کد خبر: ۶۱۰۴۲
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۳ - ۲۹ دی ۱۳۹۴ - 19 January 2016
دیدم به هیچ صورت قانع نمی‌‏شود، اثاثیه را از قم برداشتم و به کاشان نزد پدرم آمدم. او گفت: چرا آمدی؟ گفتم: درس نمی‌‏خوانم! چون شما حاضر نمی‏‌شوی من ازدواج کنم.
صفحه اینستاگرام منتسب به حجت الاسلام محسن قرائتی خاطره کوتاهی از ماجرای ازدواج وی منتشر کرده است.

به گزارش تسنیم، حجت الاسلام قرائتی در اینستاگرام خود نوشت: می‌‏خواستم ازدواج کنم، ولی پدرم می‏‌گفت، هر موقع در تحصیل به مدارج بالاتری رسیدی و مقدمات و سطح حوزه را گذراندی و به درس خارج فقه و اصول رفتی، ازدواج کن.

دیدم به هیچ صورت قانع نمی‌‏شود، اثاثیه را از قم برداشتم و به کاشان نزد پدرم آمدم. او گفت: چرا آمدی؟ گفتم: درس نمی‌‏خوانم! چون شما حاضر نمی‏‌شوی من ازدواج کنم.

خلاصه هر چه به خیال خویش مرا نصیحت کرد اثر نگذاشت. حتی به بعضی آقایان سفارش کرد که مرا برای درس خواندن نصیحت کنند، من هم بعضی را واسطه کردم که او را برای موافقت با ازدواج من نصیحت کنند!

تا این‌که یک روز به پدرم گفتم: یا بگو که من مثل حضرت یوسف هستم و دچار گناه نمی‌شوم، یا بگو گناه کنم یا بگو ازدواج کنم. به هر حال سرانجام موفّق شدم و نظر موافق پدرم را کسب کردم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: