گفت: خانم فائزه هاشمی گفته است؛ «من با حکومت دینی مخالفم»!
گفتم: خب! برای این که حکومت دینی، با رانتخواری، غارت بیتالمال، زندگی اشرافی از کیسه مردم، رشوهخواری، فتنهانگیزی و... مخالف است.
گفت: حالا ایشان غیر از اینکه فرزند آقای هاشمی رفسنجانی است، از خودش چه هنر و خصوصیت قابل ارائهای دارد؟
گفتم: اگر طلحه و زبیر وقتی دستشان از بیتالمال مسلمین کوتاه شد به معاویه پیوستند، حداقل از خودشان هم یک جایگاه و سابقهای داشتند ولی ایشان که غیر از وابستگی به آقای رفسنجانی از خودش هیچ چیز دیگری ندارد، چرا ادای آنها را درمیآورد؟!
گفت: چه عرض کنم؟! اصلا معلوم نیست چه کسی او را طرفدار حکومت دینی میدانست که حالا میگوید با حکومت دینی مخالفم؟!
گفتم: پشهای روی درخت خرما نشست و هنگامی که میخواست برود به درخت گفت خودت را محکم نگه دار که من دارم میپرم! درخت پوزخندی زد و گفت؛ مگر آمده بودی که میخواهی بروی؟!