نشست اخیر منافقین در فرانسه و حمایت بیچون و چرای عربستان و آمریکا از آنان به نیابت از رژیم صهیونیستی، ثابت میکند که راهبرد آنان برای تضعیف ایران اسلامی از طریق تقویت و تجهیز داعش، به بنبست رسیده و دست به دامن فرقه تروریستی رجوی شدهاند.
« محمدحسن قدیری ابیانه» در روزنامه «حمایت»نوشت:
هفته گذشته در خبرها آمده بود «افریم اینبار» رئیس اندیشکده صهیونیستی «بگین- سادات» به صراحت اعلام کرده که داعش، ابزار مفیدی برای تضعیف تسلط تهران بر خاورمیانه است و نابودی داعش را اشتباهی راهبردی برشمرده است. این اظهار نظر در حالی است که در اسناد سری امنیتی آمریکا که توسط ادوارد اسنودن، افشاگر آژانس امنیت ملی این کشور منتشر گردید، تأکید شده داعش محصول مشترک آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی است.
عملیات شکلگیری این گروه تروریستی که با نام رمز «لانه زنبور» بین این سه طرف کلید خورد با هدف حمایت از رژیم صهیونیستی انجام گرفت و مقرر شد ساختاری با شعارهای به اصطلاح دینی بسیار افراطی در منطقه شکل گرفته و گسترش یابد. کارشناسان این سه سازمان اطلاعاتی به این نتیجه رسیدند بهترین راهکار برای حمایت از رژیم صهیونیستی، ایجاد دشمنی پشت مرزهای آن است که سلاح خود را برخلاف جهت و به سوی کشورهای مخالف بقای این رژیم نشانه بگیرد.
شواهد فراوانی از کمکهای پیدا و پنهان آمریکا به داعش وجود دارد؛ از زمینهچینی برای تأسیس این گروه تروریستی گرفته تا ارسال سلاح و تجهیزات. از جمله اهداف مهم تشکیل داعش، تجزیه عراق و سوریه به عنوان بخشی از سیاست تشکیل خاورمیانه بزرگ و ضربه زدن به بیداری اسلامی است و برای تحقق این هدف، از گروههایی استفاده میکنند که برچسب اسلامی به پیشانی آنان زده شده است.
از سوی دیگر، هنری کسینجر، سازمان سیا و دیگر نهادهای اطلاعاتی آمریکا پیشبینی کردهاند که رژیم صهیونیستی تا سال 2025 نابود خواهد شد. علت این نابودی، بیداری اسلامی ذکر شده که حکومتهای دستنشانده غرب را در غرب آسیا در معرض خطر نابودی جدی قرار داده است. تحلیلگران غربی به این نتیجه رسیدهاند که پس از خروج مفتضحانه ارتش رژیم صهیونیستی از مزارع شبعای لبنان در سال 2000، روند پیدرپی و بیوقفه شکستهای رژیم صهیونیستی آغاز شده، حزبالله لبنان و گروههای مقاومت فلسطینی برای اولین بار توانستند رؤیای شکستناپذیری به اصطلاح قویترین ارتش منطقه را با کابوس هزیمت مواجه کنند. همین شکستها موجب شده پدیده مهاجرت معکوس از سرزمینهای اشغالی آغاز شود و صهیونیستهای مهاجر ترجیح دهند که در دیگر کشورها سکنی گزینند. بازگشت مهاجرین به این ترتیب، اضمحلال عملی و تدریجی رژیم صهیونیستی را محقق میکند که راز آن در حمایتهای بیشائبه ایران از مقاومت لبنان و فلسطین نهفته است. این تحلیل مقامات غربی و صهیونیستی را در واقع باید مبنای ایجاد داعش بدانیم که بر اساس آن تلاش میکنند تروریستها هم در سوریه و هم در عراق، دست برتر را داشته باشند.
