این روز با درنظرگیری اهدافی نظیر توانمندسازی مردم برای طراحی راهحلهای مورد نیاز، توسعه فراگیر و عادلانه، درخواست از ملتها برای تبادل دانش، دعوت از نهادهای ملی و بینالمللی برای استفاده از علم در خدمت منافع جامعه، دانش برای مدیریت پایدار و مؤثر و توجه به چالشهای فراروی علم، توجه شده است.
با وجود گسترش کمّی و کیفی انکارناپذیر سامانههای مختلف آموزشی کشور، مانند آموزشوپرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به نظر میرسد کشورمان در بسیاری از موارد بالا گامهای مؤثری برنداشته است. به عبارت دیگر، نگاه به علم به عنوان مهمترین ابزار برای رفع مشکلات کشور نهادینه نشده است؛ برای مثال، در صورت نهادینهشدن علم در کشور به گونهای که عموم مردم درک درستی از مسائل علمی داشته باشند، برخی وعدههای احساسی مسئولان با اقبال چندانی مواجه نخواهد شد.
هماکنون کشور با مشکلات عدیدهای مانند مسائل زیستمحیطی و اقتصادی مواجه شده است که مشخصا در پی بیتوجهی به مسائل علمی ایجاد شدهاند. بیتوجهی به علم فقط معطوف به مسائل گذشته و حال نیست. شاید برنامهریزی برای آینده کشور و چالشهایی که با آن مواجه خواهد شد، وابستگی بیشتری به علم داشته باشد. بیتردید در آینده، کشور با چالشهای فراوانی مواجه خواهد شد که حتی بخشی از این چالشها ممکن است پیشبینیناپذیر باشند.
چالشهای آینده فراروی کشور، لزوم توجه به تربیت نسل کنونی را بیشازپیش روشن میکند. ما موظف به تربیت نیروهایی هستیم که باید برای حل مسائل دستکم ٣٠ سال آینده کشور آمادگی داشته باشند.
در چنین شرایطی چراغ پرفروغ دانش، مسیر را هموار خواهد کرد. برای نهادینهشدن علم در جامعه، ضروری است مراکز آموزشی و پژوهشی کشور نیز گامهای بلندی برای شناساندن تواناییهای خود به مسئولان و عموم مردم بردارند. هماکنون مراکز آموزشی و پژوهشی بسیاری در نقاط مختلف کشور وجود دارند که دستکم برخی از آنان مانند جزیرهای جدا از جامعه پیرامونی به فعالیتهای خود ادامه میدهند.
به نظر میرسد اینگونه مراکز باید برنامهریزی مشخصی برای ارتباط مؤثر، دوسویه و دائمی با بدنه اصلی جامعه داشته باشند. این ارتباط از یکسو، منجر به شناساندن تواناییهای علمی مراکز آموزشی و پژوهشی به مردم و مسئولان خواهد شد و از سوی دیگر، فرصتی برای جامعه ایجاد خواهد کرد تا دغدغهها و مسائل خود را با این مراکز در میان بگذارد.
به نظر نگارنده، راه میانبر و کوتاهمدتی برای برونرفت از مشکلات، تنگناها و چالشهای کشور عزیزمان ایران وجود ندارد و استفاده از علم به عنوان ابزاری مطمئن و قوی بسیاری از مشکلات را حل خواهد کرد.
همچنین شرایط پساتحریم فرصتی است برای برقراری ارتباطات بینالمللی علمی مؤثرتر و برداشتن گامهای مهمتر. استفاده از ظرفیتهای دانشگاهی و مراکز پژوهشی در کنار نیروهای کارآزموده موجود در کشور بهعنوان سرمایههای اصلی، فرصت بینظیری در راه خدمت به مردم و جامعه فراهم آورده است و انتظار میرود از این ظرفیتها بیشترین بهرهبرداری انجام گیرد.
کامبیز مینایی- عضو هیأتعلمی دانشگاه شیراز