کد خبر: ۷۰۴۶۱
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۸ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 11 May 2016

ریشه‌های فکری مخالفت با برجام

** روزنامه اعتماد
مخالفت با برجام همچنان ادامه دارد، هرچند تعداد مخالفان اندک‌اندک در حال آب رفتن و ذوب شدن است، به ویژه پس از انتخابات مجلس دهم که هم در دور اول و هم در دور دوم، اکثریت قاطع مردم نسبت به مخالفان برجام واکنش منفی نشان دادند؛ به طوری که پژواک این واکنش حتی در اردوی اصولگرایان نیز شنیده شد، هرچند نیازی به این انتخابات نبود تا این حقیقت را متوجه شوند، زیرا پیش از آن تعداد زیادی از نظرسنجی‌ها ثابت کرده بود که بیش از ٨٥ درصد مردم به نحوی موافق برجام هستند، ولی چون گوش شنوایی نبود، منتظر نتایج انتخابات ماندند.

که نتایج آنها تفاوت چندانی با آن نظرسنجی‌ها نداشت و فقط فرصتی را از دست دادند تا نتوانند در جریان انتخابات خود را با خواست مردم همراه و همگام کنند، ولی در این میان برای برخی اصولگرایان تندرو این در همچنان بر همان پاشنه می‌چرخد و از مخالفت با برجام دست برنمی‌دارند. علل این خط‌مشی و پافشاری گوناگون است. برخی از آنها دلایل شخصی دارد، در برخی دیگر دلایل و علل منفعتی دارد و به قول آقای رییس‌جمهور نفع آنها در بقای تحریم‌ها بوده است ولی در بخشی نیز ریشه‌های فکری دارد. اتفاقا به این ریشه‌ها و بذرها باید توجه کرد و بدون آنکه این بذرها نابود شوند، این نوع گیاهان غیرمفید همچنان خواهند رویید و بر کل محصولات باغ تاثیر منفی خواهند گذاشت.

برای آشنایی با یکی از بذرها و ریشه‌های این ذهنیت، کافی است که به گزاره بیان شده از سوی یکی از عناصر اصلی مخالف با برجام توجه کنیم، آنجا که گفت: «در دفاع از حق یک ملت برد - برد معنا ندارد عملا تجربه این سه سال را ببینید.» تردیدی نیست که هر ملتی و حتی هر فردی در پی حداکثر کردن منافع خود است ولی نحوه تامین منافع برحسب بازی‌های گوناگون فرق می‌کند. در بازی صفر و یک، میزان منفعت ثابت است و همه آن نیز در یک عنوان جمع می‌شود. فرض کنید دو نفر درباره موضوع یا مالی اختلافی دارند و شیوه حل‌اختلاف را انداختن قرعه می‌دانند.

در این شیوه، همه اموال مورد اختلاف یکجا تعیین تکلیف می‌شود و برحسب شانس به یکی از طرفین می‌رسد و دیگری هیچ بهره‌ای نخواهد داشت. این نوع بازی صفر و یک است. یک راه‌حل هم جنگ است. دو طرف با یکدیگر بجنگند یا دوئل کنند، فرد زنده مانده مالک همه اموال شود. این بازی مرگ و زندگی است، چه بسا هر دو طرف هم بمیرند، یکی زودتر و یکی دیرتر.

ولی همه بازی‌ها این نوع نیست. وقتی ما سوار تاکسی می‌شویم چه اتفاقی می‌افتد؟ مبلغی را به عنوان کرایه می‌دهیم و به جای خاصی که مورد نظرمان است می‌رسیم. در اینجا بازی صفر و یک یا برد- باخت نیست. اینجا با بازی برد- ‌برد مواجهیم. هم ما استفاده کرده‌ایم، و به هدف‌مان رسیده‌ایم و هم راننده تاکسی پولی به دست آورده است. برحسب اینکه نوع بازی خود را با دیگران چگونه تعریف کنیم، رفتارمان متفاوت خواهد بود. اگر راننده تاکسی کرایه بسیار گرانی را پیشنهاد کند، ما نمی‌پذیریم، زیرا پرداخت آن کرایه را برای خود برد نمی‌دانیم.

لذا با او بر سر قیمت چانه خواهیم زد. اگر منافع خود را براساس بازی بردـ‌باخت یا صفر و یک تعریف کنیم، به احتمال فراوان و به طور طبیعی در چارچوب‌ ستیز رفتار خواهیم کرد. در این صورت و در درجه اول میزان کل منفعت اضافه نخواهد شد. به عبارت دیگر در بهترین حالت جمع کل منافع ثابت خواهد ماند ولی مشکل این است که ساختار ستیز، به سرعت تبدیل به بازی باخت‌- ‌باخت می‌شود یعنی سرجمع منافع منتفی شده و کاهش پیدا می‌کند و کلیت جامعه ضرر می‌کند. 

بنابراین بهترین شکل برای منافع ما وارد شدن در بازی برد- ‌برد است. اندیشه‌ای که حق یک ملت را در چارچوب بردـ‌برد برنمی‌تابد، به ناچار باید چارچوب برد- باخت و در نهایت باخت‌- باخت را بپذیرد. این چارچوب مبتنی بر ستیز است. یا تسلیم یا پیروزی مطلق. حقوق ملت کل تجزیه‌ناپذیر است، نمی‌توان بخشی را حق دانست (مثل حقوق هسته‌ای) و بخش دیگری که بزرگ‌تر و مهم‌تر است را نادیده گرفت. همان طور که ما در زندگی عادی خود نیز این اولویت‌ها را رعایت می‌کنیم و میان منافع گوناگون خودمان دست به انتخاب می‌زنیم، در حقوق یک ملت نیز همین کار را باید انجام ‌دهیم. اندیشه‌ای که در حقوق ملت برد- برد را بی‌معنا می‌داند، جز اینکه سر ستیز با دیگران دارد، راه دیگری در پیش روی خود ندارد.

معلوم نیست در این صورت چرا دنبال مذاکره بودند! البته ممکن است طرف مقابل شما در پی بازی برد- باخت باشد و زیاده‌خواهی کند به طور طبیعی باید در برابر او ایستاد ولی این به آن معنا نیست که بازی برد- برد اصولا بی‌معناست.
نظر شما