تحولات خاورمیانه تمامشدنی نیست. هر روز باید منتظر اتفاقی بود که به توجه جدی نیاز دارد. هیچیک از کشورهای منطقه نمیتوانند از تحولات کنار باشند. آخرین تحول کودتای ناموفق در ترکیه است. تحولی که غیرمنتظره بود. شاید در گوشهای از دنیا کسی پیشبینی کرده باشد ولی در محافل سیاسی امکان کودتا در ترکیه در سالهای اخیر هر روز کمرنگتر شده بود تا جایی که دیگر در مباحث سیاسی کسی به آن نمیپرداخت.
از زمانی که حزب عدالت و توسعه در سال ٨٢ ریاست دولت ترکیه را به دست گرفت با دقت تمام متوجه اشتهای سابقهدار نظامیان آن کشور برای بلعیدن قدرت سیاسی بود. لذا در هرگونه تصمیمی که میتوانست بهانهای به دست نظامیان بدهد نهایت احتیاط را به کار میبرد. حرکت گام به گام در کوتاه کردن دست نظامیان ترکیه در حوزههای سیاست و اقتصاد فقط به اتکای یک امر مهم دیگر امکانپذیر شد و آن امر مهم موفقیت بالای اردوغان در حوزه اقتصاد بود.
بعد از اوزال نخستوزیر دهه شصت هجری تمام دولتهای ترکیه در برنامههای اقتصادی خود کم و بیش ناموفق بودند. وضعیت معیشتی بد بود و توفیق اردوغان در این زمینه آرای مردم را متوجه حزب عدالت و توسعه کرد. با عصای موفقیتهای اقتصادی اردوغان توانست سرمایه اجتماعی لازم را فراهم آورد و با کمک این سرمایه در مقابل فشارهای نظامیان بایستد.
اما تحولات سیاسی خاورمیانه به دنبال بهار عربی آغاز یک دوره مشکلاتی بود که هر یک از کشورهای منطقه را به شکلی دچار چالشهای مختلف کرد. بهطور نمونه مشکل کردهای ترکیه که برای چندین دهه گریبان همه دولتهای ترکیه را گرفته با برنامهریزیهای حسابشده دولت اردوغان میرفت که به سرانجامی برسد اما تغییر وضعیت کردهای سوریه توازن موجود را برهم زد.
طرفین مجددا به عملیات نظامی بازگشتند و عملیات مسلحانه و انفجار در مناطق شهری ترکیه توسط پ.ک.ک و بمباران شمال عراق توسط ارتش ترکیه از نو در دستور کار قرار گرفت. کردهای سوریه با حمایتهای مستقیم و غیرمستقیم دولتهای غربی با روابط نزدیک با پ.ک.ک حکومت ترکیه را تا جایی نگران کرد که حتی ناچار شد برخلاف جریان عمومی خطرمهم داعش را کمتر از دیگران مورد توجه قرار دهد.
اما این فقط یکی از مشکلات است. دعوای چندساله با تلآویو بر سر حمله به کشتی کمکرسانی ترکیه به غزه مشکل دیگری است که علاوه بر فشارهای سیاسی از نظر اقتصادی آثار منفی قابل توجهی برای ترکیه داشت.
ساقط کردن جنگنده روسی توسط ترکیه در جریانات سوریه خود به تنهایی لطمات اقتصادی زیادی به ترکیه زد. آثار مخرب و پرهزینه هجوم میلیونی پناهجویان درمانده سوری مشکل دیگری در کنار مشکلات ذکر شده بالاست. مشکلات ترکیه البته محدود به اینها نیست. این فهرست بیش از اینهاست و پرداختن به آنها مجال بیشتری میطلبد.
بهطور خلاصه مجموعهای از مسائل و مشکلات که به برخی اشاره شد مدتهاست که رشد چشمگیراقتصادی ترکیه را از شتاب انداخته است. به زبان دیگر اصلیترین اهرم حزب عدالت و ترکیه در ادامه حکومت که موفقیت اقتصادی بود دچار ضعف شده است.اما در سوی دیگر نیز مخالفان سیاسی اردوغان در تلاش برای کنار راندن حزب عدالت و توسعه در چارچوب قانون شکست خوردهاند. در انتخابات آخر حزب عدالت توانست نیمی از آرای مردم را به دست آوردومخالفین نتوانستند به شکل دموکراتیک اردوغان را کنار بزنند. دولت اردوغان دارای مخالفین متعددی است. احزاب مخالف، سکولارها، بخشی از ارتش و پ ک ک از جمله مخالفین داخلی هستند. اما در میان مخالفان داخلی و خارجی اردوغان از یک جهت نظامیان با دیگران تفاوت دارند.
آنها در گذشته تجربه کردهاند وتوانستهاند به کمک سلاح حکومت تعیین کنند و نه از طریق صندوقهای رای. به نظر میرسد وقتی برای چند نوبت در سیزده سال گذشته به روشهای دموکراتیک نتوانستند حکومت عدالت و توسعه را کنار بزنند شاید مناسب باشد که به راههای غیر دموکراتیک بپردازند. تصور میرود ایده کودتای اخیر در ترکیه به ترتیبی که ذکر شد شکل گرفته باشد. ذکر این مطلب ضروری است که در طول سالیان گذشته ارتش ترکیه هم از درون خود و هم توسط دولت عدالت و توسعه تحولاتی داشته است. این ارتش با ارتش زمان کودتای کنعان اورن در ١٣٥٨ تفاوت دارد.
بخش بزرگ نظامیان ترکیه متوجه هستند که دنیا تغییر کرده است. حالا دیگر دنیا دموکراسی را به عنوان بهترین شکل موجود حکومت پذیرفته است. دوران حکومتهای کودتایی بهسر آمده و حتی حامیان غربی به ندرت میتوانند از کودتاگران حمایت کنند و حمایت ازکودتای السیسی در مصر را نباید به همه نظامیان دنیا تعمیم داد. هرچند که مورد مصربرای نظامیان دیگر کشورها بدآموزی خود را داشته و چه بسا کودتاگران ترک را به این اشتباه محاسبه کشانده باشد.
اما به پس از کودتا باید پرداخت. بیتردید قضیه اخیر فرصت مناسبی را برای دولت اردوغان فراهم کرده است که از فضای احساسی وهیجانی ایجاد شده در جهت کنار گذاشتن مخالفان در ارتش و قوه قضاِییه بهره ببرد. اخبار اولیه نیز حکایت از آن دارد که این جریان باید آغاز شده باشد. حرکت دولت در این مسیر در گذشته بسیار بااحتیاط بود تا بهانهای به دست مخالفان از جمله ارتش ندهد. البته امید است که حرکتهای احساسی و افراط در این امر موجب بروز نارضایتی نشود.
نباید فراموش کرد که احزاب مخالف در ترکیه رفتار دولت وحزب حاکم را رصد میکنند. هرچند آنها از دولت در مقابل کودتا حمایت کردهاند؛ اما مترصد آن خواهند بود که البته با حفظ قوانین بازی درجهت تضعیف دولت حاضر از هرگونه فرصتی استفاده کنند.