پروفسور منوچهر ستوده؛ پژوهشگر ایرانی که بیش از یک قرن عمر کرد از مهمترین خصوصیاتش مصرف همیشگی «عسل طبیعی و شیر محلی» بود،مردی که اهل شهر نبود ولی ایران را پیاده برای تحقیق پیمود و از خود آثار بسیاری به یادگار گذاشت. مردی که ۱۰۳ سال عمر باکیفیت داشت.
به گزارش تسنیم، پروفسور منوچهر ستوده - ایرانشناس که روز 20 فروردین در سن 103 سالگی از دنیا رفت جدا از یک عمر تلاش و فعالیت در حوزههای مختلف از جمله چاپ 60 جلد کتاب و نزدیک به 300 مقاله به عنوان یک جغرافیدان تاریخی و پژوهشگر برجستهٔ کشورمان؛ یک خصوصیت بارز دیگری هم داشت و آن عمر طولانی و البته باکیفیت بود، بطوریکه نزدیکانش از نوع تغذیه جالب او روایتهای بسیاری دارند.
در این رابطه علی امیری - محقق گیلانی و کسی که حدود 10 سال با این پژوهشگر برجستهٔ کشورمان در حوزههای علمی همکاری داشته است، درباره سلامت بدنی و نوع تغذیه پروفسور منوچهر ستوده به تسنیم میگوید: دکتر منوچهر ستوده با طبیعت رفاقت دیرینه داشت و وقتی به طبیعت نگاه میکرد از طبیعت الهام میگرفت.
وی ادامه داد: مرحوم ستوده به هیچ عنوان با کود شیمیایی موافق نبود و وقتی میوههای که با کود شیمیایی تولید شده بود را متوجه میشد مصرف نمیکرد. همچنین هرگز در طول عمر خودش به باغ 10 هکتاری مرکبات خود، یک گرم کود شیمیایی نزد و همیشه از کود حیوانی استفاده میکرد و نسبت به محصولی که مردم از این باغ می خواستند مصرف کنند مسؤلیت داشت و همیشه وجدانش بیدار بود.
این محقق گیلانی در ادامه تصریح کرد: پروفسور ستوده در تمام عمر خود، عسل طبیعی و شیر محلی مصرف کرد، همچنین ورزش میکرد و پیادهروی بسیاری داشت و نسبت به اتفاقاتی که باعث دلخوری، تنهایی و حزن و اندوه میشد به هیچ عنوان عکسالعملی نشان نمیداد و جمله معروفی داشت و هر زمان بنده در مورد موضوعی حساس میشدم میگفت: «فلانی سخت نگیر؛ نباید زیاد سخت گرفت»، این جمله معروفش بود.
امیری با تأکید به حافظه بینظیر مرحوم ستوده به آخرین روزها و صحبتهایش با مرحوم ستوده اشاره کرد و افزود: آخرین سؤالی که از پروفسور ستوده داشتم این بود که برق را چه زمانی دیدید؟ که وی عنوان کرد که برای نخستینبار در سال 1303 و در سن 11 سالگی در امامزاده یحیی که یک مهندس خارجی در حال کشیدن برق بود توانسته بود با برق آشنا شود و در سال 1305 و در سن 13 سالگی نیز دوربین عکاسی گرفته بود و مشغول عکاسی شده بود.
این محقق گیلانی که در حوزه علمی با مرحوم ستوده برای تدوین 4 کتاب (دو جلد اسناد روستاهای قدیمی گیلان - یک جلد اسناد پراکنده حکام محلی ولایات قاجاریه - چاپ مجلس و یادنامه دولتشاهی که مرکز دایرالمعارف تابستان چاپ میکند) درباره آرزوی برآورده نشده مرحوم ستوده توضیح داد: وی هیچ آرزوی برآورده نشدهای نداشت و فکر نمیکنم کسی به مانند مرحوم ستوده در این مملکت زندگی با عشق کرده باشد زیرا وی به هر آن چیزی که دوست داشت رسیده بود.
به گزارش wikipedia، منوچهر ستوده در تاریخ 28 تیر 1292 در تهران متولد شد. پدرش خلیل نام داشت و در بازارچه سرچشمه، کوچ صدیقالدوله از بخش عودلاجان از محلههای قدیم تهران زندگی میکردند. خانوادهاش اصالتاً اهل مازندران بودند. پدربزرگ او آقا شیخ موسی از یاسل نور که منطقهای ییلاقی و کوهستانی است با پسرعموهایش به تهران آمد. مادرش اهل تفرش بود. و غلامحسین صدیقی نوه عموی او بود.
تحصیلات و پژوهشها
ستوده تا چهار سالگی در محله سرچشمه زندگی کرد. در هفت سالگی به مدرسه ابتدایی آمریکایی رفت و دوره 6 ساله ابتدایی را در این مدرسه گذراند.
ستوده در دوران تحصیل در دبیرستان البرز کتابدار کتابخانهٔ دبیرستان هم بود. سال 1313 وارد دانشسرای عالی شد و نزد استادانی چون سید محمد مشکات و علی اکبر شهابی درس خواند. نخستین مقاله خود را در 1315 دربارهٔ «مطالعات تاریخی و جغرافیایی- مسافرت به قلعه الموت» نوشت.
در سال 1317 درجهٔ لیسانس در رشتهٔ ادبیات فارسی را دریافت کرد. در همین دوره در ادارهٔ فرهنگ گیلان و دبیرستان شرف تهران تدریس میکرد. در سال 1324 با فاطمه (شکوه اقدس) شمشیرگران ازدواج کرد. در سال 1329 از رسالهٔ دکتری خود زیر نظر استاد بدیعالزمان فروزانفر با عنوان "قلاع اسماعیلیه در رشتهکوههای البرز" دفاع کرد. در سال 1330 بنا به دعوت انجمن فولبرایت برای سفر مطالعاتی به آمریکا رفت. در سال 1331 به عضویت جامعه ملی جغرافیای آمریکا درآمد؛ و در سال بعد به عضویت انجمن ایرانشناسی به ریاست ابراهیم پورداود درآمد.
در سالهای بعد آموختن زبان پهلوی را در محضر دکتر ابراهامیان آغاز کرد. همچنین نخستین کتاب خود را با عنوان فرهنگ گیلکی در سلسله انتشارات انجمن ایرانشناسی در سال 1332 انتشار داد. در طی سالهای بعد چندین سفر مطالعاتی به خارج از کشور داشت و ارتقاء به درجهٔ استادیاری دانشگاه تهران و بعد دانشیاری و انتقال به دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران و عضویت در گروه تاریخ و سرانجام ارتقاء به درجهٔ استادی در سال 1354 از جملهٔ اتفاقات زندگی او در این سالها بوده است.
ستوده در طی همین سالها تا سال 1381 در کنگرههای مهم ایرانشناسی همچون کنگرهٔ بینالمللی تاریخ و هنر و باستانشناسی ایران در دانشگاه آکسفورد و کنگرهٔ بینالمللی ابوریحان در پاکستان سخنرانی کرد. سفر به چین و آسیای میانه از دیگر فعالیتهای سالهای اوایل دههٔ 1360 استاد بود.
ستوده ساکن کوی نارنج (سی سرا) سلمان شهر بود. وی تابستانها در روستای کوشکک لورا در جادهٔ چالوس و زمستان در خانهٔ دیگری که بسیار ساده بود در سیسرا (نزدیک چالوس) زندگی میکرد. خانه اش بسیار ساده بود و اتاقش در خانهٔ ییلاقی کوشکک جز یک زیلو و یک دست رخت خواب چیزی نداشت. او با رادیو و تلویزیون میانهای نداشت.