کد خبر: ۶۷۶۲۲
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۲ - ۲۱ فروردين ۱۳۹۵ - 09 April 2016
** روزنامه اعتماد
وقتی که اسناد پاناما افشا شد، در میان همه افراد و کشورها، یکی بیش از بقیه تعجب‌ها را برانگیخت؛ ایسلند.

کشوری کوچک با جمعیتی اندک (حدود ٣٢٠ هزار نفر) در یک جزیره دور‌افتاده در شمال اروپا، با سطح توسعه بسیار بالا که شاخص توسعه انسانی آن در ردیف چند کشور اول است. کشوری که به لحاظ شاخص فساد جزو کشورهایی است که کمترین فساد را داشتند. شاید رقم و مبلغ جابه‌جا شده از سوی نخست‌وزیر ایسلند هم در مقایسه با سایر ارقام افشاگری شده، رقم چندان مهمی نباشد، ولی انعکاس این خبر و نیز تبعات آن بیش از سایر موارد بود و در نخستین گام نخست‌وزیر ایسلند نیز استعفا داد، زیرا هزاران نفر در اعتراض به وجود چنین خبری جلوی مراکز اداری آنجا تجمع و اعتراض کردند و شعار دولت بی‌کفایت را سر دادند، که با توجه به جمعیت اندک این کشور، نسبت تظاهرات‌کنندگان به جمعیت آن کشور بسیار بزرگ بود، به‌طوری که اگر بخواهیم آن نسبت را با جمعیت کشوری مثل ایران مقایسه کنیم (ایران ٢٥٠ برابر جمعیت ایسلند جمعیت دارد)، در موارد مشابه باید شاهد تظاهرات ١٠ میلیون نفری می‌بودیم و اگر فقط به تهران هم منحصر می‌شد، حداقل باید یک میلیون نفر مردم معترض می‌شدند و اگر این ارقام را برای چین و هند در نظر بگیریم، باید شاهد اعتراض جمعیتی بالغ بر صد میلیون نفر می‌بودیم! ولی روشن است که در سایر کشورهایی که اسامی مقامات آنان افشا شد، شاهد چنین اتفاقی و اعتراضی حتی در اندازه‌های محدود نیز نبودیم. چرا در این کشورها اتفاق مشابه ایسلند رخ نداد؟ شاید چند علت را بتوان ذکر کرد.

نخستین علت، فقدان آزادی رسانه و اطلاع‌رسانی است. شاید برخی گمان کنند که با وجود اینترنت و شبکه‌های خبری مجازی، دیگر نمی‌توان مردم را از دریافت حقیقت و خبر محروم کرد. بله، این درست است، ولی مشکل اصلی این جوامع با این رسانه‌ها حل نمی‌شود. مهم این است که رسانه‌های عمومی، مثل رادیو و تلویزیون و مطبوعات رسمی بتوانند این خبرها را منتشر و مهم‌تر از آن پیگیری کنند، اگر این رسانه‌های رسمی نتوانند در‌این‌باره اقدام کنند، با اتکا به رسانه‌های مجازی نمی‌توان یک حرکت مدنی اعتراضی در این ابعاد را در این کشورها شکل داد.
فقدان آزادی در رسانه‌های رسمی این کشورها، معلول فقدان نهادهای مدنی قدرتمند نیز هست. وقتی مردم متشکل نباشند و نتوانند صدایی جمعی از خود بروز دهند، قادر به هیچ‌گونه اقدام‌جمعی نیز نخواهند بود.

در کشوری مثل عربستان‌سعودی که نام رهبرش در این افشاگری هست، چگونه می‌توان شکل‌گیری یک عمل مدنی و جمعی را انتظار داشت؟ بنابراین فقدان استقلال رسانه‌های رسمی در کنار متشکل نبودن مردم، موجب ضعف و ناکارآمدی رسانه‌های رسمی می‌شود که در این موارد می‌توانند نقش موثری ایفا کنند. علت دیگر، میزان انتظار و تعجب شنونده از خبر است. وقتی که می‌شنویم یک پیرمرد معتاد و بی‌خانمان و احتمالا ایدزی فوت کرده است، حتی اگر وی جوان هم باشد، چندان تعجبی نمی‌کنیم.

ولی هنگامی که یک جوان ورزشکار و بدون سابقه هر نوع بیماری، سکته و فوت کند همه دچار تعجب می‌شویم و نوعی واکنش عاطفی نیز از خود نشان می‌دهیم که با شنیدن فوت آن فرد معتاد چنین واکنشی را نشان نمی‌دهیم. مساله ایسلند نیز از همین نوع است که موجب عصبانیت مردم آنجا شده و احساس می‌کنند که مورد خیانت واقع شده‌اند. در حالی که افشای چنین اطلاعاتی درباره مقامات کشورهایی که شاخص فساد در آنجا بالاست، به یک خبر رایج و عادی تبدیل می‌شود، گویی که از شنیدن چنین خبری دچار تعجب نشده‌اند.

علت دیگر، استقلال نهادهای نظارتی رسمی در این کشورهاست. وقتی که دستگاه قضایی یک کشور به معنای واقعی مستقل باشد، هیچ فرد و هیچ مقامی به خود اجازه نمی‌دهد که در برابر آن سرکشی کند. ترس از دستگاه قضایی مستقل و قانون‌مدار، بیش از هر عنصر دیگری در دل خلافکاران، به ویژه خلافکاران دولتی وحشت می‌اندازد. ولی اگر دادگستری‌های کشورها استقلال نداشته باشند یا مصلحت‌سنجی کنند یا ناکارآمد باشند؛ نتیجه همین می‌شود که فساد عادی خواهد شد و انجامش هزینه‌ای برای مرتکب آن نخواهد داشت و به امری شایع تبدیل خواهد شد.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: