صبح جمعه ای پائیزی در بازار ناصر خسرو تهران؛ باران می آمد؛ آنقدر فضا از نم باران لطیف شده بود که عابران و دست فروش ها برای فرار از خیس شدن تلاش نمیکردند. قبل از اینکه وارد بازار شویم صدای مداحی و پرچمهای بزرگ یاحسین آن هم در آستانه ماه محرم توجه عابرین را جلب میکند.
به گزارش تابناک تهران، این روزها نه تنها بازار تهران بلکه تمام محلات پایتخت رنگ عزای سالار شهیدان به خود گرفته و انگار آسمان زودتر از همه ما مستمع عزای محرم شده است.
وارد بازار که می شویم آنقدر مغازه داران سرگرم فروش پرچم ها و کتیبه های خود هستند؛ که وقتی برای مصاحبه با آنها تلاش میکنیم وقت ندارند. مشتری ها هم بیشتر پیرغلامان هیئت های مذهبی و گاهی مداحان هستند، اما در میان مشتریها هنوز هم میتوان از کودک 7 ساله تا جوان 18 ساله را مشاهده کرد. کودکانی که شیفته طبل و سنج های کوچک شده و برای یک پرچم سیاه امام حسین(ع) چادر مادر را می کشند.
کربلا در ناصر خسرو بیدار است؛ این شغل وارث ندارد
قیمت ها هم متفاوت است از 3 هزار تومان هست تا چند میلیون تومان؛ حالا می خواهد کتیبه سنگین خریداری کنید یا طبل های یاماها، اما با 5 هزار تومان هم می توان پرچم عزای محرم خرید و بر سر در خانه آویزان کرد. در این میان برخی هیئتهای قدیم ی و جدید برای پوشش در و دیوار خود تلاش می کنند بهترینها را برای عزاداری حسین (ع) هبه کنند و این موجب شده تا دستان هنرمند طراح و گلدوز بهترین طرحها و نقشها را با مرغوبترین نخ و پارچه بر روی نام حسین و عباس (ع) گلدوزی کنند.
حاج عباس جلالی که در بازار ناصر خسرو مویی سفید کرده و از قدیمیهای بیرق دوز محرم است در گفتگو با خبرنگار تابناک تهران می گوید: گلدوزی پرچم ابا عبدالله (ع) تنها علاقه و عشق میخواهد، مناسب سازی و سنگ فرش خیابان ناصر خسرو کار ما را از رونق انداخت اما باز هم خدا را شکر کار برای امام حسین برکت دارد.
این خادم امام حسین میافزاید: پارچه های چینی هم موجب کسادی بازار شده چون کار ما یک هنر مذهبی است، اما کامپیوتر و چین کار ما را خراب کرد شاید دلیل آن هم تمایل بیشتر مردم به کار ارزان است؛ با این حال رونق کار ما در محرم و صفر است بعد هم اعیاد و مناسبت های ملی و مذهبی.
پیرمرد بیرق دوز عزای سالار شهیدان گفت: پرچم هایی که امروز در عراق به فروش می رسد حاصل دسترنج هنرمندان ایرانی است؛ گاهی امضا دارد و گاهی صلواتی می دوزیم اما تمام کارهای ما زیر نظر اتحادیه خیاطان است و اگر اشتباه نکنم تنها 10 پرجم دوز در تهران فعال هستند و معیار و نرخ تعرفهها را هم استادان تعیین می کنند هرچند از این اتحادیه ها خیری به ما نرسید اما قبلا سهمیه پارچه داشتیم.
به سراغ حاج رضا محمدی می رویم که می گویند او هم از قدیمی های بازار ناصر خسرو است؛ تمایلی برای صحبت ندارد اما در میان صحبت های کوتاهش گله می کند و می گوید: به جوان ها توصیه نمی کنم این شغل را ادامه دهند اگرچه عشق می خواهد اما درآمد کافی ندارد.
کربلا در ناصر خسرو بیدار است؛ این شغل وارث ندارد
او هم از نفوذ بازار چین به پرچم های یا حسین گله دارد و می گوید: جیرها و ساتن های چینی جای مخمل های کاشان و آلمان و فرانسه گرفته و ما برای اینکه مشتری خود را از دست ندهیم ناچاریم کالای چینی بفروشیم که هم ارزان است و هم مشتری پسند است.
وی می گوید: اگر یک جوان بخواهد وارد این کار شود باید 300 میلیون سرمایه داشته باشد؛ اما باز هم می گویم جوانان باید به دنبال کارهای صنعتی بروند؛عشق امام حسین تنها به دوختن پرچم نیست، بلکه ادای نماز و امر به معروف و نهی از منکر دوری از تزویر و فریب کاری همه محبوب امام حسین (ع) و دین اسلام است.
در میانه صحبت های حاج رضا یکی از خیاطان با سلام و علیک وارد فروشگاه شد که بعد فهمیدیم او هم کارش هنرمندی بر روی بیرق حسین (ع) است. نامش مهدی گلدوز شیرازی بود که در گفتگویی کوتاه می گوید: کار گلدوزی را از جدمان یاد گرفته ایم اما من دیگر ادامه ندادم؛ از طراحی و گلدوزی خط های کوفی، عبری میخی چینی تا قاب های استیل و آهنی هم حکاکی کردم اما به دلیل در آمد کم فرزندانم این شغل را ادامه ندادند. با این حال کرامت های زیادی را در باره این حرفه عاشقانه دیده ام.
وی آهی کشید و گفت: بار ها شده سفارشی را قبول نکردم اما در خواب به من توصیه شد تا سفارش را بپذیرم و بارها نقاشی طرح های گلدوزی ام را در خواب دیده ام.
مویی سفید کرده بودند و هر چه می خواستند در گفتگو با ما مطرح کنند روی پارچه می دیدی و پاسخ به تمام سوالات ما یک یا حسین بود کاش آن ها با ما بیشتر از خواب و رویا صحبت می کردند شاید رازهایی دارند که نباید بازگو شود، فقط خدا می داند که چرا آن ها در این شغل ماندند و نام حسین را حکاکی می کنند؛ فقط خدا می داند که چه قراردادی با عباس (ع) بستند و بر روی این کتیبه ها چه قدر اشک ریخته شده حتی اگر بهترین خبرنگار هم باشی نمی توانی این عشق را گزارش کنی پس پایان گزارش را اینگونه می نویسیم از عشق من به هر سو در شهر گفتگو هاست من عاشق حسینم این گفتگو ندارد...