کد خبر: ۸۰۲۸۱
تاریخ انتشار: ۰۸:۵۷ - ۰۷ شهريور ۱۳۹۵ - 28 August 2016
هیچ نوع استراتژی روشنی در حوزه فرهنگ وجود ندارد یک جور ملوک الطوایفی در عرصه وضعیت فرهنگی است که در صدا و سیما و ارشاد و سایر بخش ها می‌بینیم و آقایان امروز را به فردا می‌دوزند.
منوچهر محمدی گفت: هیچ نوع استراتژی روشنی در حوزه فرهنگ وجود ندارد یک جور ملوک الطوایفی در عرصه وضعیت فرهنگی است که در صدا و سیما و ارشاد و سایر بخش ها می‌بینیم و آقایان امروز را به فردا می‌دوزند.

خبرگزاری فارس_ زهرا قزیلی: تازه ترین ساخته سینمایی کمال تبریزی  با عنوان «امکان مینا» بخشی از تاریخ معاصر کشور را مورد توجه قرار داده است فیلم در بستری عاشقانه و درام به نحوه  فعالیت سازمان مجاهدین خلق در دهه شصت اشاره دارد، تحرکات این سازمان باعث می شود تا زندگی  عاشقانه مینا و مهران تحت الشعاع قرار گیرد. فیلم با تدوین مجدد به لحاظ شخصیت پردازی نسبت به جشنواره محکم تر شده  و ضعف های آن به نقاط قوت بدل شده است.

 در نشست فیلم «امکان مینا» با منوچهر محمدی تهیه کننده فیلم - که بیش از یک تهیه کننده در آثار تولید شده  فعال است - درباره مسایل مختلف از جمله شکل گیری فیلمنامه، نحوه پرداختن به تحرکات منافقین، استراتژی فرهنگی و استراتژی جشنواره  به صحبت نشستیم . میلاد کی‌مرام بازیگر نقش مهران در این نشست درباره نقاط اوج و فرود ایفای نقش مهران و حضور گزینشی در آثار سینمایی به صحبت نشستیم که در ذیل می آید:

باتوجه به تحرکات اخیر گروهک منافقین و ناامنی که با فعالیت گروهک های مختلف در دنیا وجود دارد چقدر نیاز به ساخت آثاری مانند «امکان مینا» احساس می شود و باید آثاری از این دست ساخته شود و نیاز امروز جامعه است.

محمدی: اگر نگاه کنیم هر جا کلمه فاشیسم برده می شود به یاد نازی ها و خشونت می افتیم هرگاه این معنا کمرنگ شود به سرعت استودیوهای فیلمسازی به ساخت آثاری می روند که این مفهوم را دوباره در اذهان زنده کنند. جنگ جهانی کمتر از 6سال به طول انجامید و تاکنون چند فیلم درباره فجایع این جنگ ساخته شد. به نظرم ایندست فیلم ها نیاز  جامعه است تا مخاطب امروز به آرامش و امنیت خود نسبت به کشورهای منطقه توجه کند.

پرداختن به جزئیات و دوری از کلیشه و شعار

من فیلم را بسیار دوست دارم و روی تمام جزئیات روابط آن فکر شد تا یک کار شعاری و کلیشه ای ساخته نشود. ازبرخورد اول مینا  و مهران در خانه مخاطب احساس می کند مینا یک جوری هست. بعد روند کار را به گونه ای ترتیب دادیم که درام درست شکل بگیرد. مهران نگران حریم خصوصی زندگی و عشقش است که باور دارد از دست رفته و در طول فیلم می بینیم با شخصیت مینا آشنا می شویم به شکل بسیار ظریفی به این  نکته اشاره می شود که تماشاگر بپذیرد که مینا فردی نیست که تمام روحش را به شیطان فروخته و هنوز بخشی از آن باقی مانده است.

 معجزه عشق در بازگرداندن مینا به زندگی عادی  طراحی شده است.

محمدی: دقیقاً مهران عاشقانه مینا را دوست دارد و حاضر است برای او هر کاری انجام دهد این نکته ای است که باعث چرخش مینا می شود و شبی که با هم هستند و به دلیل بعضی از معذورات در سینمای ایران که ممکن است در این شب و فضا قابل نمایش نیست این عشق و میزان عمق وعلاقه این دو را به هم ببینیم ناچار شدیم با اختصار از این ماجرا بگذریم اما صبح مهران به دنبال کار خودش رفته و مینا متوجه بزرگترین اشتباه زندگی اش شد. بعضاً دیده شده نیروهای سازمان هم با انجام کارهای عجیب و غریب  و خیانت جدی کرده بودند در یک برهه زمانی متوجه شدند باز می گردند و از مسیری که رفتند اظهار پشیمانی می کنند.

وفادار به واقعیت بودیم

فیلم تلاش کرده تا به واقعیت رخ داده شده در آن برهه از زمان نزدیک باشد

محمدی: طبیعتا سعی کردیم در این فرآیند وفاداربه واقعیت باشیم.

پرونده هایی  بود که برای نگارش فیلمنامه مورد مطالعه قرار دهید.

محمدی: از نظرات افراد متخصص در این کار به کرات بهره بردیم و در جریان نگارش فیلمنامه  و حین فیلمبرداری بودند. تجربیات ارزشمندی بود که به ما منتقل شد تا سعی کنیم تا جایی که ممکن است  به اصل ماجرا وفادار باشیم.


 

نقش را زندگی می کنم / گاهی احساس می کنم من زیادی سینما را جدی می گیرم

سکانسی که وارد خانه نیروهای امنیتی می شوید و واقعیت را درباره مینا مطلع می شوید هم شوکه می شوید، هم عصبانی  و از حال می روید در آمدن این لحظه ها کار دشواری است و  من متاسفم که بازی شما در جشنواره فیلم فجر دیده نشد.

کی مرام: من خودم اصلا ناراحت نیستم  اما هرکسی تشویق و جایزه گرفتن را دوست دارد وقتی کارشناسان و متخصصان دیدند و می گویند. یک تعداد از پلان ها و یک سکانس از آن بخش درآمده که چون آن لحظات را بسیار دوست دارم عنوان می کنم علت درآمدن آن سکانس را از فیلم نمی دانم شاید به دلیل تایم بود. اما نکته اینجاست که سعی کردم بازی نکنم و زندگی کنم . شخصیت مهران یا هر شخصیت دیگر را زندگی می کنم من هرچیزی که جلوی دوربین ارایه می دهم از نگاهم به پیرامونم است. من در امکان مینا شخصیتی را بازی می کنم که با آن باید آشنا می شدم مربوط به دهه ای بود که من آن را حس و زندگی نکردم طبیعتاً باید به آن دهه و افراد آن نزدیک می شدم . برای رسیدن به حرفه خبرنگاری با افراد ژورنالیستی که در آن دوره زندگی می کردند و افراد مهمی بودند صحبت کردم برای رسیدن به عاشقانه مهران با پدر و مادرم در این حوزه صحبت کردم. گاهی اوقات حس میکنم نکند در سینمای ایران ، بازیگری اینقدر جدی نیست و من زیادی همه چیز را جدیی گرفتم. اما باز سعی میکنم پشیمان نشوم و سر پروژه بعد دوباره برای رسیدن به نقش همانقدر تلاش میکنم.

لحظه آخر برای ارایه نقش خود را رها می کنم

در سکانس های حسی سخت و طاقت فرسا حتما تکنیکی وجود دارد و حواسم جمع است که در چه لنزی و چه زوایه ای و برای چه کارگردانی کار می کنم اما لحظه آخر خودم را رها می کنم و من و مهران یکی می شویم . شوک شدم ، فشارم می افتاد.

در آن سکانس یادم هست به آقای محمدی گفتم این یک چیزی کم دارد و ایشان متذکر شدند افراد در این لحظه خودشان را می زنند یا می زنند به در و دیوار . آخرش هم احساس کردم باید خودم را به دیوار بکوبم. این نوع راهنمایی ها از سوی آقای محمدی و تبریزی وجود داشت . من سعی میکردم روی کار متمرکز شوم تا اتفاق را به درستی رقم بزنم اما فردی که تعلق خاطر به فیلمنامه دارد و از بیرون به کار تماشا می کند می تواند راهگشا باشد. اگرباورپذیر شده خدا را شاکرم.

فیلمنامه امکان مینا براساس اصول سینما و درام آماده شد

تعلیق های فیلمنامه به خوبی ارایه شده به خصوص در صحنه لندرور و از خانه بیرون می آید. روند نگارش فیلمنامه چگونه رخ داد و تعلیق ها را در جایی قرار دادید که مخاطب با فیلم همراه می شود  و تا پایان پیگیر ماجرای مهران و مینا هستند.

محمدی: مانند همه فیلم ها از یک ایده اولیه فیلم شروع شد اما ایده اولیه یک خامی هایی داشت و در بیان سینمایی یک لکنت هایی وجود داشت که باید برطرف می شد فرآیند آماده سازی فیلمنامه نزدیک به 6 ماه به طول انجامید تا فیلمنامه امکان مینا براساس اصول سینما و برمبنای درامی که باید وجود داشته باشد ، تغییر کند و اجزا آن به درستی کنار هم قرار بگیرد. به طور مثال ذهن تماشاگر رادر اولین مواجهه مینا  و مهران به سمت خیانت سوق بدهیم . اگربنا بود فیلم تبلیغاتی و گل درشت بسازیم از همان جلسه اول مینا را درتشکیلات و نحوه آموزش به او آغاز می کردیم و تکلیف فیلم را روشن می کردیم اما قصدداشتیم  مخاطب را با یک درام درست درگیر کنیم . تا بخشی از فیلم به همین منوال پیش می رود . بسیاری از اجزاء درست در کنار هم قرار می گرفت تا پیکره فیلم را شکل دهد و تماشاگر همراه کند. سکانس لندرور را اشاره کردید که علایم آن در سکانس های قبلی ما قراردادیم . وقتی مهران از اتوبوس پیاده می شود که برودبه خانه و با علم به این مسئله که خانه تحت کنترل است یک دسته گل به دست دارد آنچنان بازی می کند مانند یک هنرپیشه تئاتر. نیروهای امنیتی می گویند عجب بازیگری است ما گفتیم عادی رفتار کن و او عاشقانه رفتار می کند و این نوع بازی فشار مضاعفی به بازیگر وارد می کند چون باید حس خود را به گونه ای تداوم دهد که مخاطب بااو ارتباط برقرار کند دو سکانس قبل او درگیر شده با نیروهای اطلاعات و آنها برای آرامش او مجبور بودند تزریق آمپول داشته باشند. نقطه دیگری در فیلمنامه گذاشته شده و بیماری کلیه که مهران را آزار می دهد و همین را بهانه می کند که آن شب از خانه بیرون بیایند در مسیر هم یک چشمه دیگر رو می کند و به نوعی رفتار می کند که مخاطب باور می کند مهران هم سر مینا و هم سر نیروهای اطلاعات کلاه گذاشته است به نحوی که مینا نسبتا تشکیلاتی نه در رده بالا است فریب می خورد تمام این تمهیدات مهران برای نجات مینا از گردابی است که در آن گیر افتاده .

علت تغییر مینا کاملا منطقی است/ مینا از بمباردمان فکری دور می شود

این نوع نگارش درام هم از این نگاه شکل گرفت اساسا اگر نیروهایی از این دست را بتوانید از تشکیلات جدا کنید تازه انسان می شوند . علت تغییر مینا کاملا منطقی  و درست است وقتی یک فرد تحت یک بمباردمان قرار بگیرد نمی تواند به چیز دیگری فکرکند اما وقتی محیط او تغییر کند سوالات مختلف درباره رفتارهایش از خود می پرسد و وقتی مینا را می برد در واقع حساب شده او را متوجه اشتباهاتش می کند. مهران رفتار کاملا طبیعی بروز می دهد گاهی لحنش عاشقانه است، گاهی خشن می شود. روز بعد دست مینا به صندلی بسته شده صورتش خونی است و پیداست مهران عصبانیتش را تخلیه کرده و چرا با این زندگی و بچه من قرار است این کار را بکنی. این موارد را پیش از این شنیده بنابراین اجزاء درست کنار هم قرار گرفته است. مهران آدمی است که به اصولی وفادار است ، سرقولش هست و با بچه های اطلاعات زنگ می زند و می گوید من مینا را با امکانش عوض می کنم. مهران زنش را می خواهد و کاری به نحوه فعالیت نیروی امنیتی ندارد این امر بسیار طبیعی در شخصیت پردازی و طراحی کار . ما واقعا روی این موارد انرژی گذاشتیم که این اجزاء به درستی در خدمت ساختمان اثر قرار بگیرد . حرکتی که در انتهای فیلم مهران انجام می دهد کاری به فعالیت وزارت اطلاعات ندارد او به عنوان یک ایرانی احساس می کند این افراد به حریمش تجاوز کردند و به واقع نمونه ای است از یک عملکرد بزرگتر ما به محض اینکه احساس می کنیم به حریم کشورمان تجاوز شده حتما دفاع می کنید در همان دوران دفاع مقدس بچه هایی که آموزش آنچنانی ندیده بودند با عرقی که داشتند به دفاع  پرداختند. مهران هم خانواده اش حریمش است و احساس تکلیف می کند و انتقام کسانی که دستور قتل خودش و بچه اش را دادند بگیرد.

مهران به انتقام فکر می‌کرد/ حس تجاوز شکل گرفت

کی مرام: من آن لحظه این حس را داشتم که دیگر قضیه شخصی مهران و مینا نیست. حس عجیب و غریبی است که نسبت به تجاوزی است که احساس می شود درباره افراد متعدد شکل گرفته . مهران یک روزنامه‌نگار است و از نوع فعالیت این گروهک باخبر است حالا زندگی خودش دستخوش این بازی های کثیف شد. دیگر آن لحظه «من» وجود نداشت فقط به انتقام فکر می کرد . برای لحظه لحظه کار طراحی وجود داشت مهران می دانست در این راه کشته می شود وقتی از در خارج می شود یک لحظه  قصد می کند که برگردد . من خودم آن لحظه بغض کردم وقتی دیدم مهرانی که مدت ها با آن زندگی کردم می رود که بمیرد. برای من مهران یک آدم واقعی بود و تک تک حس هایش را زندگی  کردم.

چرا وقتی قیصر از حریم اش دفاع می کند کسی ایراد نمی گیرد؟

محمدی: برای من جای سوال است که وقتی سینمای ایران الگویی مثل قیصر را که یکی از فیلم های خوب آقای کیمیایی دارد وقتی به حریم خصوصی خانواده اش تجاوز می شود تصمیم می گیرد برود و انتقام بگیرد کاری به نیروی انتظامی ندارد او احساس می کند عرق ایرانی بودن و مردانگی اش به او اجازه نمی دهد بی تفاوت باشد چرا آنجا هیچ کس ایراد نمی گیرد. مهران اسلحه تهیه می کند و وارد عمل می شود و نیروهای اطلاعات را در مقابل یک عمل انجام شده قرار می دهد، جای سوال برای دوستان دارد؟ مهران طبیعتا کاری که احساس می کند وظیفه اش است انجام می دهد.

مشکل با  «امکان مینا» ایدئولوژیک است

کی مرام: من به شخصه نقد کارهای خودم  را دنبال می کنم و دوست دارم. تا الان درباره کارگردانی اینکار اظهار نظر منفی ندیدم یا درباره کلیت فیلم نظر منفی نمی بینم اما  افرادی که درباره فیلم نگاه منفی دارند مشکلشان از نظر من ایدئولوژیک است با محتوای فیلم مشکل دارند.

معتقدند نباید چنین آثاری ساخته شود؟

کی مرام: بله . برای چه باید ساخته شود.

محمدی: مهمترین نکته ای که در طول جشنواره از آقایانی که مدعی نقد هستند و متاسفانه رسانه هم در اختیار دارند، شنیدم این بود که فیلم قدیمی است. من پرسیدم یعنی چی فیلم قدیمی است.

کی مرام: این جمله گفته می شد چرا گور کهنه باز می کنید؟

محمدی: در حالی که امیدوارم این آقایان اخبار رسمی همین چند وقت اخیر  را شنیده باشند که دولت عربستان مخالفتش با ایران را آشکارتر کرد به جوان ما در فرودگاه تجاوز کردند، حجاج ما به طرز بیرحمانه به قتل می رسانند، در کمال وقاحت خانم رجوی رابه مراسم حج دعوت می کنند . تشکیلات منافقین هم نشان داد که چقدر خود فروخته است با صدام که دشمن آشکار و خونی این ملت بود و صدها هزار جوان این مملکت را به شهادت رساندند این تشکیلات در آغوش صدام قرار گرفت و صدها عکس به جهان مخابره شد نشان می دهد ماهیت این تشکیلات کاملا مزدوری است کاش این تشکیلات من مخالف نظام جمهوری اسلامی هستم یا مبارزه مسلحانه و چریکی می کرد و یا مبارزه سیاسی می کنم. به عقیده من اینجا تکلیف  روشن بود و مواضعش را اعلام می کرد اما این تشکیلات مزدور هر جا پول بیشتر می دهد در آنجا قرار می گیرد این یک سوی ماجرا است . دردناکترین بخش ماجرا اینجاست که  در کشور هیچ نوع استراتژی فرهنگی درستی وجود ندارد و جلوی تبلیغات امکان مینا گرفته شده است. سوال اساسی اینجاست که چرا صدا و سیما با جلوگیری از پخش تیزر فیلم در زمین دشمن بازی میکند. آیا فیلم امکان مینا به لحاظ محتوا فیلمی است که باید صدا و سیما آن را مورد تحریم قرار بدهد؟


 

هیچ استراتژی در حوزه فرهنگ وجود ندارد/ ملوک الطوایفی در عرصه فرهنگ

فیلم کاملا به روز است با دعوت از رجوی، حضور ترکی فیصل و... یک سازمان مرده را زنده می کنند صدا و سیما با فیلمی که بخش کوچکی از مناسباتی که اینها داشتند را اشاره می کند مورد تحریم قرارداده است من جزء تاسف بسیار عمیق برای مسئولین و سیاستگذاران صدا و سیما نمی توانم چیزی بگویم واقعا اگر آقایان عاجزند طراحی بازی رسانه ای را در دست بگیرند از سمت هایشان استعفا بدهند. هیچ نوع استراتژی روشنی در حوزه فرهنگ وجود ندارد یک جور ملوک الطوایفی در عرصه وضعیت فرهنگی است که در صدا و سیما و ارشاد و سایر بخش ها می بینیم و آقایان امروز را به فردا می دوزند برای اینکه زمان بگذرد شاهد از دست رفتن تمام فضای  رسانه ای که لازم است در کشور باشد، قرارداریم و  شبیه موجود عقب افتاده رفتار می کنیم.

وقتی موضوع فیلم تاریخ انقلاب است به گروهکی  معاند با نظام می پردازد من باید در صدا و سیما هم پول باید بدهیم هم تعهدنامه ای که حکم طناب دار است را امضاء کنم دیگر متوجه نیستم چه اتفاقی در کشور از این نظر می افتد. هرکسی ساز خود را می زند. وقتی آقای میرکریمی را ممنوع الکار اعلام می کنند و سوابق ایشان را نمی دانند و... سوالات لاینحلی با این نوع رفتار ها در حوزه فرهنگ در یک هفته و ده روز گذشته ما را به مرز کلافگی و جنون رسانده است.

اشکالات جشنواره فجر را مکرر مطرح کردم

نکته دیگر استراتژی جشنواره فیلم فجر در مواجهه با فیلم امکان مینا بود، تعداد نامزدهای سیمرغ بلورین و ارایه یک جایزه به این فیلم و ارایه سیمرغ های متعدد به یک فیلم که به لحاظ فیلمنامه ایراداتی به آن وارد بود.

من به شخصه این قدر از جشنواره فجر سیمرغ گرفتم که سیمرغ جدید چیزی به من اضافه نخواهد کرد نه تنها سیمرغ بلکه در فدراسیون جهانی تهیه کنندگان درسال 2016 به اتفاق آراء بنده را به عنوان تهیه کننده انتخاب کردند که این هم برایم اتفاق عجیب و غریبی نیست. ممکن است تشویق فرد را امیدوار کند اما مهم نفس کاری است که انجام می دهد اگر کار راضی کننده باشد از جایزه های متعدد هم برای انسان ارزشمندتر است درباره جشنواره فجر و ساختار آن مکرر  دراین سالها اشکالات و مسایل مربوطه را مطرح کردم  و همین باعث می شود که کار دوستانی مثل آقای کی مرام دیده نشود. اما شما مطالعه کنید ببینید با «از کرخه تا راین»، «بازمانده» ، «زیرنور ماه»، «طلا و مس» چه رفتاری کردند. اینها روشن است.

کی مرام: با «ملکه» چه رفتاری کردند؟

مجموعه ای از بی سیاستی و بی برنامگی در جشنواره فجر

محمدی: آقایان سرشان را مثل کبک در برف فرو بردند و راحت  جواب می دهند سلیقه امسال داوران اینگونه بود. سالی که «حوض نقاشی» شرکت داشت. چند نفر ازداوران رسما اعلام کردند این فیلم  از نظر علمی و پزشکی غلط است و تهیه کننده، کارگردان و فیلمنامه نویس را وارد داوری نکردند. این فیلم چند ماه بعد در جشنواره آسیا پاسفیک جایزه بهترین فیلم را می گیرد و از طرف یونسکو بزرگترین نهاد علمی جهان است جایزه ویژه دریافت میکند. من چه باید بگویم؟ مجموعه ای از بی کفایتی مدیران فرهنگی، مجموعه ای ازبی برنامگی در اداره یک جشنواره، مجموعه ای از بی سیاستی در طراحی و ساختار جشنواره، مجموعه ای از حسادت ها و کینه ها دست به دست هم می دهد و چنین اتفاقاتی رخ می دهد. چه باید کرد؟ باید داد بزنیم که دوستان فکر کنند برای یک سیمرغ اضافه تر است نه. به عقیده من از زمانی که رفتارهای غلط  با «بازمانده» و «از کرخه تا راین» شد به این مهم رسیدم که داور نهایی یک اثر هنری تاریخ است و تاریخ است ثابت میکند چه فیلم هایی بافته های دقیق و درست هنرمندانه هستند و چه فیلم هایی کارکرد دستمال کاغذی را دارند . من به بعد از مرگم فکر می کنم که قدر این فیلم ها بیشتر فهمیده می شود.در حیاتم خیلی مسئله ای نیست.

افرادی که جشنواره را برگزار وساماندهی می کنند چقدر با هدفگذاری فجر نزدیک هستند/ وجود فضای فرهنگ ریاکاری وتملق

گذشته از بحث فردی و رفتارهایی که با آثاری با مضامین درست انقلاب از سوی جشنواره فجر وجود دارد ، ساختار فکری است که با ارایه متعدد جوایز به برخی از آثار، به فیلمسازان جوان مسیر حرکتی را نشان می دهند که در آن مسیر خبری از انقلاب و ارزش ها و فضای فجر وجود ندارد.

