کد خبر: ۷۴۶۶۰
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۷ - ۰۵ تير ۱۳۹۵ - 25 June 2016
** روزنامه شرق
یکی از این پیامدها، محبوبیت و مقبولیت فزاینده اصلاح‌طلبان و سران اصلاحات بود. هدف اتاق فکر مخالفان، از ‌ریخت ‌انداختن سیمای دولت اصلاحات بود؛ از‌این‌رو تمام هَمّ خود را به کار انداختند تا با کشف و افشای نقاط ضعف یا تاریک اصلاح‌طلبان به خواست خود برسند.

در زمینه اقتصادی، دولتِ اصلاحات ضعف و کاستیِ جدی‌ای نداشت تا با سوءاستفاده از آن، دولت را اسقاط یا زمین‌گیر کنند. پس به طرفی یورش بردند که برای دولت اصلاحات حیاتی بود: دگرگونی فضای فرهنگی، اتفاقی که اصولگرایان از آن بیم بسیار داشتند. مخالفان با حمله به پاساژهای فرهنگی دولت، بر آن شدند تا سیاست فرهنگی دولت اصلاحات را از کار بیندازند. آنها می‌دانستند اگر قرار باشد تغییری صورت گیرد، مرکز ثقل آن سیاست فرهنگی است. تلاش آنها به زیان مردم و کشور تمام شد، وضعیت سترون فرهنگی امروز ماحصل تلاش آنهاست.

اینک با این مقدمه می‌توان گفت تاکتیک مخالفان در اتاق فکرشان، در دستور‌کار قرار‌دادن حمله به پاساژهای کوچک اقتصادی دولت روحانی است. البته تشکیل اتاق فکر در رقابت‌های سیاسی نه‌تنها اشکالی ندارد، می‌تواند اهرمی دموکراتیک نیز به‌شمار آید. مسئله بر سر این است که این «اتاق فکر» به‌جای خلق بدیل یا طرح انتقادات جدی، در پی آن است تا ناکارآمدی و عدم مدیریت منابع در دولت قبلی را به گردن بعدی‌ها بیندازد.

می‌توان نتیجه گرفت که اتاق‌ فکر مخالفان روحانی به قاعده بازی پایبند نیست. آنها پیاپی به این حملات ادامه می‌دهند و هدف‌شان نیز اصلاح‌ امور و جلوگیری از خطاهای احتمالی دولت نیست. برنامه عملیاتی آنها در این مسیر جدی‌تر از هشدار‌دادن و افشاگری‌هاست و از‌این‌میان، از‌کار‌انداختن ماشین اقتصادی دولت، شاید سرراست‌ترین هدف آنها باشد. برای این کار مدیران اقتصادی دولت را نشانه گرفته‌اند تا آنها را از ریخت بیندازند و ناکارآمد جلوه‌شان دهند. بی‌تردید در بدنه فربه دولت روحانی نقاط ضعفی برای حمله و انتقاد وجود دارد که مخالفان نیز درصدد حمله به همین نقاط ضعف‌اند و تا اسقاط ماشین اقتصادی از پا نمی‌نشینند.

از‌این‌رو است که درک و دریافت درست از برنامه‌های اتاق فکر مخالفان دولت حیاتی است؛ اما حیاتی‌تر از آن تن‌ندادن به بازی عوام‌فریبانه آنها است. از آنجا‌ که اصولگرایان، خود دولت پاکدستی! را روی کار آورده‌اند، به‌خوبی با نقاطِ احتمالی آشنا هستند که پاکدستی آنجا امکان بروز دارد. این تئوری، یعنی تحریک احساسات مردم فقیر، که هنوز بعد از هشت‌ سال دولت احمدی‌نژاد و سه سال دولت روحانی تشنه عدالت‌اند، آن‌قدر کارایی دارد که قطار اقتصادی دولت را از ریل خارج کند و به‌سمت اقتصاد انحصاری بازگرداند.

نباید در بازی عوام‌فریبانه مخالفان دولت شرکت کرد؛ زیرا حمله به دولت احمدی‌نژاد و بازخوانی سیاستِ اقتصادی دولت او از این منظر که «رطب‌خورده منع رطب کِی کند»، دیگر کارساز نیست. عملکرد دولت احمدی‌نژاد در این زمینه اظهر‌من‌الشمس است. دولت احمدی‌نژاد پیش از آنکه به‌ دست اصلاح‌طلبان و منتقدانش اسقاط شود، در همان زمان حیاتش از ریخت افتاده بود. تن‌دادن به آنتاگونیسم دولت کنونی و دولت قبل، به نفع دولت بی‌حیات است.

اصلاح‌طلبان اصیل امروز و چپ‌های دیروز به عدالت‌خواهی و برابری‌طلبی شهرت دارند و اگر مردم به این باور نداشتند، با جمله‌ای مختصر پای صندوق‌های رأی نمی‌آمدند. نباید این اعتبار را در جنگ‌های نامنظم سیاسی ذبح کرد. بازگویی و تکرار یک ارزش، از ارزش آن می‌کاهد. خاصه اینکه در میان مردم باور جدی به پاکدستی مخالفان دولت روحانی وجود ندارد. تنها راه مانده، روشنگری سیاسی است: روشنگری در میان مردمی که بسیاری از آنها به نان شب محتاج‌اند، که آن‌هم کار چندان ساده‌ای نیست.

اتاق فکر مخالفان دولت روحانی با تاکتیک قدیمی خود -‌جنگ‌های نامنظم سیاسی‌- وارد عمل شده‌اند. اصلاح‌طلبان به‌خوبی این تاکتیک‌ها را می‌شناسند. خاصه رئیس دولت اصلاحات که هر روز با مصداقی از این جنگ‌های نامنظم سروکار داشت و از‌این‌رو به‌دشواری توانست وعده‌هایش را محقق کند و گاه ناگزیر شد از خیرِ برخی از آنها بگذرد. برنامه اتاق فکر مخالفان دولت در آن دوران، ضربه‌زدن به نقاط آسیب‌پذیر دولت اصلاحات بود. در نظرِ مخالفان، نقاط ضعف جایی بود که می‌شد مردم را درست یا غلط در برابر دولت قرار داد. تحریک احساسات و عواطف مذهبی مردم در صدر این تاکتیک‌ها بود.

جنگ‌های نامنظم سیاسیِ آن دوران بیش از همه در جبهه‌های اعتقادی رخ می‌داد. اتاق فکر مخالفان دولت اصلاحات وانمود می‌کردند این دولت پایبندی جدی به مبانی اعتقادی ندارد و از‌این‌رو هر بار به نقطه آسیبی هرچند کوچک هجمه می‌کردند. این نقطه آسیب‌پذیر حتی می‌توانست انتشار یک کتاب باشد. استیضاح وزیر ارشاد وقت در همین فرایند معنا می‌یابد. مخالفان دولت با تحت‌ فشار قرار‌دادن دولت اصلاحات دست بالا را داشتند. آنها با حمله به معبرهای کوچک دولت درصدد از‌کار‌انداختن خودِ دولت بودند، نه اصلاح یا انتقاد از دولت به جانب‌داری از مردم.

اگرچه آنها در برخی خواسته‌های برنامه‌ریزی‌شده خود به پیامدهای توأم با موفقیتی دست یافتند؛ اما این تمام ماجرا نبود. پس از گذشت زمان پیامدهای ناخواسته‌ای بروز کرد که مخالفان هرگز فکر آن را نکرده بودند.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: