سایت تدبیر 24 در مطلبی به مناسبت روز فردوسی آورده است :اثر ماندگار حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، در میان آفرینشهای ارزشمند شعر و ادب فارسی از جایگاه ویژهای برخوردار است و در طول قرنها منشأ آثار و هنرهای گوناگون در حوزههای عمومی و هنری فاخر بوده است.
این مطلب به قلم سیدرضا صالحی امیری می افزاید : داستانهای حماسی و پهلوانی و موضوعات متنوع ملی و میهنی شاهنامه، موجب شده تا این کتاب به عنوان سرمایهای زوال ناپذیر در حوزه فرهنگ محسوب شود. شاهنامهنگاری و مصور کردن شاهنامه از نخستین سده پس از سرودن آن، به روح هنر نگارگری تبدیل شد.
دربارها و شاهان به دو دلیل عمده اقدام به مصور نمودن شاهنامه میکردند؛ نخست از آن جهت که به ثبت آثار و ماندگاری دوران خود بپردازند و عظمت بارگاه خود را به تصویر کشند.
دلیل دوم فراهم ساختن گنجینهای برای حکومتها بود، چرا که کتاب پس از مصور شدن، به عنوان یک گنج در خزائن و گنجینهها نگهداری میشد.
بخشی از آنچه در متون ما با عنوان خزائن شاهی نامیده میشود، علاوه بر اجناس قیمتی و جواهرآلات، به آثار هنری اشاره دارد و در عصر حاضر این نقش را کتابخانههای سلطنتی ایفا می کنند.
در موزههای ایران و جهان و مجموعههای خصوصی، نسخههای متعدد مصور شاهنامه وجود دارد که با بررسی آنها میتوان وضعیت فرهنگی و هنری هر دوره را باز شناخت. هنرمندان و تصویرسازان نیز به دو دلیل به این مهم دست میزدند؛ نخست از آن رو که شاهنامه را شناسنامه ایران میدانستند و روایت جان وخرد ایرانی را از آن میجستند.
دلیل دوم موضوع شاهنامه بود که با روایت اسطورههایی که با تاریخ و زندگی مردم عجین شدهاند، چنان قابلیت تصویرگری داشت که هر هنرمند صاحب ذوقی را مشتاق میساخت طبع خود را در مصور کردن این اثر بیازماید.
براساس پژوهشهای انجام شده قدیمیترین شاهنامه متعلق به فلورانس در اوایل قرن هفتم است. قدیمیترین شاهنامه مصور نیز مربوط به همان اوایل قرن هفتم هجری یعنی پیش از حمله مغول است که در حال حاضر در مؤسسه شرقشناسی شهر بمبئی هند نگهداری میشود.
از دوره تیموریان چندین نسخه نفیس به جای مانده که در مراکزی همچون شیراز و بغداد فراهم آمده است. از مهمترین نسخههای این دوره، شاهنامه بایسنقری است که به عنوان شاهکار مکتب تیموری شناخته شده و از طرف یونسکو به عنوان یکی از شاهکارهای بشری در میراث جهانی ثبت شده است.
با رواج صنعت چاپ، نحوه پرداختن هنرمندان به شاهنامه هم شکل دیگری یافت و برای مدتها شاهد چاپهای سنگی شاهنامه بودیم که در جای خود از ارزش و اعتبار ویژهای برخوردارند.
شاهنامه به عنوان داستان ملی ایرانیان که با جان و خرد آنان درآمیخته، در همه فراز و فرودهای تاریخی پیوسته مورد اقبال جامعه هنری بوده و بزرگان و اهل ثروت و سیاست نیز برای کسب وجاهت و یا از موضع علاقهمندی به آن پرداختهاند.
هفته گذشته و در جریان سفر به کشور ترکیه که با هدف ارتقای همکاریهای مشترک فرهنگی انجام شد، در مراسم بزرگداشت فردوسی در جمع دانشجویان زبان و ادبیات فارسی مرکز آموزش زبان فارسی در آنکارا تأکید کردم زبان، کانون اصلی هویت است و رمز حیاتی تداوم هویت ایرانی، زبان فارسی است.
زبان برای همه انسانها، یک ارزش بنیادی است. در تحلیل و تفسیر کارکرد فرهنگ، اولین نکته هویتسازی است. یعنی کارکرد اصلی فرهنگ، حفظ و تداوم ارزشهای بنیادی در جامعه است. مهمترین عامل بقای تداوم فرهنگ ملی هر کشور، هویت آن کشور است و در درون هویت عامل اصلی تداوم هویت یک ملت، زبان است.
از این منظر است که ارزش اثر فردوسی نمایان میشود و من فردوسی را از عوامل اصلی حیات و بقای فرهنگ ایرانی میدانم. فردوسی با آفریدن شاهنامه نه تنها اثری بزرگ در ادبیات پدید آورده که در احیای زبان فارسی نیز تأثیرگذاشته است. امروز که ما زبان فارسی صحبت میکنیم، مدیون فردوسی هستیم.
اشعار آموزنده فردوسی پیام روشنی برای همه بشریت دارد. وجوه حکمی، اخلاقی، ملی، آیینی و عرفانی از وجوه برجسته شاهنامه است.
خرد، گوهر مقصود و مطلوب فردوسی است و در سراسر شاهنامه مکرر مورد تأکید قرار گرفته است. ملاک سنجش انسانها عقل است و عقل، ارزشمندترین سرمایه انسان و بالاترین مرتبت شرف در دین و آخرت است. فردوسی خرد را بهترین موهبت الهی و شایسته ستایش میداند.
فردوسی درمقدمه کتابش هنگام بحث در باب خلقت جهان، آسمان و زمین و ستارگان و انسان، محور اصلی آفرینش را «خرد» میداند و معتقد است عقل، سرچشمه اصلی حیات و نخستین چیزی است که آفریده شده است. فردوسی آگاه است که در معرفی مفاهیم حکمت و خرد ایرانی با وظایف دشواری روبهروست، بویژه که این خردمندی باید در بیان حماسی و احساسی بروز و ظهور داشته باشد.
وجه دینی اثر فردوسی هم حائز اهمیت است. فردوسی پیرو آیین علوی است و به صراحت به این معنا اشاره میکند و در رفتار پهلوانانش آن را باز مینمایاند. قهرمان داستان او اخلاقی و اخلاق مدار است و در مقابل دشمن ایران، اخلاق گریز. در عین حال در سرتاسر شاهنامه، آیین فتوت و جوانمردی و نیز ظلم ستیزی گوشزد میشود.
نکته دیگر شاهنامه که اهمیت فوق العادهای دارد، تأکید بر حدود جغرافیایی و مشخص بودن مرزهای ایران است. در اشعار دیگر شاعران، قبل و بعد از فردوسی هم نام ایران آمده، ولی برای آن حدود جغرافیایی قائل نشدهاند.
در اشعار فردوسی ایران مرز و جغرافیا دارد. کلمه ایران بیش از 800 بار در شاهنامه تکرار شده است. فردوسی بیش از هر شاعر و نویسنده ایرانی در شعرش از ایران به عنوان یک چارچوب ملی سخن گفته است. بیشتر حماسه سرایان بزرگ جهان شاعران محلی بودهاند و حماسههای خود را در بستر یک منطقه کوچک آفریدهاند، اما بستر وقوع حماسههای شاهنامه در یک مرز وسیع به نام ایران شکل گرفته است و از این رو هویت آفرین و انسجام بخش است.
نکته دیگری که در شاهنامه توجه من را به عنوان یک علاقهمند به میراث فرهنگی جلب میکند، ارزش میراثی شاهنامه است. شاهنامه علاوه بر اینکه خود یکی از میراث بزرگ فرهنگی ایران است که در طول تاریخ، به آفرینش شاهکارهای بسیاری در هنرهای دیگر انجامیده است، برخورد فردوسی در سرودن شاهنامه نیز قابل توجه است.
فردوسی با میراث گذشتگان مانند یک کارشناس دلسوز وحافظ میراث فرهنگی برخورد کرده و از نخستین کسانی است که تلاش کرده میراث ایرانی را از گزند روزگار حفظ کند.
بشر در دوران جدید فهمیده است که حفاظت از میراث گذشتگان به معنی سرسپردن و دل سپردن بهاندیشه و اعتقادات آنان نیست. در تاریخ بارها خوانده ایم که گروهی که به قدرت رسیدهاند میراث گذشتگان را آتش زده و با خاک یکسان کردهاند تا نام و نشانی از آنان باقی نماند. برخورد فردوسی از این نظر در دوره خودش بسیار ممتاز است.
فردوسی از جایگاه یک ایرانی مسلمان به میراث نیاکانش نگاه میکند و منافاتی بین حفظ آنها و مسلمان بودنش نمیبیند. این نکتهای است که فردوسی را از یک ادیب و شاعر بزرگ فراتر برده و از او چهرهای متمایز از دیگران میسازد.
در سالهای اخیر کتابها و رسالههای قابل توجهی به لحاظ کمی و کیفی در مورد فردوسی و شاهنامه منتشر شده است. اینکه چه عاملی موجب اقبال به فردوسی شده است، تصور من به عنوان یک پژوهشگر فرهنگی چنین است که ایرانی به دنبال گمشدهای است که نشانی آن را در اثر جاویدان فردوسی یافته است. شاهنامه سرچشمه فضیلت و هویت غنی ایرانی است و ایران امروز که در پی پیشرفت و بازگشت به دوران سربلندی است، باید آموزههای شاهنامه را بازخوانی کند. چراکه شاهنامه کتاب خرد و انسانیت است. انسانیتی که در فرهنگ ایران بازتاب یافته و در همین زندگی زمینی قابل دسترس است.
در جهان امروز که با همه پیشرفتها و فناوری ها، هنوز انسان آشفته و سرگردان است و پیوسته خبر از بیاخلاقی روز افزون، تروریسم، ویرانی و کشتار و نفرت پراکنی میرسد، باید به سرچشمه ها، منابع و ذخایر عظیم فرهنگی و هویتی خود پناه ببریم و بیتردید یکی از این سرچشمه ها، فردوسی و شاهنامه اوست.
منبع : سایت خبری تحلیلی تدبیر 24