در یادداشت علی رفیعی چنین آمده است:
«چشمانش افق را می کاود....
گفتارش برصحنه ی سفید نقش زندگی می زند....
عشقی به تصویر می کِشد، یادگار چشم های شُسته...
آغاز با گزارش و حیرت....
سفر با بادی که ما را خواهد برد.
مشق شب، بی هیچ غلط و خط خوردگی...
طعم گیلاس و ذائقه ی زندگی...
ساده در جستجوی خانه ی دوست...
چه تلخی شیرینی که هیچ کپی برابر اصل او نیست.
حتا اگر چشم و زبانش امروز بسته باشد،
او برای قرن ها سخن گفته است.»