بر هیچ اهل فنی پوشیده نیست که سینمای ایران در دوران اخیرش، رفته رفته رشد چشمگیری یافته است. همچنین بر هیچ اهل فنی هم پوشیده نیست که در دورهی مدیریت اجرایی پیشین کشور، تصمیم بر این مبنا شده بود که سینمای مستند ایران تضعیف یا به قول معروف، زمین زده شود. تاحدودی هم توفیق حاصل شد.
با این حال، برای آنچه که در پیکرهی فیلمسازی مستند ما، در یک سیر تکوینی شکل گرفته بود، یک تغییر مدیریت و نگرش کافی بود، تا با تکانی، باز به سطح قابل خود برسد.
حال به نظر میرسد که با ترمیم تدریجی برخی زخمهای دورهی پیشین و نیز حفرههای کلیتر موجود بر پیکرهی سینمای مستند کشور، سینمای مستند ایران، بنا بر شواهد، در مسیر اعتلای جهانی وارد شده است. دیر نیست که، شاید تا دو سه سال آینده، این سینما، خود را در سطحهای عالی جهانی و بر صحنههای معتبرترین جایزهها و ویترینهای دنیا ببیند.
خلاصهی این جملهها این است که به نظر میرسد، حضور و بروز ایران در صحنههای جهانی سینما در سالهای آینده، برپایهی توان و امکانهای سینمای مستند ما خواهد بود.
اگر به جشنوارههای فیلم حقیقت و فیلم فجر سال پیش و امسال نگاهی بیاندازیم، دستکم دو فیلم وجود داشته است که علاوه بر تغییر دادن سطح استانداردهای سینمای مستند ایران، به استانداردهای سینمای مستند سطوح بالای جهان نزدیک شدهاند.
یکی از این دو فیلم که البته جلوتر هم قرار دارد، «رؤیاهای دم صبح»، اثر مهرداد اسکویی است.
فیلم اسکویی برخلاف غالب فیلمهای مستند ایران، قهرمانمحور نیست. درواقع بخش قابل توجهی از جذابیت فیلم، به میزان جذابیت قهرمان نامتعارفی که فیلم دربارهی او ساخته شده، وابسته نبوده است. این فیلم که درواقع سومین اثر از سهگانهی اسکویی دربارهی نوجوانان بزهکار حاضر در دارالتادیبهاست، بهجای رویدادمداری، یک عرصه و جغرافیایی خاص از یک فرآیند را دربر گرفته است.
این فیلم، هم از منظر مضمون و دشواری پرداختن به آن و هم از نظر فرم و ساختار، به آنچه که در سطح اول سینمای مستند جهان میبینیم - گذشته از امکانها و قدرت مانورهای آنها در مرحلهی تولید - بسیار نزدیک شده است.
بر این اساس میتوان گفت، این فیلم که اکنون مسافر جشنوارهی معتبر برلین هم شده است، بعید نیست که در جایزهی اسکار آینده، نمایندهی سینمای ایران باشد؛ چراکه علاوه بر پرداختی که به معیارهای مورد توجه جهانی رسیده است، در ارایه نیز شرایطی دارد که شانس توفیق آنرا برای رسیدن به اسکار زیاد میکند. فراموش نکنیم که هنر کارگردانی اصغر فرهادی و کیفیت فیلمش، در سینمای ایران بینظیر و بیسابقه نبود؛ اما او مسیری را در ارایه و نمایش فیلم خود در سینماها و جشنوارههای جهان در پیش گرفت که یک لازمهی احتمال موفقیت در رویدادی چون اسکار است؛ واقعیتی که دیگر فیلمهای ایرانی معرفیشده در پیش و پس از «جدایی نادر از سیمین»، نسبت به آن غافل بودهاند.
درواقع قرار داشتن در ریل ارایهی جهانی بود که آن لحظهی تاریخی را پدید آورد؛ لحظهای که کارگردان ایرانی، بر صحنهی مشهورترین جایزهی جهانی سینما، به زبان فارسی به هموطنانش سلام کرد و ماهیت صلحدوستی ملت ایران را به گوش جهانیان رساند.
اسکویی هم با داوری در حدود 100 جشنوارهی ملی و بینالمللی، بهدست آوردن 90 جایزه در جشنوارههای داخلی و خارجی، اکران فیلم مستند در اروپا، برگزاری کارگاههای آموزشی در نقاط مختلف دنیا، مصاحبههای چشمگیر در نشریههای معتبر و حضور فیلم اخیرش در جشنوارههای خارجی، چهرهای شناختهشده و معتبر از سینمای مستند ایران است؛ که فصل و برگ جدیدی را بر دفتر درخششهای سینمای ایران میتواند بیافزاید.