
*منبع: روزنامه ایران