آیه 102 سوره مبارکه نساء به مومنان برای همیشه تاریخ چنین فرموده است: «کافران خوش دارند که از تجهیزات و تسلیحات خود غافل شوید تا یکباره بر شما بتازند».
حفظ سلاح در برابر دشمن که در سطح دینی از آنها بهعنوان کفار یاد شده است، راهبردی است که در آیات دیگر قرآن کریم هم به آن اشاره شده است: «و تا آنجا که میتوانید نیرو و اسبان سواری آماده کنید تا دشمنان خدا و دشمنان خود و جز آنها که شما نمیشناسید و خدا میشناسد را بترسانید وآنچه را که در راه خدا هزینه میکنید به تمامی به شما بازگردانده شود و به شما ستم نشود.» (سوره مبارکه انفال، آیه 60)
بر این اساس، افزایش و حفظ قدرت نظامی در برابر دشمنان دین یا همان کفار، علاوه بر پایه و اساس عقلی، دارای مستندات مستحکم نقلی است که اندک آشنایی با قرآن کریم برای احراز آن کافی است.
در عالم سیاست، تقریبا هر سیاستمدار کارکشتهای اهمیت ابزار نظامی و لزوم حفظ و توسعه این ابزارها را درک میکند. منتها به نظر میرسد اخیرا در ایران عدهای اصولا درک سیاسی خود و در نتیجه درک خود از اهمیت تسلیحات نظامی را از دست دادهاند. حساب توئیتری اکبر هاشمیرفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیرا جملهای را منتشر کرد که گویا نامبرده اصلا اطلاعی از اهمیت تجهیزات نظامی و لزوم برخورداری دولتهای مستقل از آنها ندارد.
در حساب توئیتری آقای رفسنجانی چنین نوشته شده بود: «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست نه موشکها ...» درباره این اظهار نظر عجیب و فانتزی، لازم است نکاتی مورد اشاره واقع شود:
1- جناب آقای رفسنجانی بهعنوان مجتهد عضو مجلس خبرگان رهبری، تکلیف این آیات را چه میدانند؟ ایشان که خود را مفسر قرآن دانسته و زمانی در خطبههای اول خود در نماز جمعه تهران آیات قرآن را تفسیر میکرد، آیا معتقد است که آیات تقویت قوای مسلح در برابر کفار نسخ شدهاند؟ ایشان از منظر کسی که ملبس به لباس روحانیت است، چگونه موضع اخیر خود را با آیات یادشده میتواند تطبیق دهد؟
2- آقای رفسنجانی اگر متون دینی برایشان مهم نیست، دستکم میتوانند به متون رئالیستی روابط بینالملل مراجعه کنند که نویسندگان آنها نیز غالبا اهالی کشوری هستند که برای همفکران امروزین هاشمی، حکم قبله را دارد. از مورگنتا گرفته تا والتز و مرشایمر، همه به این واقعیت اذعان دارند که قدرت نظامی در تضمین بقای واحدهای بینالمللی در فضای آنارشیک بینالمللی که بقا تنها ناشی از «خودیاری» است، نقش بسزایی دارد.
«مورگنتا» بر این باور بود که تمام حرکات بازیگران بینالمللی یا برای کسب قدرت است، یا برای حفظ آن و یا برای نمایش آن. والتز موازنه قوا را تنها مسیر دستیابی به ثبات در فضای بینالمللی میدانست که مهمترین مولفه قدرت نیز از منظر او قدرت نظامی بود و مرشایمر به صراحت بر این باور است که آمریکا باید از هژمون شدن ایران و چین ممانعت بهعمل آورد. در این مسیر واشنگتن باید در 3 محور دست به تحدید ایران بزند؛ محور اقتصادی، محور نظامی و محور هستهای.
با این اوصاف آیا تردیدی در اهمیت قدرت نظامی میتواند باقی بماند؟ آیا نزدیکان دولت «باسوادان» در این سطح هم سواد روابط بینالمللی ندارند؟
3- آقای هاشمی خود در دوران جنگ تحمیلی عضو شورایعالی دفاع بوده است. چطور کسی که روزهای پایانی جنگ را به خاطر دارد و به یاد دارد که موشکهای صدام چگونه امنیت را از چشمان اهالی تهران – همان شهری که آقای هاشمی مفتخر به دریافت رای اول آن است – ربوده بود و ایران توانایی آن را نداشت که همتعداد با موشکهای عراقی، موشک به بغداد شلیک کند، اینچنین ارزش صنایع موشکی ایران را میکاهد؟
4- سیدعباس عراقچی، مسوول اجرای برجام در وزارت امور خارجه و از مذاکرهکنندگان ارشد هستهای دولت روحانی ـ که بهزعم آقای هاشمی رایاش را مدیون ایشان است ـ به صراحت اعلام داشته اگر غرب میتوانست با اقدام نظامی مساله هستهای با ایران را حل و فصل کند چنین میکرد اما توانمندیهای نظامی ایران چنین اجازهای به طرف غربی نداد. اگر آن قدرت نظامی نبود، به تصریح عراقچی برجامی حاصل نمیشد و آن «آفتاب تابان» بر رخ دوستان هاشمی تابیدن نمیگرفت.
به این ترتیب، دولت نزدیکان آقای رفسنجانی بدون توانمندیهای نظامی ایران و در راس آن توانمندی موشکی کشور به تنها بهزعم خود دستاوردش هم نمیرسید که با آن فخر بفروشد.
5- توانمندی موشکی ایران یک توانمندی بازدارنده و راهبردی است. از همین رو است که تحریمهای موشکی مدام در حال افزایش است و پس از اجرایی شدن برجام، تاکنون 2 بار بر این تحریمها افزوده شده است. چه شده که آقای هاشمی در حساب توئیتر خود با این تحریمها همگام شدهاند و به تیغ زبان همان کاری را میکنند که کاخ سفید به تیغ تحریم قصد آن دارد؟
6- و در پایان، سوالی اساسی باید از آقای رفسنجانی کرد: ایشان موشکها را دوست ندارد یا نهاد سازنده و متولی موشکها را که حافظ ارزشهایی است که ایشان مدتی است دیگر میانهای با آنها ندارد؟
علی بخشایش