گفت: آقای هاشمی در دیدار تعدادی از اعضای خانه کارگر گفته است؛ کسانی که قبلا تحریمها را نعمت خدا میدانستند، تلاش میکنند آن را برگردانند!
گفتم: اشاره نکردند که چه کسانی تحریمها را نعمت خدا میدانستند؟!
گفت: احتمالا همان که در یک قرارداد نفتی میلیونها دلار رشوه گرفته بود و در تماس با فلان ضدانقلاب فراری که نوارش هم موجود است از او خواسته بود با وزارت خزانهداری آمریکا تماس بگیرد و از آنها بخواهد که تحریمها، علیه ایران را افزایش بدهند.
گفتم: او که از نزدیکان خود آقای هاشمی است.
گفت: شاید هم منظورش فتنهگرانی است که روزنامه آمریکایی لسآنجلستایمز در مهرماه 89 فاش کرده بود که به اوباما نامه نوشته و خواستار تحریمهای فلجکننده علیه ایران شده بودند.
گفتم: آنها هم که از همحزبیهای خود آقای هاشمی هستند.
گفت: باید به بعضیها گفت؛ وقتی برای اینهمه مشکلی که برای مردم آفریدهاید جوابی ندارید، دیگر چرا فرافکنی میکنید؟
گفتم: چه عرض کنم؟! طلبکاری نزد بدهکار رفته و طلب خود را مطالبه کرد، و بدهکار به جای پرداخت بدهی خود، شروع به ناسزا گفتن کرد. طلبکار گفت؛ اگر طلبم را نمیدهی دیگر چرا فحش میدهی؟ و بدهکار گفت؛ میخواستم حالا که تا اینجا آمدهای، دست خالی برنگردی!