پیش از اظهارنظر اخیر «افریم اینبار» نیز دیگر مقامات رژیم صهیونیستی بارها اعلام کرده بودند که اقدامات داعش به نفع امنیت آنهاست. نکته قابل توجه این است که اتخاذ این رویکرد در سیاستهای گذشته آنان ریشه دارد کما اینکه آنان پس از نابودی صدام و قذافی در عراق و لیبی ابراز پشیمانی کردند، چرا که آنان در نظر داشتند با نابودی این رژیمها، بر مقدرات این کشورها حاکم شوند اما اینگونه نشد. غرب و آمریکا با سرنگونی صدام، به فکر محدود کردن تأثیر منطقهای ایران اسلامی، تنگتر کردن حلقه محاصره و حتی تهاجم نظامی به کشورمان بودند اما موفق نشدند.
به همین منظور پس از خروج از عراق، داعش را ایجاد کردند تا تروریستها، این مأموریت نیمهتمام را به نیابت از آنان انجام دهند. اینجاست که رژیم صهیونیستی، استراتژی نابودی داعش را رسماً اشتباه معرف کرده و به آمریکا هشدار میدهد که علیرغم کشتارها و تهدیدات تکفیریها در غرب، آنان برای تداوم حیات غده سرطانی صهیونیسم، به پدیده «داعشیسم» نیازمندند. بنابراین، تحقق تمام اهداف آمریکا، رژیم صهیونیستی و غرب در منطقه بر شکست موهوم ایران و جبه مقاومت متوقف است.
موضوع حائز اهمیت دیگر اینکه با زوال قریبالوقوع داعش در عراق و تضعیف شدن آنان در سوریه، مشخص است که تحقق این هدف با مشکل روبهرو شده و شاهدیم که حامیان این گروه تروریستی برای جبران شکستهای آنان، بحث حمایت از گروهک منافقین را در دستور کار قرار دادهاند !
نشست اخیر گروهک منافقین در فرانسه و حمایت بیچون و چرای عربستان و آمریکا از آنان به نیابت از رژیم صهیونیستی، ثابت میکند که راهبرد آنان برای تضعیف ایران اسلامی از طریق تقویت و تجهیز داعش، به بنبست رسیده و دست به دامن فرقه تروریستی رجوی شدهاند.
در این میان، نباید از نقش رسانه استعمار پیر در طرفداری از منافقین توسط جریان فتنه در کشورمان غافل بود و شکی نیست که همه این اتفاقات، اجزای یک پازل از پیش طراحی شده علیه جمهوری اسلامی هستند. اما طراحان این توطئهها، بیش از هر کسی به خوبی میدانند که «جمهوری اسلامی ایران در برخورد با تروریسم هیچگونه تسامحی ندارد» (رییس قوه قضائیه - 18مرداد 95) و چنگ زدن آنان به طناب پوسیده منافقین – پس از شکستهای تروریستهای تکفیری – از دریوزگی و عجز کامل آنان در مواجهه با انقلاب اسلامی حکایت دارد. به خصوص اینکه طی هفتههای گذشته، شاهد برخورد قاطعانه قوه قضائیه و نیروهای امنیتی با تحرکات عوامل تکفیری - تروریستی در کشور نیز بودهایم.
و بالاخره باید گفت با وجود همه این توطئهها که بخش کوچکی از آن برای بیثبات کردن کامل امنیت اروپا و آمریکا کافی است، ایران اسلامی به مدد چشمان باز محافظان و پاسداران غیرتمندش، یکی از با ثباتترین کشورها نه فقط در منطقه بلکه در سراسر جهان است. این همان واقعیتی است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم حمایت همهجانبه از تروریستها، تجزیهطلبان و افراطیون در ایران، هر روز به شکل جدیدی در حال بازتعریف شدن است و همانگونه که فرمانده سپاه پاسداران تصریح کردهاند «اقدامات نیروهای مسلح و نهادهای امنیتی و اطلاعاتی کشور امکان عرض اندام مزدوران وابسته به نظام سلطه و صهیونیسم و گروهکهای تروریستی ضد انقلاب را سلب و هرگونه حرکت آنان را قاطعانه با شکست مواجه ساخته است.»