محمدی: به عقیده من مجموع فیلمهایی که در کشور ساخته می شود در این شرایط و وانفسا قابل ارزش است و هر محصول داخلی که در ایران تولید می شود باید به دیده احترام نگاه کرد. ممکن است از یک فیلم خوشمان نیاید یا از فیلمی بیشتر خوشمان بیاید  این امر جداگانه ای است. پاسخ این سوال را باید کسانی بدهند که جشنواره برگزار و ساماندهی می کنند. باید دید آنها با هدف گذاری هایی که وجود دارد یا باید وجود داشته باشد چقدر نزدیک است ویا اتفاقاتی که در عمل رخ می دهد چقدر تفاوت دارد. شاید روشنترین مثالی که بارها روی آن تاکید کردم این است که اینقدر تبلیغ اسلام را نکنید  اسلام را در عمل پیاده کنیم. آقای خاوری را با ظاهری موجه (یقه بسته و ریش انبوه) می بینم اما ایشان چندین میلیون دلار این  کشور را به تاراج می برد آقایانی که آقای خاوری را بر مسند قدرت قراردادند باید شرمنده باشند و محاکمه شوند وقتی فردی شعار بیشتری درباره دین و اسلام می دهد باید شک کرد که نکند اهداف دیگری داشته باشد. چرا ما باید فریب این افراد را بخوریم. به نظر می رسد یک وارونگی در حوزه ارزش ها به وجود آمده . کسی که مسلمانی خودش را فریاد می زند در صدر می نشیند و بعد ازمدتی  هم می بینیم چه پیشینه و رفتاری از خودشان بروز می دهند . این متاسفانه درس عبرت نمی شود و کماکان بر همین مدار حرکت می کنند و فضای فرهنگ ریاکاری و تملق به وجود آمده که طبیعتا نمی شود سره را از ناسره تشخیص داد.

ایفای نقش رئال خیلی سخت‌تراست

خشمی که از«مهران» می بینیم   با خشمی که در فیلم های دیگر از جمله «360 درجه» طراحی شده متفاوت است این تفاوت در بازی به درستی شکل گرفت.

کی مرام: شخصیت «جاوید» و جنس فیلم کلاسیک، مدل قهرمان دیگری است و ژست دیگری داشت شاید میلاد کی مرام دوست نداشت که دیده شود اما شخصیتی که نوشته شده بود خودنمایی  می کردو سبک بازی ای می طلبید که دوست داشتم تجربه کنم مدل عامیانه و راحت و رئالیسمی که در مهران می بینیم در جاوید وجود ندارد. جاوید با یک پیش زمینه و رفتار و مهران آدم دیگری با یک پس زمینه دیگرو تایم دیگری از تاریخ معاصر روایت شد. من شخصیتی را بازی کردم که امروز این نوع افراد را نمی بینیم و فاجعه ای برایش رخ می دهد که بی شک متفاوت است و طراحی بازی ای که برای«امکان مینا» انجام دادم که این فیلم را به شدت دوست دارم خیلی فرق دارد.

خداوند را شاکرم که تا امروز هرکسی که درباره این شخصیت با من صحبت کرده به باورپذیری دراین شخصیت اشاره دارد که برای من بسیار جذاب است شاید هم این افراد جاوید را خیلی باور نکنند اما باید کلی نگاه کنیم که آن فیلم با فضای کلاسیک شرایط دیگری را می طلبید.

هرکدام از این دو نقش هم سختی های خودش را دارد ولی من فکر میکنم نقش های رئال بر خلاف ظاهرشان خیلی سخت تَر برایشان شخصیت پردازی صورت میگیرد. تیپ سازی اما با پروسه ساده تری انجام می‌شود.

موج سواری در سینمای ایران باب شده است/ به نقد کارشناسی گوش می دهم ادعای روشنفکری ندارم

معمولا در سینمای ایران بازیگر ها این قدر فاصله گذاری در نوع ارایه خشم  نمی کنند و برایم بسیار جالب بود از سوی دیگر در این کار برای ارایه بهتر نقش، سکون و سکوت هایی می بینیم این رفتار را در جنس بازی خودتان طراحی کردید یا راهنمایی شدید؟

کی مرام: بی شک خودم به آن فکر می کنم . اگر فیلم های دیگر را هم نگاه کنید از جمله «360 درجه»، «برف»، «ملکه» این اتفاق می افتد . من نمی توانم انگار کنم که با دو برند کار کردم با برندی که «زیرنورماه » ساخته و برندی که مشترکا پدیدآورنده «مارمولک» بود و برندی مثل «فرهاد توحیدی» که اینقدر شخصیت درست نوشته شده بود، کار کردم. متاسفانه فیلم کم دیده شد به این دلیل که فضای رسانه ای خاصی بر جامعه سینما حاکم است. رسانه وظیفه اش چیست؟ همان که در فیلم هم گفته می شود رسانه وظیفه اش این است که اطلاعات درست به مردم بدهد اگر اطلاعات درست ندهیم افرادی هستند که جایگزین رسانه خواهند شد و افکارعمومی را با اطلاعات غلط به سمت خود هدایت می کنند. بسیاری از دوستان همکار و منتقدین به من گفتند برای چه در این فیلم بازی کردی؟  من سوال می کردم فیلم بدی بود و آنها جوابی نداشتند و من می گفتم چرا نباید بازی می کردم؟ این یعنی مشکل ایدئولوژیک با کار داشتند . یک موج سواری در سینمای ایران باب شده، فضای مجازی مبداء اصلی خبرها شده و برخی از این رسانه ها توسط افرادی به روز رسانی می شود که مسئول تبلیغات یک فیلم هستند و کل رسانه تنها به یک فیلم از سینمای ایران اختصاص می یابد . اگر قرار باشد به فیلمی لطمه بزنند اولین نقد منفی را شروع می کنند و رسانه های دیگر هم از تکنولوژی کپی استفاده می کنند . یک کم سوادی در رسانه های مجازی که فراگیر هم هستند دیده می شود و مخاطب هم به دلیل دسترسی آسانتر به فضای مجازی از این رسانه استفاده می کند بالطبع فیلم مورد نظر فضای مجازی بارها و بارها در روز به انحاء مختلف تبلیغ می شود اما فیلم های دیگر هیچ خبری از آنها دیده نمی شود. خیلی دوست دارم  یک منتقد راجع بازی های فیلم «امکان مینا» صحبت کند و من نظر کارشناسانه را با جان و دل می شنوم برخلاف خیلی از دوستان که ادعای روشنفکری می کنند و ایدئولوژی خاصی ندارند و نقد پذیر نیستند من کاملا به نقد کارشناسی ودرست گوش می دهم .

جشنواره فجر به جای کیفیت به مصلحت فکر می‌کند

در شرایط امروز افراد در هر حوزه ای تاب نقد ندارند

کی مرام: شاید دلیل این که دوست دارم نقد شوم این است که بازیگری برای من شغل و ابزار نبود دغدغه ای بود که از دوران نوجوانی شروع کردم یک دغدغه ای که روحم را ارضاء می کند  و حالم را خوب می کند. به نظرم کماکان اول راهم  و فکر می کنم چه چیزهایی در بازیگری خوب است و باید آن را لحاظ کنم. به عقید ه من یک بازیگر خوب نباید در هر فیلم یا هر جایی باشد سعی می کنم گزیده کار کنم. از روزمه ای که دارم راضی هستم و سرم بالاست شاید گاهی  کاری کردم که مجبور بودم بازی کنم. اما دو سال است که این کار را نکردم .  برای من همین بس که دوستان کارشناس می گویند تلرانس بازی درست از کار درآمده و فاصله گذاری نسبت به نقش های دیگر درست است و برای من این بزرگترین جایزه دنیا است . من در دوره نوجوانی جایزه گرفتم شاید اگر با دوستانمان هم جمع شویم اندازه آقای محمدی جایزه نگرفته باشیم اما یک سوال د ارم تمام فیلم «امکان مینا» از نظر هیات داوری خوب بود و کاندید شد اما من کاندید نشدم. من باید به خودم شک کنم؟ نه اینطور نیست می دانم  که کارم رادرست انجام دادم. خب کل اجزای تشکیل دهنده یک فیلم کاندید شدند من نشدم باور کنید این قضیه من را ناراحت نکرد همان طور که بهترین بازیگران ما را ناراحت نکرد وقتی برای درخشان ترین کارهایشان سیمرغ نگرفتند. من ناراحت نشدم چون قطعا فستیوال فجر یک جشنواره دولتی است و باید به جای کیفیت مصلحت های خودش را درنظر بگیرد و من فکر میکنم در مصلحت های امسالشان نبودم!

بارها برای بازی در فیلم «امکان مینا» منع شدم/ مردم از عشق های غیرمتعارف و خیانت خسته شدند

از سوی دوستان در سینما برای بازی در فیلم منع شدید؟

کی مرام: بسیار و بارها منع شدم اما به این موارد توجه نمی کنم وقتی به چیزی اعتقاد دارم عمل می کنم من نظرات افراد را گوش می کنم اما در نهایت خودم تصمیم می گیرم. نقشی پیش روی من بود که محور سینوسی درستی برای آن طراحی شده بود چرا نباید بازی می کردم؟ معمولا أفراد برایشان نظر همکارانشان خیلی مهم تَر از مردم و مخاطب است و برای من عکس این قضیه صادق است اول اکران آن فیلم را تصور میکنم و بعد به نظر همکارانم فکر میکنم. امکان مینا فیلمی بود که من تصور میکردم مردم به دیدن آن نیاز دارند چون شاید از موضوعات تکراری شبیه به عشق های غیرمتعارف و خیانت و روایت قصه های آپارتمانی خسته شدند.  من دوست دارم خودم را به چالش بکشم و چنین نقش هایی را بازی می کنم تا افراد درباره فاصله گذاری میان نقش ها و اوج و فرود بازی در این فیلم صحبت کنند. من نه عقب می کشم و نه به این نوع نگاه ها توجه دارم.

در هیچ باند و گروهی قرار نمی گیرم/ دوست سینمایی ندارم

در هیچ باند و گروهی قرار نمی گیرم کاملا مستقل هستم و هرکسی می گوید در سینما به فردی وابسته هستم شوخی می کند. من دوست سینمایی هم ندارم زیرا دغدغه ام چیز دیگری است و راه خودم را می روم.

تمام سعی ام را می کنم بازی خوب ارایه دهم. همانطور که آقای محمدی اشاره خوبی داشتند گرچه آرزوی قلبی من است که ایشان سلامت باشند و سایه اش بالای سر فرهنگ باشد اما من هم معتقدم باید بعد از مردنم اتفاق قشنگ افتد و روزمه کاری ام را کنار هم قرار دهند و  از کارم و نحوه انتخابم لذت ببرند.

محمدی: پوست من کلفت شده فشار و اذیتی که سر فیلم مارمولک تحمل کردم و هرجایی می رفتیم توضیح می‌دادیم دوستان قانع می شدند و برایشان روشن می شد بعضی وقت ها زمان برخی از مسایل را حل می کند . امسال در جشنواره «روحانی در قاب سینما» فیلم مارمولک برگزیده شد. من چه چیزی باید بگویم . این اتفاق برای بازمانده هم افتاد. یک سال فیلم توقیف شد و اجازه شرکت در جشنواره فیلم فجر برای فیلم صادر نشد با تغییر مدیریت و دیدن فیلم توسط تعدادی از مسئولین فیلم  پروانه نمایش گرفت و آن رفتار با این فیلم شد و الان یکی از فاخرترین فیلم هایی است که در حوزه فلسطین  کار کردیم که بعد از آن هم دیگر نداشتیم و کارهایی که هم انجام شد بعد از فیلم «بازمانده» مکرر توسط کارشناسان گفته شده که فیلم های خوبی ساخته نشد. حال این سوال مطرح است  چرا این نوع رفتارها را شاهد هستیم.

شاهد تغییر ساختار ارزش ها هستیم/ روابط ناسالم در حوزه نقد/ شرافت قلم از بین رفت

 یک نوع تغییر ساختار ارزش ها رخ داده  و به تبع آن مجموعه مواردی شکل گرفت. در حوزه رسانه همانطور که آقای کی مرام اشاره کردند مفهوم آزادی رسانه و نقد  باموضوع باند بازی قاطی شده. روابط ناسالمی که در حوزه نقد و خبرسانی و اطلاع رسانی شرافت قلم از بین رفته است. چیزی که در قرآن به آن قسم یاد شده. الان اینگونه نیست زنگ می زنند  و می گویند ا گر این مقدار  پول به ما بدهید ما راجع به فیلم مثبت می گوییم اگر پول ندهید به گونه دیگر رفتار می کنیم به نظرم کسانی که مسئولیت دارند باید متوجه شوند که ما آزادی رسانه را با هتاکی و بی حرمتی قاطی کردیم و دیگر نمی توانیم جمع کنیم. و چیزی که منشاء رفتاری من می تواند باشد این است که افراد نجیب در این شرایط باید سکوت کنند و این سکوت سکوت بدی است ممکن است به یک نقطه انفجاری بدل شود.آقایان باید متوجه باشند. می گویند اگر بیماری علایم بیرونی (تب، سرفه و...) داشته باشد پزشک و اطرافیان سریع تر به بیماری پی می برند اما اگرعلایم بیرونی نداشته باشد و بیمار هم سکوت کند ممکن است به فاجعه منجر شود. چیزی که امروز در حوزه فرهنگی جای تامل جدی دارد متاسفانه فضای بی در و پیکری وجود دارد و هرکسی به خود اجازه می دهد هر حرفی را در رسانه ملی بزند و هر جمله ای را  استفاده کند بدون اینکه حرمت اخلاق ایرانی و اسلامی را نگه داریم. نقد کردن، نصیحت کردن و توضیح دادن با این که آبروی فردی را ملعبه دست خود بکنید متفاوت است به کجا می رویم جای نگرانی دارد و من به شدت نگران وضعیت فرهنگی کشور به عنوان یک شهروند هستم  . این نگرانی جای تامل بسیار دارد. مسئولین بدانند رسیدگی به وضعیت فرهنگی کشور از نان شب واجب تر است اگر فرهنگ درست داشته باشیم می دانیم با پول نفت یا مسکن و معیشت و دردهای دیگر چگونه برخورد کنیم اما اگر وضعیت فرهنگی ما روشن نباشد آدم ها تبدیل به افراد ریاکار و همه چیز براساس منافع شخصی و حزبی تعریف می شود این خطر بزرگی است. وظیفه ما اعلام این خطر است ما کار خاصی نمی توانیم  انجام دهیم نه حزب و تشکیلاتی داریم و نه قدرتی برای اصلاح . وظیفه ما گفتن است آقایانی که دردمند هستند و احساس مسئولیت می کنند باید به فکر چاره باشند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: