کد خبر: ۶۳۹۳۹
تاریخ انتشار: ۱۸:۵۷ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۴ - 21 February 2016
شنیدن برخی کلمات و واژه ها تداعی کننده مفاهیم و موقعیت های خاصی در ذهن است و بسته به اینکه چقدر این واژه ها را شنیده باشیم یا چقدر برای ما اضطرار ایجاد کرده باشند، حساسیت و مواجهه ما متفاوت خواهد بود.

شنیدن برخی کلمات و واژه ها تداعی کننده مفاهیم و موقعیت های خاصی در ذهن است و بسته به اینکه چقدر این واژه ها را شنیده باشیم یا چقدر برای ما اضطرار ایجاد کرده باشند، حساسیت و مواجهه ما متفاوت خواهد بود.

به گزارش  تسنیم ، شنیدن برخی کلمات و واژه ها تداعی کننده مفاهیم و موقعیت های خاصی در ذهن است و بسته به اینکه چقدر این واژه ها را شنیده باشیم یا چقدر برای ما اضطرار ایجاد کرده باشند، حساسیت و مواجهه ما متفاوت خواهد بود. از جمله این واژه ها در این روزها، "آلودگی" و "هشدار"است که به محض شنیدن تداعی کننده وضعیت خاص آلودگی هوا، تنفس سخت، بروز و شیوع بیماریهای قلبی و ریوی و نگرانی های اساسی به خصوص برای گروه های آسیب پذیر، کوچکتر ها و جوان تر هاییست که به حکم روزگار در این ایام مجبور به حیات در این زیست محیط هستند! اما شاید واژه آلودگی و هشدار برای کسانی که عمریست دغدغه ی فرهنگ و هویت را به دلیل مطالعه، پژوهش و آسیب شناسی در این حوزه دارند، تداعی گرشرایط و وضعیت خاص دیگری است که چه بسا جدی تر و بحرانی تر است و این سوال اساسی برایشان مطرح است که آیا امروز در فضای جامعه همانگونه که شرکت کنترل کیفیت هوا به رصد و گزارش دهی شاخص کیفیت هوای کلان شهر ها می پردازد، وضعیت فرهنگی نیز رصد می شود؟امروز کدام دستگاه و یا نهادی متصدی و متولی رصد هوای فرهنگ  کشور است؟  کدام نهاد فرهنگی در کشور مسئول ارزیابی هوشمندانه و کنترل کیفیت هوای فرهنگ است؟ کدام دستگاه باید  هوای فرهنگ را مستمر رصد و شناسایی کرده، درصد آلودگی  آن را بسنجد و میزان آلاینده های آن را اعلام کند و به هنگام هشدار دهد که به دلایل وجود غلظت رسوبات موجود در جبهه وارداتی فرهنگ، تنفس آن برای همگان و به ویژه کودکان و جوانان ناسالم است و برای برون رفت از آن تدبیری هوشمندانه اتخاذ کرده و برنامه ریزی نماید؟!

همگان می دانیم که فرهنگ یعنی همه اعتقاد و باور مردم ، همه آن چیزهایی که مردم در زندگی روزمره با آن سرو کار دارند و الهام بخش آنان در زندگی و تعیین کننده خط مشی ها در انواع تعاملات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است . به یقین  چنین حوزه  تاثیر گذاری نمیتواند از دایره معادلات اداره کلان کشور دور مانده و به تمامه نقش آفرین نباشد. مدیریت فرهنگی حلقه مفقوده مدیریت کشور است و تا زمانی که این مهم درک نشود و ضرورت آن به عنوان رویکردی غالب در مدیریت کلان کشور مورد توجه قرار نگیرد، باید انتظار داشته باشیم که همچنان علت العلل مشکلات اساسی کشور به ویژه در حوزه مسائل و آسیب های اجتماعی و اقتصادی ، ماهیتا فرهنگی باشد. سازمان دهی، برنامه ریزی، هدایت و کنترل مدیریتی جامعه، نیازمند رصد و تحلیل وضعیت فرهنگی کشور و البته با نگاه به فضای فرهنگ جهانیست که مولفه های خاص خود را بر این شرایط تحمیل می کند. به یقین این حرکت نیازمند طرح ریزی دقیق و  در نظر گرفتن نیازها ، ملزومات و ابزار مختص به خود می باشد.

مدیریت فرهنگی یعنی اداره جامعه ذیل سپهر فرهنگ؛ واین فضایی است که می تواند در پرتو آن انواع سرمایه های انسانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تولید شده و توسعه یابد. در شرایط حساس کنونی تنها با اتکا به ذخایر و منظومه فرهنگی، بهره مندی از ظرفیت نخبگانی، تحقق جنبش های نرم افزاری و انجام فعالیت های دانش بنیان، گسترش فضای خلاقیت، خودباوری، احساس افتخار و عزتمندی و به کار گیری ظرفیت های بدیع و فاخر هنری و از همه مهمتر تعمیق باورهای دینی و ملی به اتکاء ظرفیت های موجود در زبان و ادبیات فارسی است که زمینه اعمال مدیریت فرهنگی فراهم می شود.  این آوردگاه فرهنگی هنوز آنچنان که باید جدی تلقی نگردیده و به عزمی مدیریتی تبدیل نشده است و مادامی که فرهنگ و مدیریت فرهنگی، شان و جایگاه خود را  در مدیریت کشور و تعامل با سایر حوزه ها پیدا نکند، نه تنها در عرصه فرهنگ  که در سایر عرصه های علمی، آموزشی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی  با مشکلات اساسی مواجه خواهیم بود.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: