کد خبر: ۷۹۰۹۰
تاریخ انتشار: ۰۸:۱۰ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۵ - 14 August 2016
در روایتی از اباصلت هروی نقل شده که امام رضا (ع) در شهر طوس زبان فارسی را فرامی‌گیرند تا هر دو سوی بحث (مناظره‌های آزادانه در آن دوران) مراد همدیگر را بدون مانع لغوی و دستوری دریابند و زمان زیادی برای تفهیم مطلب از دست نرود.

در روایتی از اباصلت هروی نقل شده که امام رضا (ع) در شهر طوس زبان فارسی را فرامی‌گیرند تا هر دو سوی بحث (مناظره‌های آزادانه در آن دوران) مراد همدیگر را بدون مانع لغوی و دستوری دریابند و زمان زیادی برای تفهیم مطلب از دست نرود.

 محمد لسانی - استاد دانشگاه - در روزنامه «شرق» می‌نویسد: اگر بخواهیم تاریخ را بی‌دروغ ورق بزنیم، با نکته‌های ظریفی مواجه مي‌شويم كه باعث مي‌شود شخصیت‌های بزرگ را بهتر و آسان‌تر دریابیم. نگاه صادقانه و مستند به زندگی اشخاص برجسته، قطعا نتایج سازنده‌ای برای ما به ارمغان می‌آورد، به شکلی که می‌تواند شیوه‌نامه زیست آنان را به‌طور شفاف فراروی ما قرار دهد تا کاملا بتوانیم دیدگاه فکری و اجتماعی آنها را کشف و به سیره رفتاری‌شان توجه كنيم.

اگر این بررسیِ اسنادی به ترسیم هویت آن شخص منتهی شود، می‌تواند محقق را به شمّی برساند که اخبار سره را از ناسره تفکیک کند و در جایگاهی قرار بگيرد که گویا در مقطع تاریخی حيات فرد موردنظر، حضور یافته و قادر به مشاهده عینی شده و با این تاریخ‌سازان به گفت‌وگو پرداخته است.

بی‌تردید در هر زمانه‌ای به سیره خردمندان و پیشوایان بزرگ تاریخ برای هدایت جامعه نیاز است و در عصر پرتلاطم ما که تقابل داغ فرهنگ‌ها و افکار در عرصه جهانی است، این ضرورت بیش از هر دوره دیگری به چشم می‌خورد و همین خواسته سبب شده به گوشه‌هایی از حیات پربار پیشوای پرفروغ شیعیان، حضرت رضا علیه‌السلام بپردازیم و راهبرد اجتماعی آن امام رئوف را مطمح نظر قرار دهیم. اگر ما بتوانیم فقط چشم‌اندازی شفاف از مقطع اقامت امام هشتم در ایران ارائه دهیم، توشه تضمین‌شده‌ای است که می‌تواند هر کارگزار حکومتی و از سوی دیگر هر دانشور راستینی را به اکسیر سعادتمندی جامعه‌اش رهنمون شود.

دوران حضور پربرکت این اختر تابناک در ایران‌زمین مصادف با دوران خلافت بني‌عباس و پایتخت آن دوره، شهر طوس، مقارن با حکمرانی مأمون است که با سیاستی ویژه توانسته آن امام فرزانه را به دارالاماره فراخواند. تصمیم خلیفه بر آن است که از خود نمودی علمی و فرهنگی در افکار عمومی به جای گذارد و از این بابت تلاش می‌کند از همجواری با امام علیه‌السلام نهایت بهره‌برداری را داشته باشد؛ بنابراين به‌صورت رسمی اعلام می‌کند عموم فرهیختگان و صاحبان فکر می‌توانند آزادانه نظرات خود را در صحن علنی جامعه ابراز کنند و دوم آنکه مأمون جریان ترجمه آثار کلامی و فلسفی را تقویت کرد تا متون غریبه از سرزمین‌های خارجی به قلمرو اسلامی سرازیر شوند، سوم، بساط مجالس بحث آزاد و گفت‌وگوی دینی و فلسفی در پایتخت اسلامی راه‌اندازی شد.

جالب است که خلیفه عباسی می‌خواهد پشت این تصمیمات رسمی، واکنش امام علیه‌السلام را هم دراین‌باره بسنجد. تاریخ‌دانان بر اساس نتایج پژوهشی که از آن دوره حساس به‌دست آورده‌‌اند، دریافته‌‌اند که نه‌تنها حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام با این قضایا هیچ مخالفتی نمی‌کنند بلکه به استقبال فرمان‌های سه‌گانه مأمون عباسی می‌روند تا عملا اثبات شود که جوهره برخورد امام عظیم‌الشأن در مسیر اجرای همین ارکان ضروری برای انتفاع جامعه است و اگر پیش از این، در زمان امامت پدر بزرگوارشان مسکوت ماند، به سبب فشار و اختناق دولت سابق عباسی و حبس آن بزرگوار، این اتفاق نامبارک حادث شد.

پیش از آن در دوره پیشوایی امام ششم علیه‌السلام، کرسی‌های تدریس و آزاداندیشی رونق گرمی داشت و اینک این فضای آزاد بار دیگر می‌خواست فراگیر شود و حضرت ثامن‌الحجج آگاهانه به استقبال این هوای تازه رفتند تا نسیم آزادی به آن قلمرو بوزد.

تبادل آزاد آرا و عقاید، مسلماً می‌تواند برکات زیادی به‌‌دنبال داشته باشد زیرا چون خورشید تابانی سبب می‌شود که سایه تیره عوام‌گرایی و باورهای خرافی از فضای جامعه رخت بربندد. جالب است که محققی به نام مرحوم عزیزالله عطاردی روایتی از اباصلت هروی در کتاب مسندالرضا نقل می‌کند که هشتمین امام امت در شهر طوس زبان فارسی را فرامی‌گیرند تا هر دو سوی بحث مراد همدیگر را بدون مانع لغوی و دستوری دریابند و زمان زیادی برای تفهیم مطلب از دست نرود.

متأسفانه در عصر حاضر جوهره پیام‌هایی که بعضا از رسانه‌ها و مطبوعات به‌ویژه رسانه ملی پخش می‌شود، در مسیر مطلوبی نیست که بتواند جان‌مایه رهنمود رضوی را در بر گیرد و خواست متولیان امر رسانه بیشتر اوقات به سمت قشری‌گری و تحریک احساسات تمایل دارد تا تعلیم امور عقلی و سبک زندگی پیشوایان دینی. یکی از مصداق‌های آن، گزارشی رادیویی بود که در هفته کرامت شنیده شد. مجری استودیوی پخش بی‌تابانه درباره زائرانی پیاده سخن می‌راند که شهربه‌شهر در حال عزیمت به مشهدالرضا هستند.

اشاره‌های عاطفی و رقت‌انگیز به ضریح و رواق و گنبد طلا و ناله زوار و کبوتران حرم، زمانی زیان‌آور می‌شود که هیچ نکته معرفتی و خردورزی از سیره رفتاری و هرم اندیشه امام مطرح نمی‌شود و اصل قضیه مغفول می‌ماند. درحالی‌که آن حضرت بنا بر شواهد تاریخی مستند، بر عنصر گفت‌وگوی علمی و استدلالی در زندگی پیروانش تأکید فراوانی داشتند.

یکی از این مصداق‌ها، حدیث مشهوری است که آن پیشوای خردمند، «عقل» را دوست و همدم آدمی و «جهالت و نادانی» را دشمن واقعی او خطاب می‌کنند. اینها منبع الهامی برای واعظان و سخنرانان در مجالس مذهبی است. امید که محور توسلات پیروان ایشان در مسیری افتد که رضایت آن امام فرزانه را سبب شود.


نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: